|

الف) نحوه آشنايي: اكثر دوستيهاي امروزي از طرق زير انجام ميگيرد يا اينكه شما در خيابان يك چشم و ابرو و يك اندام زيبا ميبينيد و دنبال طرف مي رويد و اينقدر كليد مي كنيد تا طرف شماره اي كه روي كاغذ نوشته ايد كه عموما به يه اسم جعلي ميباشد را دريافت كند و آنقدر منتظر مي شيند اونروز در خانه پاي تلفن يا البته اگر همراه داشته باشيد مدام آنرا شارژ مي كنيد كه مبادا اگر خانم تماس گرفتند گوشي خاموش باشد دومين روش از طريق نگاههاي و طرز برخورد طرف ميباشد ايندفه اون از شما خوشش آمده اميدوارم اينو بفهميد و فرصت را از دست ندهيد سومين روش دوستي از طريق اينترنت و چت واقعا اين نوع دوستي يك دوستي منطقي است تا يك دختر در رومهاي ياهو و ساير رومهاي وب سايتها وارد مي شود از جانب آقايون باروني از پي ام هاي salam -- asl plz بر سر خانم وارد مي آيد خوب اگر جواب داد كه داد و اگر نداد كه با يه دشنام و يا بوت شدن كار را خاتمه مي دهيد اگر از اين طريق قصد داريد دوستي مناسب پيدا كنيد كاملا در اشتباهيد چه براي خانمها و چه براي آقايون شناخت دخترها و پسرها در سنين مختلف براي رابطه دوستي : اگر شما پسري با سن و سال بين 16 تا 20 سال هستيد و از طريق اينترنت با دختري چت كرديد و اون دختر در رنج سني 15 تا 18 سال بود بهتره روي اين دوستي هيچ حسابي باز نكنيد دخترها در اين سن بسيار تنوع طلب هستند البته تقصيري ندارند چرا كه هنوز معيارهاي خود را براي دوستي نمي دانند مطمئن باشيد با يك نفر دوست نمي شوند و اين رابطه را با چند نفر امتحان مي كنند البته اگر هم از شما در خيابان شماره بگيرند عملا تفاوتي نمي كند و يك خيابان پايين تر از ديگيري هم شماره مي گيرند در مورد پسرها هم اين مسئله صادقه اما خيلي درصدش پايين تر از دخترها مي باشد بهتره در اين دوران به هم ابراز علاقه نكنيد چون آخر و عاقبتش جداييست و خيانت . دخترهاي در سنين بين 18 تا 23 سال در اين رنج سني دخترها نسبت به جنس مخالف كمي پر احساس تر برخورد خواهند كرد و كمي صادق مي شوند البته فراموش نكنيد تجربه آنها نيز زياد تر شده در اين سن راحتر به نياز جنسي شما پاسخ خواهند داد اينو حتما بدونيد اگر پسر يا دختري در دوران دوستي فقط يكبار رابطه جنسي داشته باشد در دفعات بعدي هم با دوست بعدي خود اين رابطه را صد در صد خواهد داشت سنين 23 تا 27 سالگي در دخترها واقعا به رشد كامل عقلي رسيده اند مي توانيد از نظرات آنها استفاده كنيد و با آنها مشورت كنيد پيشنهادات جالب و البته منطقي به شما خواهند در مورد آقايون در اين سن بسيار داغ هستند زود تحريك مي شوند اما واقعا از جان براي شما مايه مي گذارند احساسات در آقايون در اين سن بيش از هر سن ديگري نمايان مي شود آنها به خاطر بدست آوردن شما از هيچ عملي دريغ نخواهند كرد پس بهتره عكس العمل خوبي در قبال عمل آنها نشان دهيد در اين سن آنها تحت فشار هستند مشكلات زيادي خواند داشت با آنها بسازيد ب) دوران دوستي و مشكلات روحي وابسته به قبل بعد از آن : فرض كنيد شما همين امروز با يك دختر خانم آشنا شديد يا بالعكس از هر فرصتي براي گفتگوي تلفني استفاده مي كنيد امكان داره تا چند روزه اول بهم دروغ بگيد سنو سال و اسم تا زماني كه بهم اعتماد پيدا كنيد در اين مدت حرفهاي زيادي براي هم داريد و فكر مي كنيد در دنيا ديگه هيچي نمي خواهيد شب و روزت شده دوست دختر يا دوست پسر اما بعد از مدتي وقتي كع حرفهاتون تمام ميشه ميريد سراغ گزارش گرفتن مثلا ساعت به ساعت مي گيد كه چكار كرديد چطور شد حتي سراغ ناهار ظهر را هم مي كيريئد كه امرز ناهار چي داريد يا بعضي وقتها راجع به ديگران ميشنيد بحث مي كنيد اگز از ساعت تعيين شده يك ربع بگذرد ديوانه مي شويد اگر تماس بگيريد و ببينيد براي مدت طولاني تلفن طرف مشغوله ميخواهيد سرتونو به ديوار بزنيد و بعد هم كه تماس مي گيره يك بازجويي دقيق كه حتي مامور آگاهي هم نمي تواند انجام دهد را انجام مي دهيد دوستان من اگر اين رفتارهار در دوستي هاي شما وجود دارد بدانيد كه اين رابطه دوستي نيست بدانيد كه عشقي در كار نيست اين فقط يك وابستگي پوچ مي باشد و فقط دوراني را سپري مي كند و با لتمه به احساسات يك طرف اين رابطه به صورت يكطرفه به خاتمه ميرسد يا اينكه متاسفانه بعد از اون همه ابراز احساسات مبينيد كه طرفتون بهتون خيانت كرده به پيشنهاد ازدواج در دوران دوستي اعتنا نكنيد مگر اينكه مدت حد اقل يك سال از دوستي گذشته باشد پسرها پيشنهاد ازدواج را ابزراي براي به دست آوردن رابطه جنسي با شما مي دانند البته همه اينها استثنا هم داره مثلا خيلي هستند كه دو سه سال باه م دوست بودن و بعد از اين دوران ازدواج كرده و زندگي خوبي هم دارند اما به ياد داشته باشيد دو نفر شايد بتوانند بهترين دوستهاي روي زمين براي هم باشند اما اين دليل نمي شود كه شريك خوبي هم براي هم باشند زود فكر نكنيد كه عاشق شديد مطمئن باشيد عشق يك رابطه دو طرفه است و تنها حس دو طرفه در رابطه دوستي عشق ميباشد امان دارد شما طرفتون رو دوست داشته باشيد اما طرف شما هرگز شما رو دوست نداشته باشد و يا كم دوست داشته باشد پس حس دوست داشتن و يا حس وابستگي نمي تواند دوطرفه باشد اما اين عشق است كعه دوطرفه است هر عشق از يك عاشق و از يك معشوق تشكيال شده كه در نبود يكي ديگري هم نمي تواند باشد پس اگر فكر مي كنيد عاشق كسي بوديد و بعد از مدتي طرف شما را رها كرده يا خيانت كرده بدانيد كه شما هم عاشق نبوديديو عشقي در ميان نبوده شايد شما فقط به شخص وابسته بوديدي وفقط آنرا دوست داشتيد چقدر بي ارزش است عمر افرادي كه فكر مي كنند عاشق شده اند و دست به خود كشي ميزنند واقعا اين يك حماقت است من مي دانم كه جدايي در دوستي خيلي سخته چون خودم نه يك بار نه دو بار بلكه متاسفانه چندين بار تجربه كردم و الان دارم تجربياتمو به شما ميگم اما خوده من يك زماني حس مي كردم كه عاشق هستم الان چندين سال است كه از اون عشق خيالي من مي گذرد و من به رفتارهاي خودم در دوراني كه جدا شدم از دوستم فقط مي خندم و افسوس فرصتهايي كه از دست دادم . لطمه روحي كه به خودم وارد كردم را مي خورم پس هميشه به ياد دارم شما هم به خاطر بسپاريد با منطق عاشق شويد و با احساس زندگي كنيد بعضي ها تصور مي كنند كه عشق با منطق نمي گنجد اما جهت اطلاع اين افراد به تازگي كشف شده منشاء حقيق عشق مغز است نه قلب و من به كشف جديد اطمينان دارم و كاملا مي پذيرم پس سعي كنيد در دوستيهاي خود حد تعادل را در نظر بگيريد زياد با هم در تماس نباشيد از شور به درش نكنيد در دوستيهاتون يك پل هم براي روز جدايي بزاريد نمي گم همه دوستي ها به جدايي منجر ميشه نه خيلي از دوستيها منجر به ازدواج مي شود اما هميشه در هر رابطه دوطرفه اي بايد آمادگي هر چيزي را داشته باشيد فرض كنيد جدا نشديد اما يه حادثه اي براي دوست دختر يا دوست پسرتون اتفاق افتاد نكته ديگه سعي نكنيد رابطه جنسي را در دوران دوستي و يا حتي در دوران نامزدي تجربه كنيد البته معاشقه مشكلي نداره و شيرن هم هست اما هر چيزي جايي دارد اميدوارم مطلب درج شده باعث توهين به گروه خاصي نشده باشد و آرزو مي كنم عشق را به معناي واقعي تجربه كنيد .
برای نوشتن و تهیه ی برخی گزارش ها نیازی به برنامه ریزی، گفتگوی مدون با شهروندان و یا بذل دقت و زمان زیادی در خصوص موضوع نیست، بلکه در پاره ای از موارد این سوژه ها و موضوعات هستند که به سراغ خبرنگار می آیند و توجه ها را برای پرداختن به خود جلب می کنند.
در نخستین ساعات روز، با گام نهادن به بیرون خانه، با چهره ههای افرادی اخمو، عبوس و گاه بی تفاوت روبرو می شویم که با عجله و شتابان از کنار ما می گذرند و بی شک ما نیز چنین چهره و تصویری را از خود به آنان ارائه می دهیم.
سما.ش دانش آموخته ی رشته ی مدیریت، در اتوبوس در پاسخ به این سؤال که به چه میزان در طول روز از احساس شادی و شادابی برخوردار است، گفت: با توجه به ترافیک، حجم زیاد کارهای عقب افتاده و اموری که باید به آن پرداخت و نیز مشکلات اقتصادی و خانوادگی، دیگر جایی برای احساس شادی و برخورداری از روحیه ای سالم و مثبت نمی ماند.
علی.ر، مغازه دار در خیابان فردوسی در خصوص موضوع گفتگو برای فرزندان خود ابراز تأسف نمود و گفت: هیچ برنامه ی تفریحی و شادی آفرینی در شهر برای فرزندان ما وجود ندارد، حتی برنامه های کودک و نوجوان از سوژه های پر غم و غصه که به افسردگی منجر می شود، ساخته شده است.
فهمیه مختاری، لیسانس ادبیات و خانه دار از انتخاب موضوع و نحوه ی ساخت برنامه های تلویزیون به ویژه در طول روز و پیش از ظهر اظهار نارضایتی کرد و افزود: در ساخت و تهیه ی این برنامه ها اندک توجهی به احتیاج انسان ها به ویژه زنان خانه دار که اغلب ساعات روز را در خانه هستند، نمی شود و حتی در روزهایی که به مناسبت های درج شده در تقویم، روزهایی فرخنده محسوب می شوند، باز تلویزیون در اغلب موارد به پخش برنامه هایی که بیشتر به برنامه های عزاداری شباهت دارد، می پردازد و کمترین دقت و توجه در نیاز مبرم و بلا تردید شهروندان به ویژه زنان و کودکان که بیش از مردان در خانه هستند، دیده نمی شود.
رخشنده برزگر، زنی سالمند است که در گفتگو با خبرنگار گروه جامعه آژانس خبری روز(دی نا)، با لهجه ی شیرین آذری خود گفت: تمام فیلم ها و سریال های تلویزیون طلاق و جدایی زنان و مردان را پخش می کند و یا قبل از طلاق آنان را نشان می دهد که در حال دعوا و مرافعه هستند، وی از سازندگان برنامه های تلویزیون به وِیژه بخش سرگرم کننده که اغلب خانواده ها در کنار یکدیگر به تماشای آن مشغول می شوند، پرسید: آیا واقعاً هیچ موضوع دیگری به غیر از طلاق و مادرشوهر و اعتیاد برای ساختن وجود ندارد؟
ساعد برزگر، همسر رخشنده برزگر، توجه مدیران تلویزیون را به برنامه های کانال هایی مانند فارسی وان ضروری خواند و گفت: شبکه هایی مانند فارسی وان، من و تو و امثالهم به دلیل برخورداری از برنامه های مفرح، همراه با استفاده از رنگ های شاد، موسیقی و جلب نظر مخاطب از اقبال بیشتری برخوردارند و این در حالی است که برنامه های کانال های مذکور به هیچ عنوان از محتوا و هدف سازنده و مفیدی برخوردار نیستند، اما مردم به خندیدن و شادی نیاز دارند، آن هم شادی و خنده ی دست جمعی و در کنار خانواده و دوستان، نه به شکل انفرادی و در انزوا، لذا مردم به تماشای این برنامه ها روی می آورند تا سرگرم باشند.
بیژن زندی، مددکار اجتماعی در خصوص علل افزایش موج اختلالات روانی مانند افسردگی و استرس میان شهروندان ایرانی در گفتگو با خبرنگار گروه جامعه آژانس خبری روز(دی نا)، گفت: ابتلا به افسردگی و دیگر اختلالات روانی در ایران و به ویژه در کلان شهرها، اختصاص به گروه سنی خاصی ندارد و تمام سنین را شامل می شود که دلایل زیادی از جمله کاهش میزان شادی و وجود برنامه های مفرح و سرگرمی در برنامه ی روزانه ی افراد دارد.
وی در ادامه افزود: نهادها و ارگان های ذی ربط تلاشی در جهت تدوین برنامه هایی مفرح و البته عملی و اصولی برای گذران اوقات شهروندان نشان نمی دهند و تا زمانی که دستگاه ها و مسئولینی که بودجه و امکان ایجاد نشاط و شادی را دارا هستند، به این وظیفه ی خود به شکلی جدی ننگرند، جامعه ی جوان ایران زمین هر روز و بیش از پیش افسرده و در خود فرو رفته خواهد شد.
اردبیلی، کارشناس امور اقتصادی در خصوص شرایط شاد بودن و شاد زیستن شهروندان ایرانی گفت: اشتغال، مسکن و شرایط معیشتی افراد، اصلی ترین و بزرگترین دغدغه و نگرانی مردم در سطوح مختلف جامعه است که همین امر باعث بروز و حضور استرس و تنش های دائمی میان خانواده ها و ایجاد مشغولیت ذهنی همیشگی برای افراد می گردد.
وی تصریح کرد: زمانی که مشکلات اقتصادی، افزایش فاصله و شکاف طبقاتی مردم، ناامنی شغلی و اختلاف قابل توجه درآمد کارمندان، کارگران و کارفرمایان و صاحبان سرمایه، بزرگترین دلیل شیوع دیگر مشکلات اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی برای شهروندان است و شادی را از زندگی آنان حذف کرده است، از نشاط و طراواتی که آنان می توانند با برنامه ریزی دقیق و هدفمند مسئولین در جهت بازگرداندن شادی و امید به زندگی دریافت دارند، محروم گشته اند.
اردبیلی، نقش رسانه ها، تبلیغات محیطی و شهری را در افزایش و یا کاهش ضریب احساس امنیت در میان شهروندان بسیار مؤثر خواند و افزود: استرس های گوناگون زندگی شهری بعد از گذران یک روز کاری پرمشغله برای کاهش و برطرف شدن، نیاز به بستری مناسب جهت برخورداری از احساس امنیت دارد که متأسفانه کوششی در این راستا از سوی عوامل مؤثر دیده نشده است.
زندی، توجه سازندگان برنامه ی تلویزیونی پرمخاطب را به درک وضعیت واقعی و حقیقی زندگی و معیشتی شهروندان معطوف داشت و گفت: باید در برنامه هایی که در ساعات مشخصی از بینندگان فراوانی برخوردار هستند، از استفاده از عوامل تنش زا همراه با تولید فشارهای روانی و یا تشدید کننده ی آن پرهیز نمایند تا شهروندان با میل و اشتیاق و نه صرفاً به دلیل بی برنامگی وقت خود را صرف تماشی این برنامه ها کنند و چنانچه برنامه ها از بار آموزشی برخوردار نیستند، لااقل به تفریح و شادی بینندگان کمک کنند.
وی، ایرانیان را در حال حاضر به ویژه در شهرها و مناطق صنعتی، مردمی ناشاد و افسرده دانست و افزود: شادی، ضامنی برای سلامت روان افراد جامعه است که با تأسف بسیار در ابعاد گوناگون زندگی مردم ایران از جایگاه شایان ذکری برخوردار نیست.
اردبیلی در پایان، توجه مسئولین به لزوم استفاده از روش های عملی مدیریت استرس و کاهش و رفع آن ضروری خواند و گفت: در این میان سازندگان برنامه های تلویزیونی و دیگر مسئولینی که برنامه های جامع اوقات فراغت شهروندان را تصویب و اجرایی می کنند باید توجه نمایند چنانچه شادی به یکی از باورهای اجتماعی مردم تبدیل نشود، استرس و اختلالات روانی هرروز افزایش خواهد یافت و از این منظر با بالارفتن هزینه ها نیز، کاهش بهره وری و کارآمدی شغلی و نیز فردی شهروندان را شاهد خواهیم بود و همچنین افزایش نرخ اعتیاد و مصرف مواد مخدر و رشد بزه و جرم در سطوح مختلف میان سنین متفاوت از دیگر عواقب بی تمرکزی، بی دقتی در انجام امور روزمره ناشی از افسردگی که دستاورد دوری و محرومیت مردم از تفریح و شادی فردی و اجتماعی است، خواهد بود.
سیمرغ
طلوع نور، همراه است با آغازی که برای هرکدام از ما رنگ و طرحی منحصر و مخصوص به خود دارد. از خانه بیرون میزنیم؛ صبحانهخورده یا نخورده، شاد یا غمگین، باانرژی یا بیحال و کمرمق؛ در تمام حالتهای ممکن، از خانه به قصد رفتن به محل کار خارج میشویم و در این بیرونآمدن از یک محیط و واردشدن به محیطی دیگر، عملاً یکسری تغییرات، ما را دچار خود خواهد نمود؛ محیط گرم و صمیمی خانه و دنیای خارج از آن با مختصات ویژه و مخصوص به خود. هر کدام از ما وقتی قدم در محیط بیرون از خانه میگذاریم، بخشی از تابلوی آنروز و یا تکّهای از پازل جامعه را کامل مینماییم؛ تابلویی با هزارانهزار تکّه که هریک از ما به آن حس و وجود میبخشیم. شما خودتان در لحظاتی کوتاه، تصور نمایید که اگر آدمهایی اخمو، گیج و گنگ و ناراحت و عصبانی با بیحالی تمام خواسته باشند این پازل را کامل نمایند، چه اتفاقی میافتد و سرنوشت آن تابلو چه خواهد شد؟!
هر کدام از ما، عادات مخصوص به خود را داریم؛ دیر یا زود خوابیدن، فضایی که برای خوابیدن انتخاب مینماییم و... در جهت مقابل، تمام آدمها بیدارشدنشان هم تابع برخی عادتها و تکرارهاییست که بر اثر کثرت انجام، به یک تیپ شخصیتی تبدیل شدهاند. بیدارشدن در ساعات مختلف، فارغ از آنکه سحرخیزی را همیشه باید درنظر داشته باشیم، یک مسألهی کاملاً طبیعی و فردیست که در دنیای ماشینی و آپارتمانی امروز، برخی را بهشدت دچار دیر بیدارشدن نیز نموده است؛ خستگی ناشی از رفتوآمدهای طولانی، دیرخوابیدنها و روبهروی تلویزیون خوابرفتنها، شامخوردنهای انتهای شب و مهمانیهایی که گاه تا پاسی از شب ادامهمییابد، همه و همه برای بیدارشدن در ساعات نخستین روز، ما را دچار مشکل مینماید.
اما در هر ساعت از روز که بیدار شدیم، باید خود را برای یک زندگی زیبا و دوستداشتنی به تمامی معنای کلمه مهیا نماییم. خوردن صبحانهای هرچند مختصر، دوشگرفتن و تغییر هرچند اندک در پوشش و ظاهر، میتواند به این مهم کمک نماید که «بازسازیشده»، قدم در اجتماع گذاریم. اگرچه نحوهی خوابیدن و تعداد ساعاتی که به بدن فرصت میدهیم تا نیروهای از دسترفتهی خود را بازیابی نماید، مهم است اما در همان دقایقی که بیدار میشویم هم میتوانیم تغییراتی اساسی و درخور توجه در خود بهوجود آوریم.
گوشدادن به خبرهای صبحگاهی رادیو، فقط چند دقیقه گوشدادن به یک موسیقی آرام و التیامدهنده، خوشوبش با اهل منزل، حتی قدم در کوچه نهادن به بهانهی خرید نان، همه در بازیابی روحی ما تأثیر بهسزایی میتواند داشته باشد که در بیشتر مواقع از آن غافلیم.
اگر بپذیریم که همراهشدن با دریای خروشان جامعه در ساعاتی میتواند تأثیر متقابل داشته باشد، هر کدام از ما میتوانیم منبع بیکران شادی و انرژی برای اطرافیان خود باشیم؛ همصحبتی شاد و پرانرژی، همکاری سرحال و بانشاط ، همسایهای خوشرو و مهربان ، همکلاسی آرام و دوستداشتنی، همسری مهربان و صبور ، کسانی هستند که یا با ما مواجهاند و یا ما دیگران را با این عناوین مواجه مینماییم.
آغاز هر مقولهای اگر همراه با شادی و رضایت باشد، در پایان نتیجهای خارقالعاده برجای خواهد نهاد؛ پدر شاد و پرانرژی، خانوادهای موفق را به بیرون از خانه هدایت مینماید و همسری مهربان و گشادهرو، روزی همراه با سرور و شادی را مژده میدهد و فرزندان این خانواده تمام روز، منبعی تمامناشدنی از شادی و نیرویی اثرگذار میشوند که بخشی از جامعه را متأثر از خود بهسمت کمال پیشمیبرند. این اثرات در محیط جامعه، محل کار و بازخوردهای کاری، نمود عینی و مستقیم پیدا مینماید.
با آغازهایی عاشقانه میتوانیم به زیباترین شکل ممکن در بهبود کیفیت روحی جامعهی اطراف خود و یا دستکم جامعهای که با ما سر و کار دارد، مفید و مؤثر باشیم.
یک لبخند، یک فنجان چای داغ، یک تکه نان تازه و چند جملهی کوتاه و امیدبخش، میتواند صبحی دلنشین برای تمامی اطرافیان ما فراهم نماید؛ همین صبح پیشرو یا صبحی که فردا طلوع مینماید، امتحان کنید؛ معجزهای خیرهکننده پس از آن آغاز عاشقانه در انتظار شماست!
سیمرغ
ساری هارر و ریتا دماریا دو نفر از روانشناسان معروف مدعی اند که خوشبختی نتیجه از بین بردن این 8 عادت است
همه ما می خواهیم ازدواج و زندگی خوشبخت و سعادتمندانه ای داشته باشیم. درست است؟ ساری هارر و ریتا دماریا دو نفر از روانشناسان معروف مدعی اند که خوشبختی نتیجه از بین بردن این 8 عادت است که یک ازدواج خوب را زیر و رو می کند. اگر حتی یکی از این عادتها را دارید مقاله زیر را بخوانید.
آیا از عادات بد ازدواج آگاهی دارید؟
در این مقاله، ساری هارر و ریتا دماریا، عادتهایی که شما باید از آن دوری کنید را متذکر می شوند تا یک ازدواج پایدار و مملو از عشق داشته باشید.
1. دلیل و برهان را کنار بگذارید
زندگی، میدان جنگ نیست. نه تنها این کار باعث از بین بردن احساساتتان می شود بلکه حتی همسرتان به طرز زیرکانه ای می فهمد که احساساتش برایتان مهم نیست.
2. محیط خانه را امن نگه داشتن همیشه اثر نمی کند
اگرچه جمله "هرچه تو بگویی عزیزم" محیط خانه را آرام و امن می کند اما شما را در نقش یک همسر فداکار نشان می دهد. شما بایستی گاهی اوقات عصبانی، گاهی اوقات حالت تدافعی و گاهی اوقات هم فداکارانه رفتار کنید. این جالبتر نیست؟
3. حواس پرتی و گیج بودن را دور بریزید
بیش از اندازه فعال بودن وتمرکز نداشتن، در مکالمه بینتان یا در زندگی، صمیمیت و علاقه بینتان را از بین می برد.
4. دست از سرزنش بردارید
می دانیم که خانمها جیغ جیغو هستند. اما با صدای بلند گله و شکایت کردن فقط برای مدت کوتاهی مفید است و باعث نارضایتی و عصبانیت همسرتان می شود.
5. از عیب جویی، انتقاد و مسخره کردن دوری کنید
این تکنیک ها،فردی که به او عشق ورزیدید را تحقیرمی کند. به جای آن، با او محترمانه برخورد کنید، و اجازه دهید با شما مثل یک فرشته برخورد کند، و مسئولیتهایی که هر دو شما موظف به انجام آن هستید را برای داشتن زندگی شاد با هم تقسیم کنید.
6. قلدری نکنید
این کار زشت به همسر شما می فهماند که او در نظر شما هیچ ارزشی ندارد.
7. تدافعی برخورد نکنید
تدافعی برخورد کردن، صحبتها و بحثهای سازنده تان را سرد می کند. اگر اینگونه رفتار کنید، همسرتان دیگر حق صحبت کردن در مورد موضوع مورد بحث را ندارد.
8. یک جانبه تصمیم گیری نکنید
گاهی اوقات، شما می خواهید رنگ حمامتان را به سلیقه خودتان انتخاب کنید. این مانعی ندارد اما اگر بخواهید درمورد پول، زمان، بچه ها و زندگی تان به تنهایی تصمیم گیری کنید، به این معنی است که همسرتان را نادیده گرفته اید و یک طرفه و از جانب او تصمیم گیری کرده اید..
نکته ای که از نظر ساری هارر و ریتا دماریا بسیار حائز اهمیت است، خنده، صمیمیت و علاقه شدید بین همسران، برای امروز، فردا وهمیشه وهمیشه است.

یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .
-یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می ورزد .
-زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می دارد ، به آن زن اجازه می دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است .
-وقتی زنی عاشق می شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می رسد .
-نوازش یک زن به او قدرت و انگیزه برای زندگی کردن می بخشاید .
-یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود .
-پیش از اینکه زنی قادر به احساس عمیق برقراری رابطه جسمانی باشد ، به احساس عشق ، نوازش و ملاطفت نیاز دارد .
-زنان ابتدا کیمیای روح و عاطفه را احساس می کنند و بعد به کیمیای جسم پی می برند .
-لحظاتی که مرد ، دستهای زنی را در دست می گیرد و او را لمس می کند ، لحظاتی هستند که زن به آنها عشق می ورزد .
-هدف یک زن در برقراری رابطه جسمانی ، شور شهوانی نیست. بلکه مقصود او لذت بردن از صمیمیت ، عشق و ملاطفت در کنار شور جسمانی است .
-هنگامی که زنی بداند فقط اوست که راه به قلب شریک زندگیش دارد ، در عرش سیر خواهد کرد .
-یک زن هرگز مشکلاتش را دسته بندی نمی کند ، در صورتی که زمانی که غمگین و ناراحت باشد ، تمامی مشکلاتش از کوچک و بزرگ به دلش هجوم می آورند .
-یک زن هنگامی سکوت می کند که دردهای نهفته در دلش بسیار عمیق است و یا اینکه به مرد مقابلش آنقدر اعتماد ندارد که سخن دل با او بگوید .
-وقتی مردی با دلسوزی و توجه به مشکلات زن گوش می سپارد و از ارائه راه حل می پرهیزد ، احساس عشق و بلوغ را در او دو چندان می کند .
-مردان و زنان در برابر فشارهای عصبی واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند . دراینگونه مواقع زن نیازمند نزدیکی و درک طرف مقابلش می باشد ، در صورتی که مرد به تنهایی احتیاج دارد .
-هنگامی که اظهارات و اعمال زنی بیهوده تلقی می گردد ، او برای مطرح شدن شروع به ابراز نظریات مخالف و عدم توافق می کند .
-به جرات می توان گفت به جز در موارد انگشت شماری ، هیچ چیز بیش از سخن گفتن بر علیه یک زن به او آسیب نمی رساند .
-زن درست مثل یک موج است ، به هنگامی که عشق در قلبش به ظهور می نشیند ، اعتماد به نفسش در حرکتی مواج به اوج می رسد .
-هنگامی که موج احساسات یک زن به اوج می رسد ، به هیچ عنوان محدودیتی در ارائه عشق نمی بیند .
-مردها همواره باید بدانند که هر گاه زنی رنج و عصبانیت خود را بیرون بریزد و آشکار نماید ، احساس آسایش و آرامش بیشتری می کند .
-این نکته را به خاطر بسپارید که هر گاه زنی در اوج فوران خشم و غم قرار گرفته باشد ، به هیچ عنوان تقصیری را به گردن نمی گیرد .
-وقتی زنی از موضوعی می رنجد ، مرد باید ضمن همدردی با او نشان دهد که برای غم او نگران است ، سپس سکوت اختیار کند تا آن زن بتواند احساس همدردی اش را حس کند .
-دردناک ترین مسائل برای بعضی از زنان ، عدم پذیرش ، قضاوت نادرست و ترک شدن است ، چراکه امکان دارد این باورها در عمق ضمیر ناخودآگاهشان آنان را به سوی این تصور نادرست سوق دهد که لیاقتشان بیش از این نیست .
-ماهیت یک زن ، درخواست تایید امور است .
-در صورتی که مردی در مقابل پیشنهادات یک زن از خود مقاومت نشان دهد ، زن با این حال که مفهوم این مقاومت را درک می کند ، اما هیچ گونه توجهی به آن نشان نمی دهد . ولی در این زمان احساس می کند که مرد به او احترام نمی گذارد .
-بسیاری از زنان به این علت که نمی خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند ، نیازهایشان را انکار می کنند .
-حتی در صورتی که زنی بپندارد نیازها و خواسته هایش برآورده نخواهند شد ، اجتناب از بیان آنها و قصد انجام دادن تمام کارها به تنهایی ، اشتباه بزرگی است .
-یک زن باید بیاموزد که چطور نیازها و تمایلات خود را بدون نکوهش و یا تزلزل ابراز دارد و این نکته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .
-امروزه بسیاری از زنان از اینکه عشق می ورزند ، اما در عوض چیزی دریافت نمی کنند ، رنج می کشند ، آنان به دنبال وقفه ای می گردند تا در این زمان تنها به خود بیندیشند و توجه کنند و در خلال آن وجودشان را بهتر کنکاش و کشف کنند .
-یک زن جوان در اوج جوانی مایل است برای برآوردن تمایلات شریک زندگیش خودش را فدا کند .
-یک زن بطور ذاتی از توانایی نامحدودی در شاداب ساختن دیگران برخوردار است .اما وقتی آن زن لبخند میزند ، لبخندش به این معنا نیست که در اوج شادابی و خوشحالی قرار دارد .
-همیشه زنان به همان اندازه ای که در توان دارند . بخشش می کنند و در این زمان به خاطر می آورند هنگامی که آنان به بخشش نیاز داشتند ، تا حدودی کمتر از این اندازه ، به ایشان بخشیده شده است.
-اغلب زنان با آنچه همسرشان می خواهد به راحتی موافقت می کنند ، اما این کار به این معنا نیست که خواسته همسرشان دقیقا همان باشد که آنان می خواهند .
-یک زن ، هرگز به کارهای خودش و همسرش امتیاز نمی دهد ، بلکه شوهرش را آزاد می گذارد و تصور میکند او نیز به همین ترتبیب آزادش گذاشته است .
-وقتی زنی به ثبت امتیازات می پردازد ، ممکن است موضوع بسیار کوچکی در نظرش به اندازه امری بسیار بزرگ به شمار آید . پس امکان دارد یک شاخه گل سرخ بتواند برای شما امتیازات فراوانی به همراه داشته باشد.
-یک احساس پنهان در درون زن به او می گوید نمی خواهم خواسته هایم را برایش بگویم ، اگر عشق او به من واقعی باشد ، خودش از نیازهایم مطلع می گردد .
-مردان و زنان باید به خاطر داشته باشند که همسرشان به هیچ عنوان خود بخود از نیازهایشان ، مطلع نیست .
-زنان نمی پسندند که شوهرانشان ، برآورده ساختن نیازهایشان را به دست فراموشی بسپارند . به همین علت ، دست از نق زدن بر می دارند و به حمایت شوهرانشان می پردازند .
-یک زن باید احساس کند که مورد احترام قرار گرفته و به بهترین وجه در خاطرها می ماند . در این صورت نادیده گرفته شدن برایش همچون امری است که دربخش انتهایی فهرست شخصیتش قرار می گیرد .
بررسی های جدید محققان نشان می دهد همسران بیمارانی كه به سرطان دچار شده اند با خطر ابتلا به افسردگی مواجهند و البته شدت افسردگی در افراد مختلف متفاوت است.
به نوشته پایگاه اینترنتی انجمن سرطان شناسی بالینی بیماری سرطان و درمان های غیرقطعی آن برای افراد خانواده بیماران مبتلا پیامدهای زیادی به همراه دارد و علاوه بر آنكه به لحاظ اقتصادی تهدیدهای زیادی را متوجه آنان می كند به لحاظ عاطفی نیز مشكلات زیادی را برایشان ایجاد می كند كه این مشكلات ممكن است در گذر زمان تشدید شده و درنهایت به بیماری های شدید روانی منجر شود به ویژه یكی از بیماری هایی كه دراین گروه از افراد شایع است بیماری افسردگی است به گفته محققان علاوه بردرمان بیمار مبتلا به سرطان باید خانواده و به ویژه همسر وی نیز از نظر احتمال بروز بیماری های روحی و روانی مورد بررسی قرار گیرد تا در صورت بروز نشانه های این بیماری ها هرچه سریع تر تحت درمان قرار گیرند كسانی كه همسر سرطانی دارند علاوه بر افسردگی ممكن است احساس تنهایی عدم حمایت اجتماعی و عدم آسایش روان داشته باشند كه البته شدت همه این علائم بسته به ویژگی های شخصیتی هر فرد متفاوت است.
تعجبی ندارد بدانیم که کارکرد زناشویی قبل از وقوع بیماری ، عامل مهمی در تعیین نحوه مقاومت خانواده در برابر فشار روانی ناشی از بیماری به شمار می آید.
اغلب اوقات توسط نيروهايی كه خودمان به وجود میآوريم، پايمال میشويم. «ويليام شكسپير»اغلب ما میدانيم كه به نفعمان نيست اطراف خود را آكنده از افكار منفی كنيم، حتی اگر در وضعيتی باشيم كه اين تصميمگيری را مشكل میسازد.
جام جم: وقتی افكار منفی به سوی دیگران منعطف میشوند، برایمان دشوار میشود كه ضرر آن را متحمل شویم یا از عادت ایراد گرفتن و قضاوت كردن چشم بپوشیم. چرا؟ چرا كه قضاوت در مورد دیگران به ما نوعی احساس قدرت موقت میدهد، احساس نادرست حاكی از قوی بودن و تهاجم مثل اینكه اگر با خشم راجع به كسی فكر كنم. درواقع داریم به او صدمه میزنیم. چنین چیزی به كل دور از حقیقت است.
افكار منفی مثل بادكنكی میمانند كه به نخی وصل شدهاند و روی سرتان شناور هستند و این منفیبافی، شما را در همان دایره انرژی خودتان نگه میدارد.
فكر میكنم این استدلال غلطی است كه فكر منفی درباره یك شخص همان تیری است كه به طرف هدف پرتاب میكنیم در آرزوی اینكه به آن صدمه بزند. اگر از دست كسی عصبانی هستیم كه فكر میكنیم كار غیرقابل بخششی انجام داده است، افكار وحشتناكی دربارهاش میكنیم و ممكن است از این كار نوعی احساس رضایت پنهانی به ما دست بدهد، درست همانند اینكه میپنداریم هر فكر منفی برای ما نوعی پیروزی محسوب شده و با خود میگوییم: «ازت متنفرم، پس من برندهام.»
خوشبینی
ولی واقعیت با این نتیجهگیری فرق به سزایی دارد. افكار منفی شما مثل تیری نیستند كه به شخص دیگری صدمه بزنند. در عوض مثل بادكنكی میمانند كه به نخی وصل شدهاند و روی سرتان شناور هستند و این منفیبافی، شما را در همان دایره انرژی خودتان نگه میدارد. هر بار كه درباره شخصی منفیبافی میكنید، شما آگاهی و ذهن خود را تباه میكنید. این افكار منفی همانند مه غلیظ احساسی هستند كه بالای سر شما را احاطه كردهاند. آیا میدانستید كه شما قادرید افكار مردم را بخوانید؟ آری این حقیقت دارد، فقط كافی است به صورتشان نگاه كرده، انرژی آنها را حس كنید و خواهید توانست خیلی چیزها درباره محتویات افكارشان به دست آورید.
منظور این نیست كه شما فقط با چشمان فیزیكی خود به مردم بنگرید. بلكه منظور این است كه توسط چشم دل و درون خود به آنها نگاه كنید. مردمی كه افكار منفی بسیاری آنها را احاطه كرده، مایلند دیدشان طوری باشد كه گویی همیشه ابری تاریك بر افكار و عقایدشان سایه افكنده است.
وقتی شما اطراف آنها هستید فكر میكنید كه هر آن ممكن است توفانی در بگیرد. از طرفی مردمی كه ذهنشان آكنده از عشق و افكار مثبت است، از بقیه افراد متمایز بوده و به نظر میرسد میدرخشند، گویی نوری از درون آنها به بیرون ساطع میشود.
علم و تجربه ثابت كرده افراد مثبتاندیش با آرامش بیشتری لحظات را سپری میكنند و از استرسهای روزمره به دورند.
اگر بدقت به آنها بنگرید، تحسینشان كرده و متوجه میشوید كه صورتشان روشنایی به خصوصی دارد. با انرژی فوقالعاده به نظر میرسند و اغلب بسیار بانشاط. این نگرش از قدرت شگرف ذهن شما ناشی شده و باعث میشود زشت یا زیبا به نظر برسید.
منظور از زیبایی درونی این است كه وقتی ذهن شما آكنده از افكار مثبت شود موج مثبتی از انرژی به وجود میآورد كه هم بر روی خودتان و هم بر دیگران تاثیر میگذارد كه در این صورت، انگیزه تازهای برای ایجاد افكاری مثبتتر پیدا میكنید. یك راز مهم دیگر این است كه ذهن نهتنها افكارتان را از یك ارتعاش درونی پر میكند، بلكه این ارتعاش پرتوافكنی كرده و انرژیهای مشابه را به خود جذب میكند.
علم و تجربه ثابت كرده افراد مثبتاندیش با آرامش بیشتری لحظات را سپری میكنند و از استرسهای روزمره به دورند. افكار منفی نوعی تشنج فكری را در ذهن افراد به وجود میآورد كه مدام آنها را در ناآرامی غوطهور میسازد و فرصت لذت بردن از وقایع و بودن در كنار اطرافیان را به بدبینی و سوءظن مبدل میسازد. بنابراین شرط عقل این است كه هر فردی برای استفاده بهینه از فرصتها نهایت تلاش خود را داشته باشد. پس حال كه فرصتی به این باارزشی را میتوان به دست آورد، سزاست كه در یافتن آن بكوشیم.

چگونه همسرم را جذب کنم؟
زندگى زناشویى، تشکلى است که بر پایه محبت، بنا نهاده شده و این امر، نقشى حیاتى را در آن بازى مى کند؛ عنصرى که خداوند متعال از آن به عنوان نشانه اى از خود نام برده است. اگر چه اندکى از این سرمایه را خداوند در ابتداى زندگى زناشویى به زن و مرد عطا فرموده، ولى باید آن را چون نهالى دانست که لازم است حفظ و بارور شود .
محبت
محبت، انسان را به سوى همشکلى و همسانى با معشوق مى کشاند و این علاقه که در اعماق جان انسان است، باعث مى گردد تا محب به صورت محبوب در آید. همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد. اگر در انتخاب همسر، محور، ایمان و حب پروردگار باشد، مى توان امیدوار بود که این ازدواج، منجر به زندگى اى شود که هدف و شالوده آن، رسیدن به قرب الهى است و این که زن و مرد، هر دو تصمیم بگیرند که این عشق و علاقه زمینى را نردبانى سازند براى دست یافتن به رضاى پروردگار».
اکنون به چند روش براى ابراز محبت و افزایش مهر و عطوفت بین همسران، اشاره خواهیم کرد:
زن مطیع، فرمانرواى قلب شوهر است
یکى از مهم ترین و حیاتى ترین حس هایى که مردان به آن علاقه دارند، حس مالکیت و مدیریت است. از سوى دیگر، براى حفظ کیان خانواده، لازم است زنى که به زندگى و شوهر خود علاقه مند است، از شوهر خود اطاعت کند و بداند که اگر در تمام شئون زندگى، مطیع او باشد، مهرش چنان در دل مرد نفوذ مى کند که حاضر است براى زن و زندگى اش، هر فداکارى و ایثارى انجام دهد و بهترین حس ها را به همسر خود بدهد و بدین ترتیب است که هم مرد راضى است و هم زن.
زنان به کارهاى کوچکى هم که مردان برایشان انجام مى دهند، امتیاز مى دهند
اغلب مردان چنین تصور مى کنند که باید کارى بزرگ و حیرت آور براى همسر خود انجام دهند تا مورد تحسین و قدردانى او واقع شوند و این تصور، باعث مى گردد تا مرد دست به کارى نزند که خشنودى زن را برانگیزد؛ مگر زمانى که بتواند کار بزرگى انجام دهد؛ در حالى که زنان براى کارهاى به ظاهر کوچک مردان نیز امتیاز قائل هستند. براى مثال، یک مرد مى تواند براى سالگرد ازدواج یا تولد همسرش، یک متن محبت آمیز بنویسد و یا هدایاى کوچکى مانند عطر، شکلات یا شیرینى مورد علاقه همسر و یا گل تهیه کرده، به همسرش بدهد و آن گاه معجزه این کار خود را در ایجاد و افزایش علاقه بین خود و همسرش، به تماشا بنشیند.
محبت، مانند سیم برقى است که از وجود محبوب به محب وصل مى گردد و صفات محبوب را به وى منتقل مى سازد و این جاست که انتخاب محبوب، اهمیت مى یابد. به نظر مى رسد که همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد
اسم همسرتان را نیکو و به بهترین حالت صدا بزنید
به خاطر داشته باشید که اسم یک شخص براى او، شیرین ترین و مهم ترین کلمات در تمام زبان هاست. اشخاص به قدرى به اسم خود علاقه دارند که مى کوشند به هر قیمت که شده، در خاطرها بماند. یکى از موجبات جلب محبت، نام بردن اشخاص با عناوین احترام آمیز و اسم هایى است که طرف مقابل آنها را دوست دارد. بعضى همسران به اشتباه فکر مى کنند از آن جا که با همسر خود صمیمى هستند، لازم نیست اسم او را به احترام صدا بزنند؛ در حالى که باید به خصوص در بین افراد دیگر، اسم همسرتان را به نیکى ببرید. این کار، یکى از راه هاى جلب محبت همسران مى باشد. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله نیز در حدیثى یکى از راه هاى جلب محبت افراد را صدا کردن و خواندن آنها به محبوب ترین نام هایى که دوست دارند، دانسته است.
آقایان، پیام هاى دیدارى را دریافت مى کنند و خانم ها پیام هاى شنیدارى را دوست دارند
مردان، زنانى را دوست دارند که به سلامت و زیبایى خود اهمیت مى دهند. زنان باید سعى کنند با برخى فعالیت هاى
محبت
جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش، بر سلامت و زیبایى طبیعى و خدادادى خود بیفزایند تا بیشتر مورد توجه همسران خود قرار بگیرند. باید توجه داشت که اگر زنى، خود حس خوبى نسبت به خود نداشته باشد، همسرش به طبع نمى تواند حس خوبى نسبت به او داشته باشد؛ پس زن، باید زیبایى را از درون خود بجوید؛ صرف نظر از این که چقدر تلاش مى کند تا زیباتر به نظر آید. همواره این را باید به خاطر داشت که زیبایى، از درون تراوش مى کند. هنگامى که از درون، احساس خوبى داشته باشید، خوب از خودتان مواظبت کرده، عزت نفس زنانه تان را بیشتر مى کنید و یقیناً این در بیرون نیز نمایان مى گردد.
در مقابل، زنان، پیام هاى سمعى را بیشتر دوست دارند؛ مثل این که همسرشان به آنها بگوید تا چه حد آنها را دوست دارند و از آنها حمایت مى کند. پس مردان باید سعى کنند محبت نهفته در دل خود را با گفتن جمله «دوستت دارم» به همسرشان، آشکار و عیان سازند.
مردان باید روحیه همیشه متغیر و متموج زنان را درک کنند
مردان باید توجه داشته باشند که زنان، حالت متغیر دارند و روحیه شان مدام در حال تغییر است؛ گاهى شاد و گاهى بسیار غمگین، گاهى امیدوار و گاهى مأیوس و ناامید مى باشند. دانستن این نکته براى مردان، امرى مهم و ضرورى است. اگر مرد از این حالت زن آگاه باشد، هرگز از تغییر روحیه اى که یکى از علل آن، تغییرات هورمونى زن است، نگران نمى شود؛ بلکه سعى مى کند همسر خود را درک کند و به او کمک کند تا روحیه خود را باز یابد.
زنان شاد، خرسند و سرزنده، روشن کننده دل هستند
با خودتان تعهد کنید که باور داشته باشید در جایگاه خود، فرد قابل احترام و مهمى هستید. اگر عزت نفس نداشته باشید، به احتمال فراوان، هیچ کس دیگر هم به شما احترام نمى گذارد. عزت نفس، از صادق بودن با خود سرچشمه مى گیرد. ممکن است در ابتداى زندگى، ویژگى هاى جسمانى از اهمیت بیشترى برخوردار باشند؛ اما پس از مدتى، این اهمیت رنگ مى بازد و آن چه مهم و ضرورى است، ویژگى هاى شخصیتى زن است. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. ناخرسندى و همواره از همه چیز شکایت کردن، مرد را خسته کرده، شور و نشاط زندگى را از او مى گیرد. یکى از راه هاى مهرورزى به مرد، این است که زن، دست از شکایت دائمى از زمین و زمان بردارد.
همان گونه که مردان مى توانند با جمله دوستت دارم، قلب همسر خود را تسخیر سازند و او را صاحب حسى خوشایند کنند، زنان نیز مى توانند با گفتن جملاتی مثل «من در کنار تو آرامش مى یابم» یا «خیلى خوشحالم که مى توانم به تو تکیه کنم»، مرد را سرشار از عشق و محبت کنند و او را بیش از پیش، به خود علاقه مند سازند
براى زن خود، حق ناراحت شدن قائل باشید
اگر شما یک مرد هستید، باید به این نکته توجه داشته باشید که زن ها وقتى حاضرند به حرف هاى شما گوش بدهند که برایشان حق ناراحت شدن قائل باشید. یکى از شیوه هاى رایج شروع کردن دعوا بین همسران، بى اعتبار دانستن احساسات و افکار زن است. وقتى مرد مى گوید: «آخه واسه چى ناراحتى» یا «این که ناراحتى نداره» و یا «این موضوع این قدر مهم نیست»، براى زن خیلى گران تمام مى شود و زن، این چنین تلقى مى کند که نمى تواند حتى از احساسات خود صحبت کند.
قبول دارید که نباید با ظاهر آدم ها قضاوت کنید ولی در واقعیت همه ما این کار را انجام می دهیم؛ پس هنگام انتخاب هر لباسی باید به این نکته هم فکر کنید که دوست دارید مردم چگونه درباره شما قضاوت کنند؟شما را چه جور آدمی ببینند؟ لباس های شما درباره شما حرف می زنند و این اتفاق ، کار انتخاب لباس را سخت وسخت تر می کند. اگر رازهای روان شناسی پشت هر مدل لباسی را بدانید، این کار هم ساده می شود.
یک آدم جدی چگونه لباس می پوشد؟
لباس های رسمی اداری اگر درست انتخاب شوند، می توانند بهترین تاثیر را روی مخاطب شما بگذارند ولی حواس تان باشد که این لباس ها به جز موقعیت های کاری برای فضاهای رسمی مناسب هستند ولی نباید در تمام مراسم مثل یک مهمانی عصر دوستانه ، لباس رسمی مثل کت ودامن وکت وشلوار بپوشید . با پوشیدن لباس رسمی در یک فضای دوستانه وصمیمی ، تصور یک آدم خشک و نفوذ ناپذیر را در دوستان تان ایجاد می کنید. به این نکته به ویژه وقتی که نخستین بار است در جمعی جاضر می شوید ، دقت کنید.
لباس شما چه می گوید؟
از این جمله شوکه نشوید ولی هیچ موقعیتی وجود ندارد که شما فکر کنید، نوع پوشش تان اهمیتی ندارد؛ حتی در موقعیتی که تنها هستید،خودتان می دانید چه لباسی پوشیده اید و مدل ، رنگ وطرح لباس در حال وهوای شما موثر است .
به سلیقه دیگران احترام بگذارید
خیلی از ما کار انتخاب لباس را به طراحان لباس شناخته شده واگذار می کنیم یعنی وارد یک فروشگاه معتبر وخوشنام می شویم وبه سلیقه طراحان آن کمپانی اعتماد می کنیم .موفقیت خرید لباس های مارکدار در این است که دیگران متوجه با نام ونشان بودن لباس های شما بشوند، در این صورت این نتیجه می رسند که شما آدمی موفق در کسب وکار خود هستید اما این ایده هم از ذهنشان می گذرذ که شما بسیار اهل مادیات هستید وفقط به مسائل مادی اهمین می دهید. برای شکستن این تصویر هرچقدر هم علاقه مند به لباس های مارکدار هستید، تعادل را راعایت کنید.شیک و مرتب پوشیدن را رعایت کنید ولی لازم نیست از سرتا پا مارک دار بپوشید.
فرصت ها را از دست ندهید
اگر در گروه آدم هایی هستید که به هماهنگ بودن لباس های تان اهمیت نمی دهید یعنی لباس های مختلف مثل بلوز ، شلوار ، کت ودامن را بدون هیج تناسبی با هم ترکیب می کنید و می پوشید ، با این ظاهر دیگران شما را آدم هایی قابل اعتماد نمی دانند. از نظر آن ها شما همان طور که به لباس پوشیدن تان اهمیت نمی دهید به کار ، دوستان وسایروجوه زندگی تان هم توجه نخواید کرد. شما با چنین شیوه لباس پوشیدنی می توانید یک فرصت شغلی خوب را درنخستین قرار از دست بدهید.
براق بپوشیم؟
به دست گرفتن یک کیف ، پوشیدن یک بلوز، یک کمربند براق و... می تواند ظاهر خوبی برای شما بسازد ، تک بودن لباس براق این ویژگی را دارد و اگر از روسری تا دامن یا از بلوز تا کفش پوشش تان براق باشد، تصویر دیگری در ذهن اطرافیان ایجاد می کنید.کسانی که لباس های براق می پوشند ، به مطرح شدن در جمع علاقه دارند و دوست دارند در یک جمع از دیگران متمایز باشند وتجهات را به سمت خودشان جذب کنند.
برای انتخاب لباس ورزشی
برخی آدم ها را همه جا، در سفر، محل کار و حتی مهمانی با کفش کتانی ، گرمکن و در مجموع لباس های کاملا اسپرت می بینید.این لباس ها تصویر یک آدم ورزشکار که به تناسب اندام وسلامتی اش توجه می کند را در ذهن دیگران می سازد اما فراموس نکنید این مدل لباس پوشیدن شلختگی و بی نظمی خیلی نزدیک است .در انتخاب لباس ورزشی هم دقت کنید تا این ذهنیت ایجاد نشود.
خوابیدن در هر شب آسان است ولی مبارزه با آن مشکل است.
نشان دادن یپروزی آسان است ولی قبول کردن شکست مشکل است.
حظ کردن از یک ماه کامل آسان است ولی دیدن طرف دیگر آن مشکل است.
زمین خوردن با یک سنگ آسان است ولی بلند شدن مشکل است.
لذت بردن از زندگی آسان است ولی ارزش واقعی دادن به آن مشکل است.
قول دادن بعضی چیز ها به بعضی افراد آسان است ولی وفای به عهد مشکل است.
گفتن اینکه ما عاشقیم آسان است ولی نشان دادن مداوم آن مشکل است.
انتقاد از دیگران آسان است ولی خودسازی مشکل است.
ایراد گیری از دیگران آسان است عبرت گرفتن از آنها مشکل است.
گریه کردن برای یک عشق دیرینه آسان است ولی تلاش برای از دست نرفتن آن مشکل است.
فکر کردن برای پیشرفت آسان است متوقف کردن فکر و رویا و عمل به آن مشکل است.
فکر بد کردن در مورد دیگران آسان است رها ساختن آنها از شک و دودلی مشکل است.
دریافت کردن آسان است اهدا کردن مشکل است.
حفظ دوستی با کلمات آسان است حفظ آن با مفهوم کلمات مشکل است.

کودک نجوا کرد : خدایا با من حرف بزن
مرغ دریایی آواز خواند، کودک نشنید
سپس کودک فریاد زد : خدایا با من حرف بزن
رعد در آسمان پیچید ، اما کودک گوش نداد
کودک نگاهی به اطرافش انداخت و گفت : ـ ـ ـ
خدایا بگذار ببینمت
ستاره ای بدرخشید ولی کودک توجه نکرد
کودک فریاد زد : خدایا به من معجزه ای نشان بده
ویک زندگی متولد شد ، اما کودک نفهمید
کودک با نامیدی گریست خدایا با من در ارتباط باش بگذار بدانم اینجایی
بنابراین خدا پایین آمد و کودک را لمس کرد ولی کودک پروانه را کنار زد ورفت
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 4 / 2 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 8:30 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
ساعت ها را بگذارید بخوابند
بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست......!

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 4 / 2 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 8:19 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
دهان كجی: گوشه لب ها را مانند پوزخند به عقب برده و دندان ها را نمایان می گرداند.
تبسم با دهان گشوده: دندان های بالا نمایان شده و به شخصی كه با شما گفتگو می كند می فهماند كه مایل هستید بیشتر با او آشنا شوید.
تبسم با لبان بسته: این لبخند تنها برای ادای احترام و ادب و نزاكت است.
در هم كشیدن لب ها: هرگاه فردی لب هایش را در هم كشید به مفهوم آن است كه طرف مقابل اش را جذاب و دلربا یافته.
لب های سفت و جمع شده: دال برتنش و عدم پذیرش است.
جویدن لبها: وقتی فردی لب پایین خود را جویده و سرش را تكان می دهد نشانگر خشم فرد است.
تماس با لب 1: هرگاه انگشت اشاره به طور عمودی برای لحظه ای به طرف بالا آید می گوید: ساكت باش.
تماس با لب 2: ولی هرگاه انگشت اشاره به لب پایین تماس پیدا كند و دهان اندكی باز شود مفهومش چنین است: "می خواهم با شما صحبت كنم".
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 3 / 2 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 8:45 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
1 قولنج شیرخواران:یكی از دلایل گریه نوزادان كولیك یا قولنج دوران شیرخوارگی است. اگرچه هنوز علت كولیك نوزادان مشخص نیست ولی مهم این است كه شیرخوار درد دارد و باید به او كمك كرد. حدود 20 درصد شیرخواران به كولیك مبتلا می شوند و هنوز معلوم نیست چرا هنگام غروب یا شب گریه می كنند. شیرخوار خیلی سخت آرام می شود. هنگام گریه پای خود را به سمت شكم می برد. گاهی اوقات بی قراری نوزاد باعث اذیت و ناراحتی شما می شود.
از همكاری و مساعدت دیگران غافل نشوید. نوزاد را به پدر یا مادر خود بسپارید. ماساژ دورانی شكم نوزاد با آرامش توسط پدر بسیار تسكین دهنده است. شاید یك موزیك یا یك فنجان چای و قهوه به شما آرامش بدهد تا انرژی خود را احیا كنید. هنوز داروی خاصی برای برطرف كردن كولیك شیرخواران معرفی نشده است اما تجویز روزی 2 قاشق چایخوری عرق نعناع توصیه می شود اگر داروی دیگری مصرف می كنید با پزشك خود مشورت كنید.
2 جیغ كشیدن :برخی معتقدند دلیلش احساس عجز و درماندگی در بیان كلمات است. وقتی كودك 18ماهه شما جیغ می كشد چشم درچشم او بیندازید. در آغوش اش بگیرید با كلمات محبت آمیز او را سرگرم كرده یا با او بازی كنید. اغلب كودكان با این كار آرام می شوند. گاهی در مسیر تكامل تكلم كودكان ممكن است اختلالات شنوایی نیز باعث جیغ كشیدن كودك شود، پس با شنوایی سنج صحبت كنید.
3 گرسنگی:شیرخواران معمولا یك ساعت بعد از تغذیه با شیر مادر ناآرامی می كنند. این ناآرامی ممكن است به خاطر گرسنگی باشد.
4 صداهای بیش از اندازه بلند:مانند تلفن، تلویزیون، نور خیره كننده، حضور در اجتماعات یا میهمانی ها آرامش شیرخوار را مختل می كند حتی محصورشدن بین كوهی از اسباب بازی نیز می تواند برای نوزاد ایجاد تنش كند.
5 شیرخواران تنش و مشاجره والدین را احساس می كنند.این موضوع باعث نگرانی و بی قراری آنها می شود. بهتر است مشاجرات خانوادگی به بعد از خواب او موكول شود.
6 قرار گرفتن بیش از اندازه در یك وضعیت ثابت روی صندلی یا گوشه ای از اتاق می تواند سبب خستگی و كسالت شیرخوار شود. او را حركت داده و نوازش كنید. گاهی اوقات شیرخواران عادت به گردش با اتومبیل دارند و در ماشین به خواب می روند و آرامش می گیرند. در این صورت اگر فرصت این كار را ندارید لااقل با او صحبت كنید. آواز و شعر بخوانید. كودكان از بودن در كنار شما لذت می برند.
7 درجه حرارت مناسب اتاق:شیرخواران 25 تا 26 درجه است. چنانچه شیرخوار پوشش نامناسب داشته باشد چون تنظیم درجه حرارت بدنش تكامل نیافته در مواقع گرما و سرما بی قراری می كند. با توجه به این نكته به آرامش كودك كمك كنید.
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 3 / 2 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 10:59 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
یكی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقدهی حقارت» است كه درعین حال، یكی از رایجترین عارضههای روانی مردم زمان ماست كه شناخت آن میتواند در توجیه بسیاری از انگیزههای رفتاری افراد و پیوند آنان با مسائل و مشكلات جامعه، كمك مؤثری باشد. در «فرهنگ فارسی عمید»، «عقدهی حقارت» به حالت سركوفتگی و افسردگی همراه با كینهتوزی كه به سبب ناكامی و تحمل رنج و خفت و حقارت پدید میآید، تعریف شده است. با وجود تصورات مردم، «عقدهی حقارت» دارای ماهیت فطری نبوده و اختصاص به طبقه یا قشر معینی ندارد، بلكه عارضهایست كه علل پیدایش آن را باید در تربیت و پرورش اولیهی فرد و روابط و مناسبات متقابل او با محیط در دوران كودكی تا بلوغ جستوجو كرد.
«احساس حقارت»، بهخودیخود نشانهای از حقارت نفس نیست، بلكه آنچه آن را بهصورت یك عقده یا ضایعهی دردناك روانی درمیآورد، این است كه از درك و پذیرش آن خودداری كنیم ، از مواجهه با آن بهراسیم و با پنهانساختن آن در اعماق ضمیر خویش، سعیكنیم از طریق واكنشهای نادرست و غیرمعقول، آن را جبران كنیم.
در «احساس حقارت»، شخص را میتوان بهسهولت بهطرف پیشرفتها و پیروزیها راهنمایی كرد اما وقتی «احساس حقارت» به «عقدهی حقارت» تبدیل شد، علاوه بر اینكه امكان اصلاح و تبدیل آن به یك قدرت سازنده مشكل خواهد بود، به قدرت مخربی نیز تبدیل خواهد شد كه احتمال دارد شخص را به طرف جنایت و خیانت و خودكشی نیز سوق دهد.
«پیاژه» معتقد است اشخاصی كه از «عقدهی حقارت» رنج میبرند، ممكن است كوشش كنند جنبههایی كه موجب ایجاد احساس حقارت در آنان میشود را از دیگران پنهان دارند و این احساس را از ذهن خود محو كنند و اصولاً سعی داشته باشند وانمود كنند كه بالاتر از هركس دیگری قرار دارند و بسیار متكی به خود و متعهدبهنفس باشند اما از آنجا كه واقعاً و باطناً به خودشان اعتماد ندارند، در این تظاهر مبالغه میكنند. برای این اشخاص، دنیا جای ستیز و دشمنیست. حال اگر «عقدهی حقارت» موجب غرور یا وحشت، دروغگفتن یا اتكای شدید به دیگران گردد، این فرد هرگز از روابط خود با دیگران راضی نخواهد بود و هروقت كه میخواهد به دیگران نزدیك شود، بهاندازهی كافی نسبت به آنان همدردی و تفاهم نشان نمیدهد.
علل ایجاد احساس حقارت:
1ـ پرخاش و سختگیری والدین : پیدایش صفات و ویژگیهای رفتاری هر فرد در سنین بالاتر، بهنحو قاطع و مؤثری از رویدادهای عاطفی و تجارب دوران طفولیت او مایه میگیرد؛ یعنی همین وقایع و تجارب دوران كودكی هستند كه عامل بنیانی مسمومیت یا بیماری روان آدمی در سنین بعد بهشمار میروند. وقتی كودك در مقابل دیگران -بهخصوص در مقابل همسالان و همبازیهای خود- مورد پرخاش و اهانت قرار میگیرد و اینكار تا جایی پیشمیرود كه اطرافیان هم كمكم همین رفتار را با او در پیش میگیرند، احساس حقارت در كودك شروع به جوانهزدن میكند. درواقع بسیاری از زخمهای روانی و نابسامانیهای روحی، از دوران طفولیت در كودك ایجاد میشود و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم انسان در گهوارهاش ساخته میشود ؛ همانگونه كه اگر یك نهال كوچك را به هر شكل خم كنیم، آن خمیدگی را در تمام مراحل رشد حفظ خواهد كرد، بنای شخصیت آدمی نیز چنان است كه بر پایهی تربیت و ادراكات اولیهی او پرداخته و استوار میگردد.
2 ـ نقص عضو : منظور از نقص یا ضایعه، وجود هر نوع تغییر یا شرایط خاص در اعضا و اندامهای بدن میباشد كه آن را از شكل و وضع طبیعی خارج سازد. این ضایعات نه از جهت زیانی كه به وضع جسمانی یا سلامت شخص وارد میسازد، بلكه به سبب اثر نامطلوبی كه در برخوردها و روابط اجتماعی میگذارند، شخص را بهسوی بیزاری از آدمها، انزواطلبی و ترس درون سوقمیدهند.
3 ـ شرایط تربیت : كودكی كه در گلخانهی امن و آسودهی خانواده دور از مسؤولیتها و واقعیات زندگی، نازپرورده شده و در رویارویی با جامعه و مردمانش كه از یكسو با تفاهم و درك متقابل نیازها و از سوی دیگر، با قبول ضرورت تنازع و رقابت، راه سازندگی و پیشرفت را هموار ساختهاند، جز شكست و تباهی و درك حقارت خویش، نصیبی نخواهد یافت.
درمان حقارت :
درحقیقت، مشكل اصلی این نیست كه چه نقاط ضعف یا نقصی وجود دارد و یا در چه زمینههایی احساس حقارت میشود، بلكه آنچه اهمیت دارد، تلقی شخصی از این مسائل و واكنشیست كه در قبال آنها از خود نشان میدهیم. هرگاه از پایگاه رفیع قدرت و شجاعت به پستیهای ضعف و حقارت درون بنگریم و به نیروی خرد و اراده، آنها را از وجود خود برانیم، بهزودی افق زندگی به نور و نیكبختی و سلامت نفس، روشن خواهد شد اما اگر احساس خواری و حقارت را به درون خویش راه داده و بر استیلای آن گردن نهیم، در زمانی كوتاه، شخصیت ما را به فساد و تباهی كشانده و جسم و روانمان را بیمار خواهد ساخت؛ بنابراین برای علاج پیدایش «حقارت» در شخصی كه دچار ضعف یا ضایعهی عضوی میباشد، باید با پرورش ذوق و استعداد و توانایی او در دیگر زمینهها، بتوانیم عرصهی بروز و ظهور و ارزشهای مثبت و پیروزیهایش را شکوفا سازیم.
همچنین در مورد كودك نازپرورده نیز باید هنگامیكه به دورهی بلوغ و جوانی رسید، به هر نحو که شده، این موضوع را بپذیرد و درك كند كه او آدمیست مانند همهی آدمها و بههیچعنوان منحصربهفرد و بهترین نمیباشد. باید این را به درستی بفهمد كه افراد جامعه در هیچشرایطی ملزم نیستند كه همچون پدر و مادرش به خواستههای او تمكین كنند، خودكامگیاش را بپذیرند، خطاهایش را بهآسانی ببخشایند و در همهحال، به تحسین و ستایشاش زبان بگشایند. او باید بیاموزد كه با شجاعت و استقامت و بردباری، واقعیات زندگی را پذیرا گردد و به یاری تفاهم و دوستی و همكاری، به نیكبختی واقعی دستیابد.
همین مطالبی كه در مورد كودكان نازپرورده بیان كردیم، عیناً در مورد كسانیكه در دوران طفولیت، گرفتار بیزاری و نفرت اطرافیان بودهاند نیز صادق است. انعكاس رفتار ظالمانهی محیط، از این كودكان معصوم، شخصیتهایی بدبین و كینهتوز و عاری از عشق و خصایل نیك انسانی میآفریند و رابطهی آنان را با جامعه در سن نسبی خطرناك قرار میدهد. بازگشت چنین فردی به زندگی سالم و ثمربخش، در گروی بازآفرینی شخصیت و صفات كاملیست كه بتواند دوستی و احترام دیگران را به سوی او جلب كرده و متقابلاً اعتماد و اعتقاد او را به شایستگی خویش افزایش و استحكام بخشد؛ بنابراین باید به این واقعیت رهنمون گردد كه اگر در كودكی از عشق و ملاطفت بینصیب مانده، میتواند با گذشت و خویشتنداری، شجاعت، كوشش و استقامت، در بزرگی چنان گردد كه همه به او به دیدهی تحسین و ستایش بنگرند و دست دوستی به جانبش دراز كنند.
بنابراین برای آنكه بتوان با «عقدهی حقارت»، به سازشی منطقی رسید یا آن را از وجود خویش دور ساخت، لازم است دربارهی آن شناسایی كافی پیدا كرد. وقتی انسان در گزینش هدفهای زندگی خود، اندیشههای خام و بیحاصل میپرورد یا سعی میكند با محال درآویزد و یا تنها تمایلات و منافع شخصی را وجههی همت و كوشش خویش قرارمیدهد، مفهوماش این است كه راه گریز خود را در شكست و نومیدی میجوید؛ چراكه احساس حقارت و ترس از قبول تعهد و مسؤولیت است كه ما را از انتخاب هدفهایی كه مستلزم ایجاد رابطهی منطقی با جامعه و تلاش مشترك و دستهجمعیست، برحذر میدارد. پس آنجا كه هدفها بیسرانجام میمانند و تلاشها در بیهودگی پایان میگیرند، ضعف و حقارت، موجه و پیروز میشوند و احساس میشود كه شكست و نامرادی، سرنوشت مقدر انسان است و ستیز با آنچه مقدرشده، بیفایده است؛ برعكس، تلاش و پیكار بهخاطر تحقق هدفهای عالی انسانی هرگز شكست و دلسردی درپی نخواهد داشت زیرا در این رهگذر، شرط موفقیت، تنها وصول به هدف نیست، بلكه درك و احراز آن فضائل و ارزشهای معنویست كه فرد را به كوشش برمیانگیزد و تعالی شخصیت فرد، خود بالاترین پاداش و توفیقیست كه به این كوشش داده میشود.
سیمرغ

گفتم: خدای من، در آن لحظاتی که به تو نیاز داشتم کجا بودی؟
گفت: عزيز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت بر من تکيه کرده بودی، من آنی خود را از تو دريغ نکرده ام که تو اينگونه هستی.
من همچون عاشقی که به معشوق خويش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اينگونه زار بگريم؟
گفت: عزيزتر از هرچه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آيد، عروج می کند، اشکهايت به من رسيد و من يکی يکی بر زنگارهای روحت ريختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اينگونه می شود تا هميشه شاد بود.
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟
گفت: بارها صدايت کردم، آرام گفتم از اين راه نرو که به جايي نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فرياد بلند من بود، که عزيز از هر چه هست، از اين راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسيد.
گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟
گفت: روزيت دادم تا صدايم کنی، چيزی نگفتی، پناهت دادم تا صدايم کنی، چيزی نگفتی، بارها گل برايت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برايم بگويی، آخر تو بنده من بودی، چاره ای نبود جز نزول درد، که تو تنها اينگونه شد که صدايم کردی.
گفتم :پس چرا همان بار اول که صدايت کردم درد را از دلم نراندی؟
گفت: اول بار که گفتی خدا آنچنان به شوق آمدم که حيفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنيدن خدايی ديگر، من اگر می دانستم تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار می کنی، همان بار اول شفايت می دادم.
گفتم :مهربانترين ، دوست دارمت ...
گفت: عزيز تر از هر چه هست، من دوست تر دارمت ...
متولدین سال های : ۱۳۱۸ - ۱۳۳۰ - ۱۳۴۲ - ۱۳۵۴ - ۱۳۶۶ - ۱۳۷۸ - ۱۳۹۰
سال 1390 سال گربه است و در بعضی طالع بینی ها به آن سال خرگوش نیز گفته میشود.
امسال به ظاهر سال آرامی است ، بهتر است از فرصت استفاده کرده و یک استراحت حسابی بکنید ؛ کتاب بخوانید و صحبت کنید و در تمام مدت کنار کانون گرم خانواده استراحت کنید تا نیروی مبارزه با حوادث و مشکلات سال بعد (۲۰۱۲( را داشته باشید ...
امسال بهترین سال برای سیاستمداران و سیاست های مبتنی بر دیپلماسی است ، انتظار تحولاتی در قوانین وجود دارد و از نظر اهل منطق سال بسیار خوبی است.
بچه های امسال اگر در تابستان متولد شوند خوشبخت تر و موفق تر خواهند بود...
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال موش:
بهتر است مراقب باشید ، گربه ها در گوشه و کنار به انتظار شکار نشسته اند ، بهتر است دائم در بین جمعیت زندگی کنید و کوشش نکنید زیاد مورد توجه قرار بگیرید.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال گاو:
امسال برای شما سال چندان فوق العاده ای نیست اما همه چیز به صورت نامحدودی در حال تحول به سوی آرامش و راحتی است و بلاخره شما این فرصت را پیدا میکنید که در آرامش کارهایتان را سر و سامان دهید.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال ببر:
امسال از فرصت های پیش آمده استفاده کنید ، حسابی استراحت کنید ، مطمئنا" گربه قصد آزار شما را ندارد.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال گربه:
امسال هرچه دلتان میخواهد بحث کنید ، کارهای جدیدی شروع کنید و خلاصه هر کاری که دلتان میخواهد انجام دهید.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال اژدها:
گربه هرگز از دست اژدها عصبانی نمیشود بنابر این هرچه دلتان میخواهد بدرخشید ، گربه ها کاری با شما ندارند و فقط از حرکات شما سرگرم خواهند شد.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال مار:
امسال برای شما سال عشق است ! ، استراحت کنید و لذت ببرید و هرچه دلتان میخواهد بخورید ، یک سال پر از موفقیت در انتظار شماست.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال اسب:
امسال برای شما سالی خوب ، پر از مسائل عاشقانه ، کارهای متنوع ، زندگی اجتماعی و حتی اندکی دخالت در سیاست است.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال بز:
بلاخره سالی که شما در آن احساس آرامش و نشاط کنید از راه رسید ، گربه ها به بزها بسیار علاقه مند هستند و مطمئن باشید که امسال از همه نظر به شما خوش خواهد گذشت.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال میمون:
امسال برای شما از هر نظر سالی بسیار خوب است ، مخصوصا" امسال از نظر مالی و کاری سالی بسیار پربار در پیش دارید.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال خروس:
امسال شما همچنان از فشار گرفتاری های سال پیش دل نگران خواهید بود و گوشه گیر خواهید شد ، بهتر است اینکار را بکنید چون چیز تازه ای برای شما امسال وجود نخواهد داشت اما سال آینده اوضاع خوب خواهد شد.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال سگ:
از فرصت های پیش آمده برای استراحت استفاده کنید ، شما همچنان خوشبخت خواهید بود چون گربه ها برای شما صلح و آرامش به ارمغان خواهند اورد ، بهتر است اگر مجرد هستید امسال ازدواج کنید.
تاثیرات سال گربه یا خرگوش بر متولدین سال خوک:
همه چیز برای شما به خوشی خواهد گذشت اما به شرطی که درگیری های شغلی ، کاری و ... نداشته باشید ، چون امسال این نوع درگیری ها به نفع شما نخواهد بود.»
lمنبع:فان پاتوق
سلام سلام سلام
خوبین دوستان؟
یه مطلب خوندم که خیلی بهم چسبید.حیفم اومد براتون نذارم
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند.
جواب داد:
اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت.
نتیجه ی اخلاقی چی میشه؟
این میشه که مواظب اون یک باشیم که همه ی صفر ها بدون یک همون صفر هم نمی ارزند!
فاصله سنی زوجین در امید به زندگی آنان تاثیرگذار است. پژوهشگران می گویند هر چند ازدواج تاثیرات مثبتی را در هر دو جنس باعث میشود اما ذی نفع اصلی آن مردان میباشند. مردان در تمام اموری که ازدواج در آنها تاثیر دارد، منفعت بیشتری بدست می آورند و انتفاع زنان از ازدواج در صورتی حاصل میشود که یک رابطه ی زناشویی مطلوب و کانونی گرم و صمیمی ایجاد شود. در حالیکه به نظر میرسد مردان کمتر تحت تاثیر کیفیت زندگی مشترک خود قرار میگیرند و بطور ساده و اولیه به محض تأهل از مزایای آن بهره مند میشوند، به عبارت دیگر نفس عمل ازدواج باعث بهبود زندگی مردان میشود، اما بهبود زندگی زنان تحت تأثیر کیفیت زندگی زناشویی خواهد بود.
ازدواج و تشکیل زندگی مشترک در واقع تشکیل یک کانون اجتماعی است. این بدان معنی است که همراه با مفهوم ازدواج یکسری انتظارات وابسته به فرهنگ نیز وجود دارد و بدینگونه افراد با این اقدام کاری بیش از شروع یک زندگی ساده با همسر را آغاز میکنند و در واقع با این عمل خود را به مجموعه ای از قوانین قرار دادی و انتظارات متصل میسازند. او در مقام همسر و والد مورد انتظارات دیگران قرار میگیرد و از دیدگاه سایرین باید رفتاری متفاوت از زمان تجرد داشته باشد.
تحقیقات اخیر پژوهشگران نشان داده است مردانی که مسنتر از زنانشان هستند امید به زندگیشان ۱۱ درصد بالاتر از دیگر مردان است اما این موضوع در زنان برعکس است.
نتایج تحقیق گروهی از محققان موسسه ماکس بلانک در آلمان نشان میدهد زنانی که ۷ تا ۹ سال از همسرشان بزرگترند امید به زندگیشان نسبت به سایر زنان ۲۰ درصد کمتر است. این موضوع در مورد زنانی که از همسرانشان بسیار جوانتر هستند نیز صادق است. این مطلب نشان میدهد همیشه داشتن یک یار جوانتر سبب افزایش طول عمر نمیشود.
شاید دلیل این موضوع خارج بودن این نوع ازدواجها از عرف جامعه و فشار اطرافیان پس از ازدواج باشد. البته نتایج این تحقیقات قطعی نیست . در نتیجه به شما توصیه میکنیم ازدواج کنید و فاصله سنی تان با همسر بسیار زیاد نباشد. در ضمن فراموش نکنید ازدواج کردن بهتر از نکردن است. افراد متأهل عمر طولانیتری در مقایسه با مجردها دارند. نتایج این تحقیقات در مجله Demography منتشر شده است.
سیمرغ
امروزه مد و مدگرایی بخش وسیعی از زندگی روزمره انسانها را به خود اختصاص داده است. نه تنها خانمها به زیبایی ظاهرو آراستگی خود اهمیت می دهند بلکه آقایان نیز به این نتیجه رسیده اند که پیروی از مد روز میتواند نقش بسیار مهمی را در زندگی فردی، اجتماعی و حتی شغلی آنها ایفا کند.
البته هنوز هم عده معدودی مخالف این روند هستند. آنها براین باورند که تنها سیرت و باطن افراد مهم است نه ظاهر آنها. اما همه ما می دانیم که مردم به افرادی که خوش لباس هستند با یک دید دیگر نگاه می کنند. با این وجود ما خود منکر اهمیت شخصیت و هویت افراد نیستیم اما قبول کنید که هیچ کس در برخورد اول و با اولین نگاه نمیتواند پی به خصوصیات اخلاقی شما ببرد و برای مثال بگوید: “آه ، خدای من شما واقعا آدم شوخ طبعی هستید.” پس اولین ویژگی که در یک برخورد بیش از سایر مسایل توجه دیگران را به خود جلب میکند وضعیت ظاهری شماست.
در جهان امروزی برای اینکه همیشه یک گام از سایرین جلوتر باشید می بایست به وضع ظاهری خود بیش از پیش اهمیت بدهید و در این راه کلیه حواس خود را به کار گیرید. این امر ممکن است در نگاه اول برای شما (به ویژه آقایان) کمی هولناک جلوه کند، اما بهتر است ترس را کنار بگذارید.
من اینجا هستم تا شما را راهنمایی کنم:
۱- طبق توصیه کارشناسان عمل کنید
تعداد بسیار زیادی از آقایان طرز پوشش کاملا تحمیلی دارند، به این معنا که لباسهایی را بر تن می کنند که در ابتدا مادرانشان برای آنها انتخاب می کردند سپس نامزدها و در آخر هم همسرانشان. از سوی دیگر مردان به ظاهر مقتدری هم وجود دارند که ترجیح میدهند هیچ سبک خاصی در پوشش خود نداشته باشند تنها به این دلیل که نمیخواهند از یک شیوه تحمیلی در لباس پوشیدن پیروی کنند.
اگر تا کنون امکان استفاده از یک سبک دلخواه در طرز لباس پوشیدن خود را نداشته اید بهتر است از امروز نصایح کارشناسان را در زندگی خود به کار گیرید. به جای اینکه سر مقاله های ورزشی را بخوانید یا به دنبال عکس کودک هفته در مجله خانواده باشید بهتر است به سراغ یکی از مجله هایی که مربوط به آقایان است بروید و اگر به اینترنت دسترسی دارید به بخش مد و مسائل زندگی سایت مردمان مراجعه کنید.
با خواندن چند مقاله متوجه نکاتی میشوید که همیشه باید رعایت شوند.
مثلا: هیچ گاه جورابهای روشن را با کفشهای تیره نپوشید، سعی کنید همیشه کفش خود را با کمربندتان جور کنید، و از پوشیدن لباسهای خیلی تنگ به شدت پرهیز کنید.هنگامیکه در حال ورق زدن مجله ها هستید به تبلیغاتی که همیشه به سادگی از آنها می گذشتید توجه کنید . بهترین ایده در پیدا کردن الگوهای مناسب پوششی در همین تبلیغات نهفته است.
۲- چگونه الگوها را انتخاب کنیم؟
مد تنها سبک پوشش شما نیست بلکه شما باید به روز باشید و اطلاع کاملی از اینکه در حال حاضر چه نوع پوششی دارای امتیاز بیشتری است داشته باشید. باید بدانید چه نوع لباسی جدید است و کدامیک قدیمی. چه نوع لباسی جاذبه شما را بیشتر کرده و باعث میشود در نظر خانمها تیپ مردانه تری داشته باشید. تمام کلیشه ها را فراموش کنید و فقط سعی کنید که در نظر دیگران زیبا به نظر برسید.
حال آقایان به ویژه آنهایی که بیشتر وقت خود را صرف کسب و کار میکنند چگونه میتوانند خود را با الگوهایی که با سرعت نور در حال تغییر و تحول هستند وفق دهند؟ پاسخ این سوال نیز چندان دور از دسترس نیست.
برای شروع میتوانید طرز پوشش هنرمندان مختلف از جمله خوانندگان و هنرپیشه های معروف سینما و تلویزیون را در راس کار خود قرار دهید. بر روی لباس پوشیدن آنها دقیق شوید و ببینید در همایش های رسمی از جمله جشنواره های فیلم و موسیقی چه لباسهایی بر تن میکنند. تمام مجلات مربوط به مد را ورق بزنید، فیلمهای روز بازار را نگاه کنید، همیشه ویترین مغازه ها را زیر نظر داشته باشید، آنگاه می توانید در طرز پوشش با هنرپیشه های بزرگ رقابت کنید .
۳- یک سری از لباسها هستند که به شما توصیه میکنیم هیچگاه آنها را دور نریزید:
تی-شرت ها و پیراهن های طرح دار، پیراهن با دکمه سرآستین و جلیقه های موتور سواری. ما این امید را به شما میدهیم که روزی لباسهای موردعلاقه جارختی شما باز خواهند گشت و تا زمانیکه مد هستند شما میتوانید از پوشیدن آنها لذت ببرید.
۴- تناسب اندام خود را حفظ کنید
روی مد بودن تنها ارتباط با نوع پوشش شما ندارد بلکه درصد بسیار زیادی از آن را تناسب اعضای مختلف بدن تشکیل میدهد. برای امتحان لباسهای همشکل را بر تن دو فرد مختلف میکنیم. اولی شخصی دارای تناسب اندام است و دیگری یک فرد پرخور، دارای شکم برجسته، شانه های منحنی و قفسه سینه فرو رفته است. بدون توجه به نوع لباس اولین نفر زیباتر به نظر میرسد. حفظ تناسب اندام آنقدرها هم که فکر میکنید کار مشکلی نیست فقط کافی است پرخوری نکنید و در طول هفته حداقل سه بار به مدت یک ساعت و نیم به باشگاه ورزشی بروید. این امر نه تنها باعث میشود تا شما از سلامت کامل برخوردار شوید بلکه سبب میگردد خود واقعی تان باشید تا احساس بهتری نسبت به بدن خود داشته باشید ؛ در نتیجه اعتماد بنفس شما افزایش پیدا خواهد کرد . با داشتن اعتماد به نفس نگرشتان به زندگی دگرگون خواهد شد و سعی می کنید همیشه زیبا به نظر برسید. به خاطر داشته باشید که قسمت وسیعی از مد از نگرش شما نسبت به زندگی نشات میگیرد.
5- خود واقعی تان باشید
مهمترین اصل در این مبحث حفظ شخصیت واقعی فرد است. اگر لباسی بر تن یک مدل زیبا به نظر برسد الزاما به این معنا نیست که بر تن شما نیز همان اثر را خواهد داشت. اگر در آن احساس راحتی نمیکنید و از پوشیدن آن احساس خوبی به شما دست نمیدهد، هیچ اجباری نیست، با کمال آرامش آنها را از تن دربیاورید. آنقدر سبک های مختلف وجود دارد که شما به راحتی میتوانید مدل دلخواه خود را از میان آنها انتخاب کنید. حتی اگر هیچ یک از آن مدل ها با احساسات شما هماهنگی نداشت هیچ جای نگرانی نیست، لباسی را بپوشید که در آن احساس راحتی میکنید و برازنده شماست زیرا هیچ اجباری در کار نیست.
مدل دلخواهتان را آنطور که می پسندید درست کنید
آخرین نکته پیرامون بحث این است که شما باید به لباس های خود عشق بورزید و انتخاب لباس برای شما یک سرگرمی باشد نه یک کار طاقت فرسا و مشکل، از انجام آن لذت ببرید زیرا زیبایی تحمیلی نیست، یک فرآیند کاملا طبیعی است که باید خود را با آن بیامیزید و جزیی از آن شوید تا در در نظر همگان زیبا جلوه کنید.
منبع:سیمرغ
مبدا این آزمون، یک شرکت حقوقی است که در انگلستان فعالیت می کند
یک شرکت حقوقی انگلیسی که به مشکلات خانوادگی رسیدگی می کند، زوج ها را تشویق می کند که پیش از ازدواج کردن یک «امتحان سازگاری» انجام دهند....
آزمایش سازگاری شرکت «براس بنت» بر سوالات کلیدی بر وضع مالی، پیوندهای خانوادگی، فرزندان و آرزوهایی است که اغلب زوج ها می خواهند به آن برسند و سوالاتی که در صورتی که ازدواج آنها از هم گسیخته شود و به طلاق منجر شود، باید به آن پاسخ دهند، متمرکز است.
روت باس یکی از کارشناسان این شرکت انجام این امتحان را به آزمون های شغلی هنگام استخدام تشبیه می کند. او می گوید: «هر کسی که به طور واقعی به یک رابطه متعهد باشد، اشکالی در بیان کامل و علنی اطلاعاتی که در این سوال ها از او پرسیده می شود، نمی بیند؛ در غیر این صورت از خودتان باید بپرسید، چرا؟»
در این آزمون از افراد در مورد وضع مالی، میزان شراکت زوجین در اندوخته ها، نوع روابط با خانواده و بستگان نزدیک و دوستان، اینکه آیا بچه می خواهند یا نه، دیدگاه مذهبی شان، عادات شان در مورد خرج کردن پول و طرح های شغلی شان سوال می شود. این هم نسخه ای از این آزمون برای علاقه مندان.
مسایل مالی
• آیا میزان اندوخته های طرف مقابل را می دانید؟ در مورد شریک شدن در این اندوخته ها چه نظری دارد؟ آیا نظرتان در مورد پس انداز کردن مشابه است؟
• آیا یکی از شما می خواهد پولی را که یک طرف می خواهد صرف خریدن یک ماشین جدید کند، صرف پرداخت بیمه بازنشستگی کند؟
• آیا می خواهید منابع مالی تان را یکی کنید یا می خواهید همه چیز جدا باشد؟ حساب مشترک باز می کنید یا حساب های جداگانه؟ آیا در این حساب مشترک به طور یکسان پول واریز می کنید یا به نسبت درآمدتان؟
• آیا بدهی های همسرتان را از پولی که در نظر دارید برای خرید خانه جمع کنید، خواهید پرداخت؟
ارتباطات خانوادگی
• چه نوع رابطه ای با اعضای خانواده و سایر بستگان همسرتان دارید؟
• آیا آنها با شما مراوده دارند؟
• آیا در همان محل سکونت شما زندگی می کنند؟
• آیا مهربان و یاری رسان هستند؟
• آیا بیش از اندازه در امور خانوادگی شما دخالت می کنند؟
• آیا مشکل عمده ای با آنها داشته اید؟
فرزندان
• آیا می خواهید بچه دار شوید؟ چند تا بچه می خواهید؟
• چطور می خواهید بچه های تان را بزرگ کنید؟
• چه نوع ارزش هایی را می خواهید به فرزندان تان منتقل کنید؟
• آیا در مورد فرستادن بچه ها به مدرسه دولتی یا خصوصی اختلاف نظر دارید؟
مذهب
• دیدگاه های مذهبی شما چطور است؟
• آیا می خواهید فرزندان تان را مذهبی بار بیاورید؟
• چند وقت به چند وقت به مسجد (یا کلیسا یا کنیسه) می روید؟ هفته ای یکبار یا سالی یکبار؟ یا اصلا نمی روید؟
اوقات فراغت
• آیا در اوقات فراغت تفریحات مشترکی دارید؟
• آیا در مورد تفریحات علائق مشابهی دارید یا نه؟ به عنوان نمونه اگر شما دوست دارید ایام تعطیلات را کنار ساحل دراز بکشید، همسرتان می خواهد کوهنوردی کند؟
سبک زندگی
• هدف شما چه نوع سبک زندگی است؟ کجا می خواهید زندگی کنید؟
• آیا علاقه دارید زمانی کوله بارتان را ببندید و خارج شهر زندگی کنید؟
خرج کردن
• آیا عادت به خریدن کفش ها یا وسائل الکتر ونیکی گران قیمت دارید؟
• آیا خرید یک چیز به خصوص را برای زندگی تان ضروری می دانید، در حالی که همسرتان آن را اسرافکاری می داند؟
• آیا اعتیادات پنهانی دیگری دارید که برای آنها پول خرج کنید؟
کار
• آیا انتظار دارید به شیوه ای سنتی با همسرتان زندگی کنید: زن خانه دار و مرد نان آور؟
• چه کسی امور مالی را سامان خواهد داد؟
• آیا مسوولیت انجام کارهای خانه به یکسان تقسیم خواهد شد؟
• چه کسی مسوولیت پرداخت صورت حساب ها را خواهد داشت؟
برخی از عواملی که در شکل گیری یک ارتباط سالم نقش دارند، ثابت هستند، یعنی چیزهایی که شما نمیتوانید آنها را تغییر دهید. اما عوامل دیگری هستند که میتوانید با کار کردن بر روی آنها رابطهتان را بهبود بخشید. شناختن این عوامل برای هر کسی که ازدواج کرده یا قصد ازدواج دارد، مهم است.
1) برقراری ارتباط درست : زوجهای خوشبخت با یکدیگر صحبت میکنند و به حرف یکدیگر گوش میدهند. این زوجها میدانند که عوامل بیرونی که باعث حواسپرتی میشوند یا بر عواطف فرد اثر میگذارند، مانع ارتباط درست میشوند، و راههایی را پیدا میکنند تا هنگامی که خودشان و همسرشان آماده هستند، بر این عوامل غلبه کنند.
2) برخورد با تعارضها و اختلافات به شیوه مثبت : پرهیز از بیان اختلافات و تعارضها عامل شماره یک طلاق است. روابط مستحکم زن و شوهر به توانایی آنها بر غلبه بر این اختلافات به شیوهای مثبت بستگی دارد.
3) داشتن انتظارات واقعی : هنگامی که دو نفر برای اولین بار یکدیگر را ملاقات میکنند، حداکثر تلاششان را میکنند تا خطاهایشان را بپوشانند. این شیوهای عادی است، اما زن وشوهر باید بدانند با گذشت زمان، خود "واقعی" شخص بروز خواهد کرد.
روابط بین دو فرد در طول زمان تکامل پیدا میکند، اما داشتن انتظارات غیرواقعی از همسر، یا از رابطه با او، باعث ایجاد استرس غیرضروری میشود.
4) توجه کردن به جزئیات زندگی همسر : افرادی که ازدواجهای پایداری دارند به خوبی همسرشان را میشناسند. آنها از وقایع عمده زندگی گذشته همسرشان خبر دارند، و از چیزهای دلخواه و چیزهای مورد تنفر او، امیدها و نگرانیهایشان آگاهی دارند. و این اطلاعات را با تغییرات دنیای همسرشان به روز میکنند.
5) تجربه کردن واکنشهای دوجانبه مثبت بیشتر نسبت به واکنشهای منفی : برخی از پژوهشها نشان دادهاند در ازدواجهای موفق تعداد واکنشهای مثبت 5 برابر بیش از واکنشهای منفی است. دادن پاسخ مثبت به خواسته همسر برای توجه کردن به او - چه سوالی داشته باشد، چه دست کمک به سوی شما دراز کند، چه تنها یک نگاه به شما باشد- رابطه شما را مستحکمتر میکند.
6) ایجاد اعتماد : اعتماد به تدریج ساخته میشود، اما برقرار روابط صادقانه و عمل کردن به وعدهها باعث تسریع ایجاد اعتماد میشود.
7) گذراندن وقت با یکدیگر : داشتن تجربههای مشترک راه خوبی برای تقویت رابطه با همسرتان است. زوجهایی که به انجام کارهایی میپردازند که هر دو از آن لذت میبرند یا وادار میشوند که کارهایی را با هم انجام دهند- رابطه سالمتر و قویتری دارند.
8) ارزش های مشترک : زوجهایی که در شروع زندگی طیف گستردهای از ارزشهای مشترک دارند- در مورد چیزهای مهم در زندگی توافق دارند- شانس بیشتری برای ایجاد رابطه مستحکم دارند.
9) مسئولیتهای مشترک : هم زن و هم شوهر برای پرورش دادن رابطهشان، حفظ جریان آرام امور خانه و کار کردن برای رسیدن به اهداف مشترک متعهد هستند. اینکه تنها یکی از دو همسر بار این مسئولیتها را به دوش بکشد، باعث ایجاد نارضایتی میشود.
10) سازگاری با تغییر : افراد و رابطهها در طول زمان دگرگون میشوند. باید انتظار این تغییرات را داشته باشید، نه اینکه ازآنها بترسید. انتظارات افراد از رابطه دوجانبه ممکن است تغییر کند. همسران لازم است توانایی صحبت کردن در مورد این تغییرات و یافتن راههایی برای سازگار شدن با آنها را داشته باشند.
پس قبل از ازدواج خود را برای پاره ای تغییرات و پوست اندازی از یک انسان مجرد به یک فرد متعهل آماده کنید تا غافل گیر نشوید !
سیمرغ

مهارتهای كنترل عصبانیت را بیاموزید تا استرس را در خود كاهش دهید. یكی از بزرگترین موانع در راه تحقق موفقیت شخصی و شغلی عصبانیت میباشد...
وقتی نمیتوانیم عصبانیت خود را كنترل نماییم از چند جهت دچار آسیب میگردیم:
عصبانیت توانایی ما را برای خوشحالی از بین میبرد زیرا عصبانیت و خوشحالی در تضاد با یكدیگر هستند.
عصبانیت موجب خارج شدن روابط خانوادگی و دیگر روابط از مسیر صحیحشان میگردد.
عصبانیت موجب كاهش مهارتهای اجتماعی، سازش و مصالحه شده و دیگر روابط را نیز در معرض خطر قرار میدهد.
عصبانیت به معنای از دست دادن كار است، زیرا روابط را نابود میكند.
همچنین عصبانیت به معنای شكست در كاری است كه در صورت عدم عصبانیت و داشتن خلقی نرمتر میتوان موفقیتی در پی داشت.
عصبانیت منجر به افزایش فشار و استرس میگردد (و این رابطه دو طرفه است، عصبانیت منجر به افزایش استرس و استرس موجب عصبانیت بیشتر است)
در هنگام عصبانی بودن ما دچار اشتباهات بسیاری میگردیم، زیرا پردازش اطلاعات در آن هنگام برای ما مشكل میباشد.
اكنون افراد از خطرات عصبانیت و نیاز برای مدیریت و كنترل آن با سوختن مهارتها و راهكارهای لازم آگاهی یافتهاند. برای برخی از افراد مدیریت و كنترل عصبانیت آسان و راحت است.
مهارتهای كنترل عصبانیت را در خود رشد و توسعه دهید
افرادی كه كنترل عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامهای برای كنترل عصبانیت دارند. نكات زیر، مسائل مهمی میباشند كه به شما در كنترل عصبانیت كمك میكنند. این نكات را به خاطر سپرده و بهكار بندید.
نكته اول :
این سوال را از خود بپرسید: «آیا این موضوع 10 سال دیگر هم برایم مهم است؟» به این وسیله میتوانید مسئله را از دیدگاهی آرامتر بنگرید.
نكته دوم :
از خود بپرسید: «بدترین نتیجه مورد عصبانیت من چیست؟» اگر كسی در پای صندوق فروشگاه از شما سبقت گرفت، سپری كردن سه دقیقه بیشتر، مسئلهای آنچنان مهم نمیباشد.
نكته سوم :
تصور كنید كه خود شما نیز همان كار (كاری كه موجب عصبانیتتان شده است) را انجام میدهید. با خود رو راست باشید. قبول كنید كه گاهی اوقات شما نیز جلوی یك راننده دیگر درمیآیید... بعضی مواقع این مسئله تصادفی است. آیا نسبت به خود نیز عصبانی میشوید؟
نكته چهارم :
از خود بپرسید: «آیا طرف مقابل این كار را بهطور عمدی نسبت به من انجام داده است؟» در بسیاری از مواقع متوجه خواهید شد كه این مسئله فقط در اثر بیدقتی و تعجیل رخ داده و كسی نمیخواسته شما را ناراحت كرده و بیازارد.
نكته پنجم :
سعی كنید قبل از گفتن هر كلامی تا عدد 10 بشمارید. انجام این كار رابطه مستقیمی با عصبانیت ندارد ولی میتواند صدمات ناشی از عصبانیت را به حداقل برساند.
نكته ششم :
شمارش تا 10 را با روشهای جدید و بهتر انجام دهید مثلا این كار را با یك تنفس عمیق بین هر شماره عملی سازید. تنفس عمیق - از دیافراگم - به افراد كمك میكند تا احساس راحتی كنند.
نكته هفتم :
میتوانید سرعت شمارش اعداد را كندتر سازید. مثل شمارش شیوه قدیمی، یك كشتی بخار، دو كشتی بخار و... شاید شمارش كشتی بخار زیاد خوشایند نباشد، بهجای آن میتوانید بشمارید: یك شكلات، دو شكلات و... یا هر چیز دیگری كه برای شما خوشایند و خندهدار باشد.
نكته هشتم :
تجربهای آرامشبخش را تجسم نمایید. چشمانتان را ببندید و در ذهن خود سفر كنید. این كار را در مكانهای امیدبخش و به دور از استرس انجام دهید.

تهران امروز:نتیجه یک بررسی ۹۰ ساله در آمریکا که روی زندگی ۱۵۲۸ نفر در این کشور انجام شده نشان می.دهد این نظریه که رئیس باعث می.شود کارمندش زود.تر از موعد راهی آن دنیا شود افسانه.ای بیش نیست. «هاوارد فریدمن» و «لزلی مارتین» یافته.های جدیدشان را در مورد زندگی در کتابی به نام «پروژه عمر طولانی» در دسترس همگان قرار داده.اند.
هسته اصلی پژوهش.های این دو دانشمند ۲۰ سال است آغاز شده و آنها به بررسی شماری از افسانه.های رایج میان مردم درباره زندگی طولانی و سلامتی پرداخته.اند.
افسانه اول: فکر کردن راجع به چیزهای خوب زندگی را دراز می.کند
واقعیت: در این بررسی مشاهده شد فرزندانی که پدر و مادرشان آنها را بچه.های بسیار شاداب و خوش.بینی می.دانند، بچه.هایی که نیمه تاریک را نمی.بینند، یا هیچ وقت نگران نیستند، کمتر از دیگر بچه.ها به سن بالا رسیدند. پژوهشگران تاکید می.کنند که این یکی از «بزرگ.ترین یافته.های حیرت.انگیز این بررسی» است.
افسانه شماره دو: باغبانی و پیاده.روی برای تندرستی کافی نیست. نویسندگان این پژوهش می.گویند که راهبردهای مراکز دولتی در مورد دست.کم ۳۰ دقیقه پیاده.روی، چهار روز در هفته و مصرف انرژی به صورت متعادل، مشورت بهداشتی خوب و هنوز درستی است اما کافی نیست.
واقعیت: فعال بودن در دوران میانسالی رمز زندگی طولانی است اما به جای اینکه کاری بکنید که بدن شما را متعادل نگه دارد و بعد از مدتی فعالیت تان را متوقف کنید، کاری را که دوست دارید انجام دهید.
افسانه سوم: اخم نکنید، جدی بودن برای آدم خوب نیست.
واقعیت: پژوهشگران عقیده دارند یکی از عوامل عمر کوتاه محتاط بودن است. این پژوهشگران می.گویند دلیل روشن این نتیجه.گیری این است که آدم.های محتاط کارهایی می.کنند که در راستای محافظت کردن از سلامت خود است و کمتر در فعالیت.هایی وارد می.شوند که خطری برایشان داشته باشد.
افسانه چهارم: کار.ها را ساده بگیرید و خودتان را با کار خسته نکنید تا زندگی طولانی داشته باشید.
واقعیت: کسانی که در کارشان موفق.تر بودند، زندگی بلندتری داشتند. کسانی که کاری را رها می.کردند و بی..آن که آینده.ای در انتظارشان باشد، سراغ کار دیگری می.رفتند در مقایسه با انسان.های مسئولیت.پذیر زندگی بلندی نداشتند.
در میان کسانی که هنوز در ۷۰ سالگی کار می.کردند، زنان و مردان کاری بیش از همکاران بازنشسته خود زندگی کرده بودند. این ویژگی بیش از دیگر چیز.ها در زندگی مانند روابط اجتماعی بر احساس خشنودی آنها از زندگی اثر داشت. نتیجه این است: «انسان.های شاد.تر و بی.خیال لزوماً زندگی درازی نداشتند. بلکه کسانی این موهبت را داشتند که لحظه.ای از دنبال کردن هدف.های خود غافل نبودند.»
افسانه پنجم: ازدواج کن و عمر طولانی داشته باش.
واقعیت: این پژوهشگران پس از بررسی افراد متاهل تفاوت.های زیادی میان گروه.ها و جنس.های مختلف مشاهده کردند.
ازدواج موفق نشانه خوبی است که از احتمال زندگی بلند نوید می.دهد اما تنها بودن برای خانم.ها به اندازه ازدواج سلامت.بخش است، به.ویژه که برای خود برنامه.های اجتماعی مختلف داشته باشد.
فریبندگی یعنی اینکه بتوانید دیگران را به سوی خود جذب کنید. این خصلت اخلاقی به مرور زمان بدست می آید، از آنجایی هر یک از افراد در زمان تولد با میزان مختلفی جذابیت پا به این دنیا می گذارند می توان گفت که درصد بسیار زیادی از جذابیت اکتسابی است و با کمی تمرین به راحتی قابل دسترسی خواهد بود. مانند رقصیدن هر چه بیشتر تلاش کنید، موفق تر خواهید بود. تلاش و توجه تمام و کمال به نیازها و خواست های دیگران می تواند به شما این اطمینان را بدهد که به چهره یک فرد جذاب تبدیل شده اید.
12 مرحله زير را همواره به خاطر داشته باشيد....!
1- طرز ایستادن خود را تصحیح کنید. اگر شرایط بدنی شما در حد مطلوب قرار داشته باشد، گویای این مطلب است که یک فرد با اعتماد به نفس بالا هستید، حتی اگر از درونتان هم یک چنین احساسی نداشته باشید. در زمان راه رفتن باید محکم و ثابت قدم بردارید. کمرتان کاملاً صاف باشد، و شانه ها به سمت عقب گرایش داشته باشند. شاید در ابتدا زمانیکه یک چنین وضعیتی را تمرین می کنید برایتان قدری عجیب و دشوار باشد، اما پس از سپری شدن چند روز به آن عادت پیدا می کنید.
2- ماهیچه های صورت را رها کنید. سعی کنید ماهیچه های صورتتان را رها کنید تا صورت، حالت طبیعی و دلپذیر خود را داشته باشد. با این چهره می توانید رو به دنیا کنید و به همگان بگویید که از هیچ چیز نمی هراسید.
3- ارتباط برقرار کنید. هنگامیکه با فرد دیگری روبرو می شوید، با چشم های خود با او ارتباط برقر کنید، سرتان را به نشانه تائید تکان دهید، لبخند بزنید و شادی خود را به او انتقال دهید. اصلاً نگران عکس العمل فرد مقابل نباشید و البته در عین حال باید به یاد داشته باشید که در این کار زیاده روی نکنید.
4- نام افراد را به خاطر بسپارید. زمانیکه برای اولین بار کسی را ملاقات می کنید سعی کنید که نام او را به خاطر بسپارید. این کار برای خیلی از افراد دشوار است. زمانیکه نامشان را می گویند، آنرا چندین مرتبه با خود تکرار کنید تا نامشان در ذهنتان باقی بماند و سپس نام خود را نیز به آنها بگویید؛ به عنوان مثال سلام "سارا" من "مانی" هستم. زمانی هم که با آنها خداحافظی می کنید، باز هم سعی کنید چند مرتبه دیگر نام آنها را تکرار کنید تا به طور کامل در ذهنتان باقی بمانند. هر چقدر بیشتر نام آنها را تکرار کنید، بیشتر به یادتان می ماند و طرف مقابل هم احساس می کند که او را بیشتر دوست می دارید و احتمال این امر که با شما بیشتر گرم بگیرد افزایش پیدا می کند.
5- به دیگران علاقمند باشید. اگر شما یکی از آشناهای قدیمی را ملاقات کردید به عنوان مثال یک همکار، همکلاسی، دوست یکی از دوستان و ... در مورد خانواده و علاقمندی های جدید آنها سوالاتی مطرح کنید. اسم افراد نزدیک به آنها را بپرسید و نام آنها را به خاطر بسپارید. مطرح کردن یک چنین مسائلی، موضوعات جدیدی برای صحبت کردن در اختیار شما قرار می دهد و آنوقت مجبور نیستید که تنها در مورد کار و کلاس های درسی با هم صحبت کنید. می توانید تا حدودی در مورد خودتان نیز صحبت کنید. در تمام طول بحث خودتان را علاقمند نشان دهید و نشان دهید که تمایل دارید به گفتگوی خود با او ادامه دهید.
6- ورزش کنید : اگر درباره ارجحیت های زیبایی می اندیشید ، هیچ چیز به اندازه برنامه ورزشی منظم تاثیر مثبت ندارد. اگر شما از شنا، والیبال ، تنیس یا دوچرخه سواری لذت می برید، سعی کنید که آن نظم را در آن ورزش دنبال کنید . حتی ۳۰ دقیقه پیاده روی در روز تاثیر شگرفی در بر دارد.
7-گفتگو در مورد موضوعات مناسب: باید در مورد موضوعاتی صحبت کنید که طرف مقابل به آنها علاقه دارد، حتی اگر خودتان هم علاقه شدید به آنها نداشتید، بازهم این کار را ادامه دهید. به عنوان مثال اگر در یک جمع ورزشی قرار گرفتید، در مورد بازی دیشب یا گل کردن تیمی که به تازگی وارد لیگ شده صحبت کنید. اگر با کسانی هستید که به سرگرمی های مختلفی علاقمند هستند، می توانید در مورد سرگرمی های مورد علاقه آنها از جمله ماهیگیری، بافتنی، کوهنوردی، و سینما صحبت کنید.
هیچ کس از شما انتظار ندارد که در تمام زمینه ها یک متخصص باشید، باید به آنها بگویید که فقط به دلیل علایق شخصی است که تمایل دارید در مورد موضوعات مختلف با دیگران به بحث و گفتگو بنشینید. ذهن خود را باز کنید، اجازه دهید تا دیگران توضیحات لازم در مورد موضوعات مختلف را برای شما بازگو کنند. روراست باشید و به آنها بگویید که دانشتان در مورد برخی چیزها محدود است و بدتان نمی آید که چیزهای بیشتری در مورد آن مبحث یاد بگیرید.
8- به جای غیبت کردن دیگران را تکریم کنید. اگر در جمعی در حال صحبت کردن هستید که همه افراد به نحوی در مورد یک شخص بخصوص در حال غیبت کردن هستند، بد نیست شما چیزی در مورد آن بگویید که دوست می دارید. گفتن چیزهایی که در دیگران دوست می دارید می تواند 100% شما را تبدیل به یک فرد جذاب کند. در عین حال با این کار می توانید حس اعتماد دیگران را نیز به خود جلب کنید. همه اطرافیان به این نتیجه می رسند که شما هیچ وقت ایده ی بدی نسبت به دیگران ندارید. همه به این نتیجه می رسند که آبرویشان در دست شما محفوظ خواهد بود.
9- دروغ نگویید. شاید به دلایلی دروغ بگویید اما مدارک و شواهدی وجود دارد که بر خلاف گفته های شماست. اگر به مریم بگویید که عاطفه را دوست دارید و به نسیم بگویید که عاطفه را دوست ندارید، مطمئن باشید که مریم و نسیم با هم صحبت می کنند، حرف های شما را با هم در میان می گذارند، و با این کار اعتبارتان را نزد آنها از دست خواهید داد، و از آن به بعد هم دیگر هیچ کس حرف های شما را باور نخواهد کرد.
10- با صداقت از دیگران تعریف و تمجید کنید. این کار خصوصاً در ارتقای عزت نفس دیگران نقش مهمی را بازی میکند. چیزهایی که خوشتان می آید را انتخاب کنید و در هر شرایطی به آنها اشاره داشته باشید. اگر از کاری و یا از کسی خوشتان می آید راهی برای بیان آن پیدا کنید و فوراً به آن اشاره کنید. اگر برای انجام این کار بیش از اندازه صبر کنید، ممکن است حرف های شما قدری ریاکارانه جلوه کنند. زمانیکه احساس می کنید با تشویق های خود می توانید زمینه پیشرفت را برای آنها فراهم آورید، حتماً این کار را انجام دهید و از آنها تعریف کنید. اگر احساس میکنید که چیزی در مورد فردی تغییر پیدا کرده است (به عنوان مثال مدل مو، طرز لباس پوشیدن و .. به آن توجه کنید و چیزی را که در مورد آن خوشتان آمده، به زبان بیاورید. اگر مستقیماً سوالی می پرسید، با خوشرویی آنرا بیان کنید و سپس سوال خود را با یک تعریف بجا به پایان برسانید.
11- در پذیرش تعریف و تمجید مهربان باشید. این فکر را که برخی از تعریف و تمجید ها هدف خاصی را در پس خود دارند را از ذهن بیرون کنید. در قبول هر نوع تعریف و تمجیدی پرحرارت و علاقمند ظاهر شوید. خیلی بیشتر از گفتن یک "خیلی ممنون" ساده پیش بروید و آنرا با جملاتی نظیر: "خوشحالم که خوشت آمده" و یا "خیلی مهربانی که به این مورد اشاره کردی" همراه کنید. این عبارات خودشان می توانند به عنوان نوعی تعرف و تمجید در جواب تعریف های فرد مقابل به شمار روند. در عین حال باید دقت داشته باشید که برداشت بدی از تعریف های دیگران نکنید. به عنوان مثال اگر کسی به قصد تعریف از شما گفت: "نمیدانی چقدر دلم می خواست که من هم به اندازه تو ... بودم" شما نباید در جواب او بگویید من اصلاً هم یک چنین خصوصیتی را نداشته و ندارم و احساس می کنم که برداشت تو در این مورد غلط بوده و قضاوت نادرستی داشتی."
12- تن صدای خود را کنترل کنید. یکی از نکات ضروری که باید همواره به خاطر داشته باشید، ماهیت صحبت کردن است. برخی از افراد هستند که در درون خود احساس ناامنی می کنند و به راحتی نمی توانند تعریف و تشکر دیگران را پذیرا شوند. در مورد یک چنین افرادی بیشتر باید دقت کنید و روان و سلیس با آنها صحبت کنید. اگر تمایل داشتید به آنها بگویید که "امروز زیبا شده اید" تن صدایتان باید همانطوری باشد که می گویید: "امرور روز زیبایی است." هر گونه تغییر در تن صدا و نحوه بیان کردن آن، این شک را در آنها بوجود می آورد که گفته های شما از سر صدق و درستی نیست. می توانید برای تمرین، صدای خود را روی نوار ضبط کنید و چند مرتبه آنرا گوش کنید تا متوجه هر گونه تغییری بشوید. از خودتان سوال کنید که صدای شما نشان می دهد که از روی صداقت صحبت می کنید؟ تا زماینکه به یک عبارت خالصانه و صادقانه نرسیده اید، به ظبط کردن صدای خود ادامه دهید.
یکی از راههای برقراری ارتباط مؤثر و سازنده، گوش دادن به سخنان دیگران در روابط فردی است، روشن است که از طریق کسب این مهارت و تخصص ضروری برای زندگی در دنیای امروز، میتوانیم مخاطب را به ادامهٔ ارتباط و تعامل ترغیب سازیم و از این منظر از اختلاف نظرها و سؤتفاهمهای احتمالی بکاهیم.
به دلیل گرفتاریهای شغلی و نیز مشکلات اقتصادی، معیشتی و روزمرگیهای زندگی، زنان و شوهران زمان بسیار کمی را در قیاس با آنچه که شایسته است، در برقراری ارتباط در راستای بهبود شرایط زندگی مشترک خود و حل و فصل مشکلات خود اختصاص میدهند و این امر باعث ضعیف شدن روابط فردی و اجتماعی آنان میگردد وگاه به تلخ شدن کام زندگی و حتی جدایی میانجامد.
کاظم نیک جو؛ روانشناس و مشاور خانواده، در گفتگو با خبرنگار جامعه آژانس خبری روز (دی نا)، در خصوص چگونگی پیدایش و بروز مشکلات زنان و شوهران به واسطهٔ عدم برقراری ارتباط مؤثر و سالم در زندگی مشترک گفت: در برخی موارد زنان و مردان برای مشاورهٔ پیش از طلاق به روانشناس مراجعه میکنند و یا بعد از جدایی برای بهبود شرایط روانی خود راهکار میخواهند و بعد از گذشت جلسات درمانی، درمی یابند، اساسیترین مشکلات آنان به دلیل عدم برقراری ارتباط کلامی و شنوایی پدیدار گشته است.
وی در ادامه تصریح کرد: بذل دقت در گوش دادن به حرف همسر، در عین حال که به ایجاد و حفظ روابط خوب و مطلوب توأم با احترام متقابل منجر میگردد، از کشمکشها و تنشها در زندگی جلوگیری میکند.
مشاور خانواده و روانشناس افزود: برای نمونه میتوان به مردان و زنانی اشاره کرد که در محیطهای اجتماعی و شغلی خود، برای سایر همکاران و یا ارباب رجوعان، سنگ صبور هستند و در محفلهای دوستانه از آنان به عنوان یک مشاور شایسته نام برده میشود، اما در خانه و برای همسر خود اندک زمانی را جهت گوش دادن به درد دل و گفتنیهای شریک زندگی خود صرف نمیکنند.
وی در ادامه تأکید کرد: تصدیق، بحث، گفتگو وگاه انتقاد میتواند به تقویت روابط بین دو نفر کمک شایان ذکری نماید، زیرا آنان از این راه در مییابند که برای دیگری ارزشمند هستند و امور روزانه و مشکلات یکی از آن دو دیگری را هم میرنجاند و همچنین کسب موفقیتها و پیروزهای آنان باعث سربلندی همسرانشان خواهد شد.
مشاور خانواده؛ تحسین، انعکاس احساسات، تعبیر و تفسیر کردن، تصدیق و یا رد عقاید زنان از سوی شوهران و بالعکس را زمانی سازنده دانست که نخست به حرفهای یکدیگر با دقت گوش داده باشند تا سرسری و صرفاً جهت رفع تکلیف زمان خود را صرف نکرده باشند و افزود: برخورداری از گوش شنوا برای سخنان شریک زندگی از ارزش بسیار بالایی در روابط میان دو نفر برخوردار است که نمیتوان از آن چشم پوشید.
نیک جو از زنان و شوهران جوان خواست، گوش دادن را به عنوان یکی از اصول اولیهٔ زندگی مشترک خود پایه گذاری کنند و تأکید کرد: دقت و توجه در این امر اگر از آغاز زندگی زنان و شوهران به یک اصل اجتناب ناپذیر تبدیل نشود، با گذر زمان مشکلات میان آنان بیشتر و بیشتر شده وگاه راهی برای جبران باقی نخواهد ماند.
در پایان گفتگو نیک جو از ارتباط کلامی و شنیداری موفق به عنوان راهی برای کسب اطلاع از نیاز همسران نام برد و گفت: استفاده از این فن و مهارت میتواند نیازها و احتیاجات مردان و زنان را در طول زندگی مشخص سازد، تا در جهت نیل به آنان تلاش شود و چنانچه همسران برای یکدیگر گوش شنوا نداشته باشند، از وقایع جاری زندگی یکدیگر بیخبر میمانند و نقش مؤثر آنان در جهت رفع نیازها و دستیابی به خواستهها کمرنگ میگردد و با از بین رفتن این نقش، روابط و تعامل میان آنان مثبت و سازنده نخواهد بود و به بروز مشکلات جدی منجر خواهد شد.
سیمرغ
اگر نگاهی به جوانان نسل حاضر بیندازیم مشاهده می کنیم که این نسل بی احترام ترین نسلی است که دنیا تا کنون به خود دیده است.
پیش از آن که جوانان را سرزنش کنیم بیایید صادقانه از خود بپرسیم که ما در مورد آموزش احترام برای فرزندان مان چه کرده ایم؟
این سوال را می پرسم زیرا یکی از کارهای مفید تربیتی مشاهده مردم است، منظور من نگاه بیمارگونه به مردم نیست بلکه توجه به راهها و روش هایی است که مردم با یکدیگر رفتار و تعامل می کنند. ا
ین دقت و توجه شامل تمام گروه های سنی می شود. یکی از مشکلات عمده ای که وجود دارد این است که والدین هیچگاه فرزندان خود را احترام نمی کنند، بنا بر این کودکان نه تنها والدین خود را مورد احترام قرار نمی دهند بلکه به هیچکس دیگر، حتی به خودشان هم احترام نمی گذارند.
اما این نقیصه هرگز به این معنی نیست که شما والدین خوب و مناسبی نیستید بلکه می خواهم توجه بیشتری به این موضوع مهم داشته باشید و بدانید که باید بیشتر با فرزندان تعامل داشته باشید و در رفتار فرزندان با خودتان و دیگران بیشتر دقت کنید.
آموزش رفتار احترام آمیز یکی از مهمترین وظایفی است که بعهده والدین است و بهترین روش آموزش آن، نشان دادن احترام است آن هم نه احترام به دیگر بزرگسالان بلکه احترام به خود فرزندان.
احترام گذاشتن را با اطاعت و فرمانبرداری اشتباه نکنید و این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که اگر کسی در خانه شخص محترمی نباشد بیرون از خانه نیز هرگز نمی تواند به دیگران احترام بگذارد. بیایید همراه هم روشهای آموزش احترام گذاشتن را مورد بررسی قرار دهیم:
- به کودکان گوش فرا دهید تا آنها نیز به شما گوش فرا دهند:
زمانی که فرزندتان با شما صحبت می کند با توجه به سخنانش گوش فرا می دهید یا اینکه هم زمان مشغول انجام چند کار دیگر هستید؟ انجام چند کار به طور همزمان یا مشغله داشتن اصلا بد نیست، اما فرزندان نیاز به توجه دارند هر چه را که می گویند یا انجام می دهند باید برای شما با ارزش و قابل توجه باشد. بدانید که هر کاری با هر درجه اهمیتی را می توان برای دقایقی تعطیل کرد یا به تعویق انداخت. به چشمان آنها نگاه کنید. از خودتان بپرسید تا کنون چند بار مجبور شده اید به دیگران بگویید " وقتی باهات حرف می زنم به من نگاه کن " وبعد ارزیابی کنید که آیا هر زمان که فرزندان تان با شما صحبت می کنند به آنها نگاه می کنید؟
به گونه ای رفتار کنید که بفهمند برای شما اهمیت دارند و شما برای ارتباط با آنها زمان می گذارید و به آنها توجه می کنید، اطمینان داشته باشید آنها هم همین رفتار را در مورد شما و دیگران انجام خواهند داد.
آیا یک فرد دروغگو قابل احترام است؟ و آیا شما به کسی که مورد احترام تان است دروغ می گویید؟ قطعا اینطور نیست.
اگر مرتکب اشتباهی شدید، آن را بپذیرید و عذرخواهی کنید زیرا این نوع رفتار به خصوص در مورد فرزندان کم سن تر بسیار با ارزش است زیرا در نظر کودکان این گروه سنی والدین موجوداتی کامل و مطلق هستند و اگر ببینند والدین شان هم ممکن است اشتباه کنند و در صورت بروز اشتباه، آن را می پذیرند و عذرخواهی می کنند، از طریق رفتار و عملکرد والدین بهتر و موثرتر آموزش می بینند.
- بیشتر به صفات مثبت فرزندان تان بپردازید تا اشاره به جنبه های منفی آنان
اگر فرزند شما مرتکب اشتباهی شد یا موفقیتی را که مورد توقع شما بود کسب نکرد، هرگز تحقیرش نکنید، خجل و شرمسارش نکنید و به هیچ عنوان به او توهین نکنید. این به معنی رابطه سرد و سخت با فرزند نیست.
زمان مناسب شوخی را رعایت کنید مثلا اگر با او می خواهید شوخی کنید یا سر به سرش بگذارید این کار را در حین بازی انجام دهید نه بعد از یک شکست یا زمان ناامیدی که او را به شدت تحت تاثیر قرار داده. از فرزندتان تعریف کنید اما مراقب باشید که در این زمینه زیاده روی نکنید که شکل حقیقی خود را از دست بدهد و دروغ شود و هر گاه خواستار ایجاد تغییری در فرزندتان هستید روی جنبه های مثبت وی تاکید کنید، همین امر باعث می شود که او هر چه بیشتر اعمال مثبت را انجام دهد.
- با دیگران همان گونه رفتار کنید که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند
در مورد فرزندتان محدودیت هایی را اعمال کنید که خود آنها را رعایت می کنید. آیا شما به فرزندتان نشان داده اید که هنگام ورود به حریم آنها یا زمان استفاده از لوازم آنها برای خود محدودیت هایی قایلید؟
در منزل فرزندان برای ورود به فضایی که در آن بسته است باید دربزنند و تا اجازه نگرفتند یا از طرف ما دعوت نشدند، نباید وارد اتاق خواب ما بشوند، بنا بر این ما هم دقیقا باید در مورد آنان همین طور عمل کنیم یعنی برای ورود به اتاق فرزندمان باید در بزنیم و هرگز به یکباره وارد اتاق آنان نشویم و زمانی که در اتاق شان حضور ندارند به لوازم شخصی آنها دست نزنیم. باید به فرزندان مان اعتماد داشته باشیم و به آنها احترام بگذاریم. در کلام ساده این که اگر می خواهید فرزندان به حد و مرزها احترام بگذارند ابتدا خود ما باید به حد و حدودهای تعیین شده احترام بگذاریم.
فرزند شما باید بداند به عنوان یک انسان صاحب ارزش است و مانند سایرین مورد احترام است. این حس به فرزندان می آموزد که اگر خود را محترم نشمارند، نمی توانند احترام دیگران را حفظ کنند. فرزندتان را تشویق کنید تا به خوبی از خودش مراقبت کند . اطمینان حاصل کنید که به اندازه کافی استراحت می کند. لباس آراسته و پاکیزه می پوشد و از خوراک مناسب و کافی برخوردار است. کودکان به همان چیزهایی اعتقاد پیدا می کنند که والدین به آن اعتقاد دارند.
- استقلال آنها را پایه ریزی کنید
برای پذیرفتن مسئوایت از طرف بچه ها باید با در نظر گرفتن شرایط سنی آنها اقدام به واگذاری امور به آنها کنیم که این مسئولیت پذیری گامی اساسی برای کسب استقلال و احترام است. لازمه انجام صحیح و درست کار توسط فرزندان، اعتماد والدین به آنها است.
- همواره به فرزندتان بگویید که دوستش دارید
عبارت " بچه های من می دانند که من خیلی دوست شان دارم " مناسب نیست. من هم اطمینان دارم که آنها می دانند، اما به این فکر کنید که وقتی حتی بدون دلیل آنها را در آغوش می کشید و می بوسید چه احساس خوبی در آنها ایجاد می کنید. هرگز از اینکه به فرزندتان نشان دهید که چقدر دوستش دارید، نترسید. مجبور نیستید دایم آنها را نوازش کنید بلکه یک بوسه شب به خیر، یک بوسه خداحافظی و یک در آغوش کشیدن، هنگامی که به خانه می آید، می تواند این راه به ظاهر سخت و طولانی را هموار کند.
احترام گذاشتن در واقع یک نوع نگرش است. احترام گذاشتن و رفتار احترام آمیز به یک کودک کمک می کند که در زندگی موفق باشد. اگر کسی برای همسالان خویش، اولیاءاش یا حتی برای خودش احترام قایل نباشد تقریبا موفقیت اش غیرممکن خواهد بود. یک فرزند مودب مراقب رفتارش با اعضای خانواده و تمام کسانی که با آنها ارتباط دارد، است و همراه خوبی برای همسالان خودش محسوب می شود.
در مدارس نیز آموزش هایی در مورد رفتار احترام آمیز به فرزندان می دهند اما فراموش نکنید که این شما هستید که بیشترین تاثیر و نفوذ را در تربیت فرزندان دارید.
منبع:فان پاتوق
اگر به عناوین برخی رسانه ها و مطبوعات کشور در ماه های گذشته نگاه کنیم، همه از یک موضوع خبر می دهند: «کاهش سن...». این دو کلمه با عبارتی نظیر روسپی گری، استعمال دخانیات، بزهکاری، موادمخدر، استفاده از لوازم آرایشی، اعتیاد و... ادامه می یابد. ترکیب همان دوکلمه اول با هرکدام از این واژه ها، خبر از وضعیتی می دهد که زیر پوست هرکدام از شهرهای ما می گذرد.
خبرهایی که البته بارها از سوی متولیان دستگاه هایی که کم کاری آنان را برملا می کند، به طرفه العینی تکذیب می شود و دراین بین، محققان و صاحب نظرانی که دراین باره اظهارنظر می کنند نیز به «سیاه نمایی» متهم می شوند.
مثلاً برای خبر «کاهش سن استفاده از موادمخدر» ده ها دستگاه دولتی در اقدامی هماهنگ دست به کار انتشار بیانیه و تکذیبیه می شوند که اگر این هماهنگی را در امور دیگری داشتند، می توانستند پروژه های عظیم ملی، همچون سلامت روانی در داخل کشور را به نتیجه برسانند.
آمارهایی از این دست، در کشور ما، گاه به خبرهایی محرمانه تبدیل می شوند که گویی، انتشار آن ها امنیت ملی را هدف گرفته است. به همین جهت، دستگاه های کم کار یا سعی در پنهان کردن آن دارند یا درصورت انتشار از سوی مراجع مستقل، با تکذیبیه شدیدالحنی با آن ها برخورد می کنند و سرانجام، «حق شکایت» برای دستگاه مربوطه را نیز «محفوظ» می دانند تا آمارها ازاین پس، با هماهنگی دستگاه های مربوطه اعلام شود.
به نظر می رسد در هریک از این دستگاه ها، اداره ای برای مقابله احتمالی با آمارهای منتشرشده یا منتشرشونده، در حال انجام وظیفه است.
عنوان های زیر، در برخی رسانه های داخلی کشور دیده شده است:
- کاهش سن روسپیان، زنگ خطر برای مسئولین
- کاهش سن ترک تحصیل
- کاهش سن استفاده از لوازم آرایش به دبستان
- نگرانی ها از کاهش سن فحشا در ایران
- کاهش سن مصرف دخانیات
- کاهش سن ترک تحصیل به دوره راهنمایی
- کاهش سن کودکان کار
- و....
این موارد فقط تیتر یک خبر برای اطلاع رسانی نیست تا خواننده ای آن را بخواند و از موضوعی آگاهی حاصل کند؛ بلکه هشداری است که باید از مردم عادی تا رئیس، مدیرکل، وزیر، وکیل و سران سه قوه را به تأمل وادارد. آنان باید بیش از آنکه نگران اطلاع خارجی ها از این موضوع باشند، به فکر رفع معضلاتی باشند که این آمارها نه علت آنها که، تنها شاخص وضعیت هایی است که برخی از حوزه ها را مبتلا کرده است.
جالب است که بدانید، این عناوین، تنها درصورتی می توانند در رسانه های ملی نمود داشته باشند که منتسب به یکی از کشورهای اروپایی و امریکایی باشند. (موضوعی که نه تنها در آن کشورها جزو اسرار طبقه بندی شده نیست و با اداره و تکذیبیه وزارت خانه های دولتی سروکار ندارد، بلکه معمولاً از سوی مراکز تحقیقاتی وابسته به همان دستگاه ها نیز اعلام می شوند.)
دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند كه «گپ زدن» با زنان جذاب اثر خوبي بر روحيه مردان مي گذارد زيرا سبب افزايش هورمون هايي مي شود كه در تندرستي مؤثر است.
پژوهشگران دريافته اند كه تنها حضور يك جنس مخالف كافي است تا ميزان هورمون هاي تستوسترون و كورتيزول را كه با شادابي مردان در پيوند نزديك است، افزايش دهد.
از سوي ديگر همنشيني با مردان ديگر اثر وارونه دارد و ميزان هر دو ماده را كاهش مي دهد.
پژوهشگران دانشگاه كاليفرنيا كه يافته هاي آن ها به تازگي منتشر شده، جستجوي خود را بر اين موضوع متمركز كردند كه دريابند آيا انسان تا چه ميزان مانند ديگر جانداران واكنش هايي كه با انگيزه هاي جفت خواهي در پيوند است نشان مي دهد.
اين پژوهش روي ۱۴۹ دانشجوي پسر بين ۱۵ تا ۲۴ ساله انجام شد و در آن از هفت دانشجوي دختر بين ۱۸ تا ۲۲ سال استفاده شده بود.
پس از يك ديدار كوتاه پنج دقيقه اي از مردان مورد آزمايش خواسته شد كه به ميزان جذابيت اين زنان نمره بين ۱ تا ۷ بدهند. ميانگين اين نمره ۵. ۸۳ بود.
نمونه آب دهان شركت كنندگان در اين پژوهش علمي كه در آغاز كار دهان خود را با مايع دهان شو شسته بودند پس از ۲۰ تا ۴۰ دقيقه ديدار آنها با زنان، مورد آزمايش قرار گرفت و دانشمندان دريافتند كه تنها با ۵ دقيقه گفت و شنود با يك زن جذاب ميزان تستوسترون مردان ۱۴ درصد افزايش يافته بود و كورتيزول، هورمون ضد استرس موجود در بدن آنها ۴۸ درصد.
همين ميزان نشست با مردان سبب كاهش به ترتيب دو درصد و هفت درصد اين هورمون ها شد.
پژوهش روي جانداران نيز همين نتيجه گيري را تأييد مي كند.
تستوسترون با ميل جنسي مردان و همچنين شادابي آنها پيوند تنگاتنگي دارد. اين هورمون ها همچنين سبب افزايش انرژي مي شوند.
هورمون كورتيزول نيز هوشياري را افزايش مي دهد و همزمان سبب آرامش اعصاب مي شود. گفته مي شود اين دو هورمون با هم حالتي به وجود مي آورند كه انسان حس مي كند زنده تر است.
دكتر جيمز روني و همكاران او كه اين پژوهش ها را سرپرستي كرده بودند، بر اين باورند كه اين افزايش هورموني بسيار مشابه مورد جانداران است.
دكتر لسلي نپ، يك انسان شناس متخصص زيست شناختي دانشگاه كمبريج مي گويد اين واكنش ها تكاملي است و در پيوند با جفت يابي است. او مي افزايد: همه اين ها بر مي گردد به مسئله سكس. ميزان بيشتر تستوسترون با افزايش فعاليت هاي جنسي در پيوند است، و از سوي ديگر كورتيزول كمك مي كند انرژي متمركز شود و انسان به كمك آن بتواند بر نگراني هاي خود فائق شود.
اوج ميزان تستوسترون در نخستين سال هاي دهه بيست سن آدمي است و پس از آن رو به كاهش مي گذارد. مردان متأهل يا كساني كه با شريكي زندگي مي كنند، داراي ميزان كمتري از هورمون تستوسترون هستند تا ديگر مرداني كه ازدواج نكرده اند.
يافته ها نشان مي دهد كه به محض اينكه مردي با زن جذابي روبه رو مي شود، مغز فرماني مي فرستد به غدد هيپوفيز ترشح كننده و ميزان تستوسترون را افزايش مي دهد.
ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 22 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 6:59 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
زندگی سرشار از خوشبختی به راحتی به دست نمی آید. زن و مرد برای به دست آوردن آن هر دو باید به یک اندازه وقت و انرژی بگذارند. در زیر توصیه هایی به هر دو آمده است.
یکدیگر را خوشحال کنید
زوج های خوشبخت برای خوشحال کردن هم، خود را وقف یکدیگر می کنند. هدف نهایی که همواره روی آن تمرکز می کنند خوشحال کردن یکدیگر است نه آنکه موجب ناراحتی یکدیگر شوند. این مسئله خیلی ساده به نظر می رسد اما در عمل ممکن است بسیار دشوار باشد. بنابراین سعی کنید فقط به مدت یک هفته به طورمرتب مراقب هر عملی که انجام می دهید یا هر حرفی که می زنید، باشید و از خودتان بپرسید: آیا عملی که می خواهم انجام دهم یا حرفی که می خواهم بزنم موجب خوشحالی همسرم خواهد شد یا اینکه او را ناراحت خواهد کرد؟
برای آنکه به نتیجه برسید، هریک از شما باید 2 لیست تهیه کنید؛ یک لیست در مورد کارهایی که موجب ناراحتی شما می شود و لیست دیگر برای نشان دادن کارهایی که دوست دارید همسرتان برای خوشحال کردن شما انجام دهد. سپس لیست هایتان را با یکدیگر عوض کنید، خواهید فهمید چه کارهایی را باید و نباید انجام می دادید.
آداب مسرت بخش عشق و دوستی را کاملا به جا آورید
آداب، عاداتی هستند که موجب ساختن یک رابطه و تقویت آن می شوند. در حقیقت حرکات ما بر احساساتمان تأثیر می گذارد. شما چطور؛ هنگام راهی کردن همسرتان سر کار و موقع بازگشتش به خانه چه آدابی را به جا می آورید؟در اینجا چند پیشنهاد در مورد آدابی که شما و همسرتان باید در باره آن فکر کنید، ارائه می دهیم:
- هرروز با ارسال نامه ای الکترونیک یا پیامک و یا گفتن سخنی دلنشین به یکدیگر ابراز محبت کنید.
- هر روز به یکدیگر زنگ بزنید (به ویژه برای شوهرها مهم است).
- نسبت به تولد یکدیگر اهمیت خاصی قائل شوید. به جای آنکه 2 روز مانده به تولد در تنگنا قرار بگیرید و در نهایت، هول هولکی چند شاخه گل برای همسرتان بخرید، جلوتر در فکر چیزی باشید که حقیقتا موجب شادی هر دوی شما خواهد شد.
- هر شب قبل از خواب، دو کلمه محبت آمیز به یکدیگر بگویید؛ هر روز یک تعریف جدید به کار ببرید.
- مهم است که دست کم هر دو هفته یک بار ساعاتی را برای شب نشینی دونفره و بیرون رفتن فقط به خودتان اختصاص دهید.
فضایی ایجاد کنید تا بتوانید حرفتان را صادقانه و آزادانه بیان کنید
هرگاه رابطه ای شما را بترساند و نتوانید احساسات و عقاید خود را ابراز کنید، در آن صورت آن رابطه نادرست است. زوج های خوشبخت بین خود احساس امنیت به وجود می آورند که به لطف آن می توانند بدون هیچ واهمه ای، از احساسات، مشکلات و ناکامی هایشان حرف بزنند. این آرامش خاطر پایه و اساسی را برای زن و مرد فراهم می آورد تا بر مبنای آن مشکلات و مسائلی که موجب ناراحتی آنان می شود را با یکدیگر حل و فصل کنند.
گاه پیش می آید که فردی با یک سری توقعات وارد رابطه ای می شود. اما اگر از توانایی برقراری ارتباط و مذاکره برخوردار نباشد، این امر منشأ کشمکش و درگیری بر سر قدرت خواهد بود که اغلب رابطه را به تباهی می کشاند.
در زمان مشکلات مهارت ارتباطی به کار ببرید
تکنیکی که هر زن و مردی باید اتخاذ کنند، «تکنیک گوش دادن_حرف زدن» نامیده می شود. درمیان اغلب زوج ها، یکی از زوجین حتی قبل از اینکه اجازه دهد طرف مقابل همه حرف هایش را در رابطه با مشکلش بزند، می خواهد راه حل ارائه دهد. «تکنیک گوش دادن_حرف زدن» از پیش در نظر دارد قبل از آنکه زن و مرد راه حلی ارائه دهد، هر یک از آنان بتوانند هر چه که برای گفتن دارند را بیان کنند. این امر به آنان اطمینان می دهد که طرف مقابل کاملا به همه حرف های آنان گوش داده است.«تکنیک گوش دادن- حرف زدن» اینگونه عمل می کند: یکی از آنان شیئی را میان دستانش می گیرد، این شیء نمادی از حق حرف زدن است که به نوبت در دستان طرفین قرار می گیرد تا زمانی که در دستان یکی از آنان قرار دارد فرد این حق را دارد تا همه حرف هایش را بزند. در این مدت طرف مقابل نمی تواند هیچ حرفی بزند جز آنکه حرف های همسرش را تکرار کند و یا شرح دهد، خصوصا آنکه نمی تواند حرف همسرش را قطع کند. سپس نمادی که نشان حق حرف زدن است در دستان طرف مقابل قرار می گیرد و همان عمل در مورد او نیز انجام می شود.
زمانی که زن و مرد این تکنیک را به کار گیرند، هر یک از آنان بدون آنکه حرفشان قطع شود و یا مورد پرخاش و انتقاد قرار گیرند، اطمینان دارند که حرف هایشان کاملا شنیده خواهد شد. زوجین تنها زمانی که به طور کامل حرف های یکدیگر را بشنوند، شروع به بررسی راه حل هایی که می توانند چاره ساز مشکل باشند، می کنند.
باید به طور مرتب به یکدیگر توجه نشان دهید نه آنکه از یکدیگر روی برگردانید
زمانی که همسرتان در خانه نشسته و شما از کنارش رد می شوید آیا می ایستید و کلمه ای محبت آمیز در گوشش زمزمه می کنید یا اینکه با خونسردی و بی تفاوتی از کنارش عبور می کنید؟ اینجاست که تفاوت بین توجه نشان دادن یا عکس آن، روی برگرداندن مشخص می شود.
تحقیقات انجام شده در زمینه ازدواج حاکی از آن است که زوج های خوشبخت هر فرصتی را برای همدلی با یکدیگر غنیمت می شمارند. آنها به دنبال راهی هستند تا از نظر احساسی به یکدیگر نزدیک شوند. نزدیک شدن به همسر بدان معناست که او در اولویت اولویت هایتان قرار دارد؛ یا به عبارتی اولویت شماره یک شماست.
جنبه مهم دیگر این وضعیت آن است که طرفین سعی می کنند به اتفاق هم دست به کاری بزنند که برای هر دو آنها شادی آور است؛ با یکدیگر به پیاده روی بروند، بعد از غذا با هم قهوه یا چای بنوشند، به اتفاق هم مطالعه کنند یا با هم موسیقی گوش دهند. این مثال ها، روش خوبی برای نزدیک شدن زن و شوهر به یکدیگر است.یکی از شیوه هایی که به شدت زن و مرد را به یکدیگر نزدیک می کند آن است که زمانی که همسرتان وارد اتاق می شود، با بلند شدن از جایتان نشان دهید که احترام زیادی برایش قائل هستید. فکر می کنید که این حرکت از مد افتاده و قدیمی است؟ مطمئنا بله اما کمک می کند تا به طرف مقابلتان احساس خیلی خاصی دهید.
در میان زوج هایی که از یکدیگر رویگردان هستند، صمیمیتی دیده نمی شود. همانطور که گفته اند، هر عمل نیکی، عمل نیک دیگری در پی دارد و هر عمل بدی، عمل بد دیگری به دنبال خواهد داشت.
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 21 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 10:26 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی

به گزارش خبرگزاري فرانسه، روان شناسان مي گويند اگر 3 سال از آشنايي شما گذشته و هنوز نامزدتان پيشنهاد ازدواج به شما نداده يعني رابطه مناسبي نتوانسته ايد با هم برقرار کنيد و ازدواج شما دوامي نخواهد داشت. طبق مقاله اي که در Daily mail به چاپ رسيده براي آنکه يک ازدواج دوام داشته باشد بايد بين زمان آشنايي تا ازدواج حداقل 18 ماه و حداکثر 3 سال زمان گذشته باشد. قبل از 18 ماهگي افراد براساس نيازهاي جنسي و احساسات خود تصميم به ازدواج مي گيرند و درنتيجه ازدواج هايي که قبل از اين مدت آشنايي صورت مي گيرد کمتر دوام دايمي دارد. بعد از 3 سال نيز يا افراد تمايلي به با هم بودن ندارند يا پيشنهاد آنها از سر عادت کردن به هم است. ترس از پذيرش تعهد در افرادي که بيش از 3 سال از آشنايي شان گذشته معمولا دلايل متعددي چون طلاق والدين، ازدواج ناکام قبلي، ترس از دست دادن استقلال و... دارد.
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 21 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 9:49 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.
اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.
در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.
68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد!؟
خب آیا شما هم همین طور فکر می کنید؟
بسیار عالی است! امتحان کنید.
خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف می شود.
ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر می شود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ...
ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم.
ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.
بدون اینکه 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن.
آرزو
هر ساعت 60 دقیقه است و شبانه روز شامل هزار و چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!
به راستی این فکر پر جست و خیز که نمی تواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟!
فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.
پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد.
فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئناً به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود.
باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم.
68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم.
68 ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم.
68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.
کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم.
اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم.
68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم.
آن وقت می بینی که می توانی ...
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 21 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 8:25 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
اختلافات خواهر و برادرها اجتناب ناپذیر و متداول است. اختلاف خواهر و برادرها در شکل خفیف خود موجب آزردگی پدر و مادرها می شود. بگومگوی خواهر برادرها را می توان به سه گروه تقسیم کرد:
1- بگومگوهای مزاحم که وقتی بچه ها کسل یا ناراحتند روی می دهد: این بگومگوها پرسروصدا هستند و بی دلیل شروع می شوند، سریع تمام شده و معمولاً آسیب یا صدمه ای در پی ندارند.
2- بگومگوهای لفظی: این نوع بگومگوها شامل مخالفت های منطقی یا عقلی می باشند که به داد و فریاد و خشونت کشیده می شوند. در این نوع از اختلافات یکی از فرزندان حرفش را به زور به کرسی می نشاند.
3- بگومگوهای مخرب که حداقل یکی از طرفین صدمه فیزیکی یا عاطفی می بینند.
بحث های خواهر و برادرها و معمولاً نتیجه رقابت و چشم و هم چشمی است. با این حال خواهر و برادرها برای یکدیگر زمینه ساز انجام رفتارهای اجتماع پسند نیز هستند و نیازهای روانی یکدیگر را برآورده می نمایند. آنها با هم بازی می کنند و در غم و شادی یکدیگر شریکند و گاهی حکم پدر و مادر را برای خواهر و برادر کوچکتر خود دارند. یکی دیگر از عوامل اختلاف خواهر و برادر وجود تبعیض و آنان از سوی والدین است آنها انتظار دارند والدین به یک اندازه آنها را تشویق و تنبیه کنند. این در حالی است که والدین معمولاً به فرزند کوچک توجه بیشتری دارند و همین عامل زمینه ساز دعوا و اختلاف می گردد.
چه باید کرد؟
در مورد اختلاف خواهر و برادرها و دخالت والدین در آن نظراتی ارایه شده، عده ای معتقدند که دخالت والدین در مشاجره فرزندان باعث می شود در مورد مسئله ای که آگاهی ندارند اظهارنظر کنند. گروه دیگر می گویند بدون دخالت والدین کودک قوی تر برنده می شود و کودک دیگر احساس ناتوانی می کند. والدین باید فقط در مشاجرات شدیدی دخالت کنند که به خشونت فیزیکی، فحاشی یا از دست رفتن کنترل کودکان کشیده نشود. آنها باید از جانب داری کودکان پرهیز نمایند و دخالت هایشان در حل مشکل و تشویق کودکان به آشتی منجر شود.
نتیجه آن که مشاجره ها اجتناب ناپذیر است و لزومی ندارد والدین در هر مشاجره ای دخالت کنند.
توصیه به والدین: فرزندان خود را به خاطر مشاجره و دعوا با هم تنبیه بدنی نکنید.
در مشاجره فرزندان از دختر یا پسر طرفداری نکنید.
اختلاف و مشاجره فرزندان خود را در حضور دیگران مطرح نکنید.
میان فرزندان خود تفاوت قائل نباشید.
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 21 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 1:25 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
دختران و پسرانی که به طریق غیر مشروع با فردی از جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار می کنند، ممکن است از جهات مختلف، آسیب ببینند. آسیب ها هرچند متوجه دختر و پسر است، اما دامنه و شدت آن درباره دختران بیش تر است. این آسیب ها عبارتند از :۱ـ آسیب روانی: گاهی دختری به پسری علاقه مند شده و حتی خود را در اختیار وی قرار می دهد، پس از بی وفایی پسر و ترک وی، به شدت دچار سرخوردگی گردیده و گاهی تا مرز افسردگی و بیماری های شدید روانی بیش می رود. نیز اعتماد چنین شخصی از جنس مخالف به خاطر بی وفایی های که در نتیجه آن ارتباط دیده ، سلب خواهد شد و در زندگی آینده نمی تواند متعادل باشد.
۲ـ آسیب های اجتماعی: دختری که در شهری کوچک با پسری ارتباط دارد و ارتباط آن آشکار می شود، چنین شخصی جایگاه و شخصیت اجتماعی خود را از دست می دهد , حتى اگر ازدواج کند، ممکن است( با توجه به فرهنگ خانواده پسر) از طرف همسر و خانواده شوهر سرزنش شود و به هر بهانه ای، روابط قبلی وی را به رخش می کشند. این پدیده می تواند تهدیدی برای نهاد خانواده در جامعه و افزایش میزان طلاق باشد.
۳ـ آسیب تربیتی: دختری که با پسر یا حتی پسرانی ارتباط دارد، جایگاه خود را به عنوان فردی شایسته برای تربیت، در ذهن اولیای خانه و مدرسه و حتى دوستانش از دست می دهد. چنین دختری از سیر تعلیم و تربیت عقب می ماند. یا برخی از راهکارهای تربیتی که پذیرا نمی گردد.
۴ـ آسیب معنوی: دختری که به صورت نامشروع با پسری رابطه دارد، با گناه و معصیت، از خداوند دور شده و از نظر اخلاقی نیز آسیب می بیند.
۵- ضعیف شدن حس اعتماد: دختران و پسرانی که بر اثر آشنایی در خیابان یا محیط های دیگر و ایجاد علاقه و دوستی بین آنها ، به ازدواج اقدام می کنند ، گاهی در زندگی آینده دچار بی اعتمادی می شوند ؛ زیرا با خود می گویند همسر او که به راحتی با او دوست شده و با او ارتباط برقرار کرده است ، آیا امکان ندارد که قبلا با دیگری نیز دوست شده باشد؟ این فکر همیشه برای زوجین آزار دهنده است و در روابط و تصمیم های زندگی نیز خود را به صورت های مختلف نمایان می سازد.حتی اگر به ازدواج ختم نشود ، چون خود با این مسئله مواجه بوده است ، احتمال می دهد که شاید همسر او نیز با شخص دیگر پیش از ازدواج رابطه داشته است.
این مسئله در سطح کلان نیز ، به حس اعتماد اجتماعی نیز آسیب می رساند. در جامعه ای که روابط پنهان دختران و پسران گسترده باشد ، برای کسی که می خواهد ازدواج نماید و با دختر پاک زندگی مشترک را آغاز کند ، همیشه این دغدغه را در وجود دارد که آیا این دختر با شخص دیگر پیش از او رابطه نداشته است ؟
بر طبق آمارها طلاق نیز در ازدواج های خیابانی زیاد صورت می گیرد. کسانی که به راحتی دوست می شوند و ازدواج می کنند و بی آنکه از ارزش و اهمیت بنیان خانواده آگاه شوند ، آن را به راحتی ترک می کنند.
علاوه بر این گاهی اتفاق می افتد که دختر و پسری در اثر این گونه ارتباط ها ، علاقه مند به هم می شوند ، اما به دلایل متعدد این ارتباط ها به ازدواج ختم نمی شود . چنین افرادی حتی پس از ازدواج نیز عشق و علاقه دوست خیابانی را در دل دارند و به طور طبیعی نمی توانند وظایف خود را به عنوان یک همسر در درون خانواده به انجام برسانند.
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 21 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 1:21 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
یک کودک ابتدا در یک خانواده متولد می شود و پس از آن عضوی از جامعه و اجتماع می شود.وقتی که شخصی در جامعه زندگی می کند، زندگی کردن به صورت هماهنگ و همراه با دیگر افراد جامعه، در نظرش مهم و با ارزش تلقی می شود و اگر قرار باشد که زندگی مسالمت آمیزی داشته باشد، باید قوانین مشخصی باشد که در جای خود مورد نیاز است؛ وجود این قوانین کمک می کند تا نوع رفتارها و اعمالی که باعث شکل گیری یک زندگی صلح آمیز می شود، مشخص شود. بنابراین افراد خانواده و به خصوص فرزندان باید مورد تشویق و دلگرمی قرار گیرند. در این بین این سؤال مطرح می شود که ما چگونه می توانیم یاد بگیریم رفتارهایی داشته باشیم که مورد پسند و قبول دیگران واقع شود؟ موردی که الان به آن اشاره شد یکی از مهم ترین موارد برای زندگی کردن در اجتماع است اما مهم تر از آن، آموزش این قبیل از موارد به ما توسط خانواده هایمان و از طریق شیوه های سنتی است.به نظر شما ارزش های خانواده دقیقا چه چیزهایی است و چه مواردی را شامل می شود؟
ارزش های خانواده مواردی از قبیل اجتماع، اخلاق و معنویات و همچنین اعمال و رفتار است که باید به صورت منظم و مستمر افراد یک خانواده از میان صحبت ها و اعمال و رفتار یکدیگر، از وجود این ارزش ها اطلاع پیدا کنند و از آنها بهره مند شوند.در این مقاله فهرستی از ارزش های خانواده را ارائه می کنیم و هر یک از موارد ارائه شده را به بحث می گذاریم. در ادامه، اطلاعات و جزئیات بیشتری از این لیست به دست خواهید آورد.
در ارزش های خانواده موارد و نمونه هایی وجود دارند که بسیاری از آنها از فرهنگ ها و تمدن های مختلف نشأت گرفته و کاملا هم طبیعی است. در فرهنگ های مختلف، اهمیت ارزش های خانواده نیز متفاوت است اما ریشه و اساس اغلب این ارزش ها حتی در سراسر دنیا یکسان است زیرا مواردی که در بنیاد و اساس شان وجود دارد خیلی ابتدایی و شامل مواردی است مانند اینکه چگونه فرد بهتری باشیم و بتوانیم خود را به راحتی با جامعه وفق دهیم. در زیر یک فهرست کلی و مهم از ارزش های خانواده به شما عزیزان ارائه می شود که اغلب ارزش های مهم و اساسی زندگی را بیان می دارد:
عشق و احترام
با محبت کردن و احترام گذاشتن به یکدیگر، بسیاری از موانع و مشکلات موجود در روابط حل می شود و این دو ویژگی فقط برای اعضای خانواده نیست بلکه برای سطوح وابسته به اجتماع نیز مفید و کارگر است. عشق و احترام به شما این امکان را می دهد که یک انسان واقعی باشید، مردم را بپذیرید و همیشه این احساس را داشته باشید که با اجتماع و افراد جامعه پیوند خورده اید و در این صورت است که به معنای واقعی کلمه عضوی از جامعه خواهید شد و به یاد داشته باشید که این مورد یکی از مهم ترین ارزش های خانواده است و باید حتما به فرزندان نیز آموزش داده شود.
برقراری ارتباط
ایجاد ارتباط، بسیاری از مشکلات را در هر رابطه ای حل خواهد کرد و شما را متوجه روابط سالمی که در اصل وجود ندارد، سوء تفاهم ها و همچنین بقیه احساسات منفی تان می کند. بهبود و توسعه توانایی برای صحبت کردن و برقراری ارتباط با دیگران، از جمله مشکلاتی است که شما با آنها مواجه اید. بنابراین شما می توانید هدف تان که برقراری یک رابطه بهتر است را در پیش بگیرید و بدانید که برقراری ارتباط با دیگران نیز یکی دیگر از ارزش های مهم خانواده است.
حساسیت، درک یکدیگر و یکدلی
تا جایی که امکان دارد و برایتان مقدور است، دیگران را درک کنید و نسبت به خواسته ها و نیاز های آنها حساس باشید و در غم و اندوه دیگران شریک و باعث دلگرمی آنها شوید زیرا انجام کارهایی ازاین قبیل باعث می شود که شما به یک انسان خوب و نمونه تبدیل شوید. شخصی که طبیعتا در خانواده چشم به جهان گشوده و در جامعه نیز رشد یافته است نمی تواند به عنوان یک موجود تنها در جامعه زندگی کند، زیرا لذت زندگی با افراد جامعه را چشیده و همراه با آنها زندگی خوبی داشته و نمی تواند بدون وجود آنها و تنهایی زندگی کند زیرا آن شخص نیز نسبت به احتیاجات و خواسته های دیگران حساس خواهد شد و نیازهای دیگران در نظرش مهم جلوه خواهند کرد. بنابراین وجود این ویژگی ها و خصایص برای زندگی در اجتماع، جزو ارزش های مهم به حساب می آید.
سهیم و شریک
خودخواهی و خودشیفته بودن از ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی بدی هستند که خواه ناخواه شما را از اینکه یک انسان خوب باشید، دور نگه می دارند. امکانات و تجهیزاتی را که در اختیار دارید حتی الامکان با دیگران سهیم شوید زیرا این خصیصه فقط برای اینکه انسان خوبی باشید، نیست بلکه به یک شخص این اجازه و امکان را می دهد تا به خوبی جای خود را در اجتماع و در میان مردم باز کند و این مورد نیز از ارزش های مهم خانواده است که باید به فرزندان نیز آموخته شود.
تحمل و بردباری
درست است که همه ما انسان هستیم و خلقت مان با دیگران تفاوتی ندارد اما از جنبه های مختلفی مانند افکار و اعمال با یکدیگر متفاوتیم و در بسیاری از موارد نیز تفاوت های فاحشی با هم داریم. در واقع هر شخصی برای خودش افکار و عقاید خاصی دارد که ممکن است از نظر ما یا دیگران قابل قبول نباشد اما در حقیقت این موارد کاملا شخصی است و ما نمی توانیم دخالتی در آنها داشته باشیم یا عقیده شخصی مان را در آنها دخیل کنیم. علاوه بر این، هر فرهنگ و تمدنی روی رفتارهای هر فردی تأثیر گذار است و هر فرهنگی می تواند یک شخص با خصایص، عادات و ارزش های مختلفی به وجود آورد. فردی که به عنوان عضوی از جامعه است و در اجتماع زندگی می کند، نیاز دارد که با استفاده از فرهنگ و تمدنی که در جامعه و کشورش وجود دارد، کیفیت اعمال و رفتارش را بالاتر ببرد؛ نه به این معنا که همه افراد با فرهنگ های گوناگون را تحمل کند بلکه فرهنگ آنها را بپذیرد و موارد مفید و خوب آنها را در زندگی اش به کار بندد. تحمل و بردباری نیز یکی از مظاهر مهم و تأثیر گذار روی زندگی و جامعه است و از ارزش های مهم خانواده به شمار می رود و در برقراری ارتباط با دیگران در جامعه نیز بسیار نقش کلیدی و مهمی را ایفا می کند.
صداقت و امانت
باخودتان و به خصوص با دیگران صادق و روراست باشید زیرا وجود این ویژگی به شما این امکان را می دهد که به عنوان یک شخص بااعتبار و بی نقص در خانواده و جامعه حضور داشته باشید و آثار و نتایج این خصیصه را در کار و عادت هایتان خواهید دید و مطمئن باشید که در زندگی و شخصیت تان اثر بسزایی دارد. وجود این ویژگی به صورت اتوماتیک و خودکار به شما این امکان را می دهد که در اجتماع قابل احترام و تقدیر و سپاسگزاری باشید و در این صورت است که شما در وجود تان احساس غرور و سربلندی خواهید کرد.
سخت کار کردن
در حقیقت هیچ جانشین و بدلی برای سخت کار کردن وجود ندارد و وقتی که ارزش ها کم کم به فرزندان فهمانده و آموزش داده شود، آنها باید بدانند که هیچ چیزی آسان به دست نمی آید و برای اینکه به هر چیزی در زندگی دست پیدا کرده و موفقیتی کسب کنند، باید سخت کار کنند. آموختن سریع و هر چه زودتر این خصیصه امکان بسیاری از کارها را برای شما به وجود می آورد و سبب می شود که سریع تر به خواسته ها و آرزوهایتان در زندگی، دست یابید و به فردی تبدیل شوید که به عنوان الگو و نمونه ای ممتاز، سرلوحه افراد دیگر قرار گیرید و دیگران برای انجام کارهایشان به دنبال شما بیایند و از شما راهنمایی بخواهند.
گذشت و بخشش
توانایی گذشت و بخشیدن دیگران، خصوصا افرادی که به گونه ای به شما صدمه یا آسیبی وارد کرده اند، از جمله خصوصیات و ویژگی هایی است که به ندرت در افراد دیده می شود و فقط تعداد کمی از افراد وجود دارند که می توانند این خصیصه را در وجود خود و دیگران توسعه و گسترش دهند اما با این حال نیز این ویژگی بسیار مهم و حائز اهمیت است. بخشش و گذشت باعث می شود که شما تمامی نکات منفی و احساسات بد را از وجودتان پاک کنید و اگر بیشتر به این خصیصه دقت داشته باشید، متوجه خواهید شد که این ویژگی به شما کمک می کند تا از شر همه دردها و غم و غصه ها خلاص شوید و بارسنگینی را از دوش خود بردارید.
انعطاف و سازگاری
اگر انواع مختلفی از اشخاص با یکدیگر در یک جامعه زندگی می کنند که قطعا همین طور است، پیوندی در بین آنها وجود دارد که گاهی اوقات درگیری و کشمکش نیز در آن دیده می شود. در این مواقع منعطف باشید، آنها را درک کنید، سمج و سرسخت نباشید و در عوض به صورت کاملا آزاد و داوطلبانه به آنها کمک کنید تا آن افراد بهتر خودشان را با جامعه وفق داده و سازگار کنند.
مواردی که در بالا ذکر شد، یک فهرست یا لیست مختصر و کوتاهی از ارزش های خانواده بود که امیدواریم به شما عزیزان کمک کند تا با دید بازتر و منطقی تری به آنها نگاه کنید و بیندیشید. این ویژگی ها و خصایص تقریبا ذاتی و غریزی هستند که هر فردی می تواند آنها را گسترش و توسعه دهد زیرا همه ما عضو یک خانواده هستیم. والدین و معلمان نیز می توانند این ارزش ها را گسترش و آموزش دهند و فرزندان و شاگردانشان را به صورت منحصر به فرد بار بیاورند.
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 21 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 9:26 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
بیماری در سکوت شکل می گیرد و به تدریج و شاید هم ناگهان خود را به رخ می کشد. اما هر غیاب سلامتی در همان نطفه گرفتن با زمزمه هایی بر آنست ما را از خود مطلع کند ولی در غوغای زندگی سعی بر آن داریم این زمزمه را نشنویم و یا نادیده بگیریم. اگر به این نشنیدن ادامه دهیم ناگهان خود را با سنگینی آن رو در رو خواهیم یافت. جسم در طول زندگی صبور و آرام کار خود را می کند و ما ترجیح می دهیم آنرا فراموش کنیم، در حالی که بزرگترین سرمایه ما در ادامه حیات همین جسم صامت است. تنها باید به یاد بیاوریم جسم ما با عادت هایش شناخته می شود و اگر روی این عادت ها تمرکز کنیم اولین نشانه بیماری خود را خیلی زود به رخ خواهد کشید. در طول تحصیل همه ما از گرفتن نمره بیست لذت می بریم. اما برای گرفتن آن تلاش بزرگی را باید شکل می دادیم ولی برای گرفتن نمره بیست در سلامت تنها کمی دقت لازم زندگی است. اگر به بیست توصیه ذیل که حاصل سالها تجربه است توجه کنیم و هر توصیه را یک نمره بگیریم خیلی ساده با کیفیت زندگی خواهیم کرد.
1 - سالها با عادات گوارشی و ادراری خود کنار آمده ایم.هر گاه این عادات مختل شود باید دریابیم بهترین راه مراجعه به پزشک و درمان پیش رس است. قبل از آنکه بیمار شوید با پیشگیری برای خود، سپر دفاع مستحکمی ایجاد کنید تا گرفتار بیماری خطرناک نشوید.
2 – رنگ ادرار نشانگر و نشانه گویایی از سلامت است، نباید نسبت به تغییر رنگ آن بی اعتنا باشیم، در کنار رنگ ادرار هر نشانه خونریزی یا قرمز شدن ادرار زنگ خطری است که باید شنید. سن و جنسیت افراد تفاوتی در اصل ماجرا ندارد.
3- تعجب نکنید هر پکی که به سیگار می زنید شانس سرطان پرستات را برای شکل گرفتن افزایش می دهید. مصرف سیگار کلید ورود به جمع آنهایی است که سرطان مثانه گرفته اند. بهتر نیست سیگار خود را خاموش کنید.
4- اگر برآنید رنج داشتن سنگ کلیه را تجربه نکنید به موقع و به قدر کافی آب بنوشید. خوردن خودسرانه کلسیم و ویتامین ها می تواند خطر ایجاد سنگ کلیه را افزایش دهد.
5- کلیه ناسالم بر فشار خون تاثیر منفی می گذارد و در مقابل فشار خون بالا کلیه را دچار آسیب می کند.
6- اگر دچار اشتباه شدید و با افراد آلوده به ویروس HIV و یا فرد مشکوک به بیماری ایدز تماس جنسی داشتید حتماً در مدت 6 هفته تا 12 هفته آزمایش HIV را انجام دهید. تشخیص به موقع کیفیت درمان را متناسب تر می کند.
7- بروز ناتوانی جنسی مردان در سن بالا طبیعی است ولی با درمان خودسرانه این ناتوانی مشکلات به بار می آید. بهترین انتخاب، مراجعه به پزشک متخصص است.
8- اعتیاد، دشمن سلامتی جسمی و شکل گیری ناهنجاری های روانی، فرهنگی و اجتماعی است. فرد معتاد ، مسئول بسیاری از این ناهنجاری هاست.
9- "پرفشاری خون" قاتلی است که در سکوت دست به کشتار می زند. با آزمایش کامل ادرار، اندازه گیری الکترولیت ها و تست های هورمونی با درمان به موقع امکان عمل را از این قاتل بگیرید.
10- پنج عامل می تواند باعث سکته قلبی شود. برای رخ دادن یک سکته به همه پنج عامل نیازی نیست. مبتلا شدن به سه مورد کافی است. این پنج نام را فراموش نکنید: "تری گلیسیرید بالا"- "کلسترول بالا"-"فشار خون بالا"-"قند خون بالا"- "HDL" پائین و "LDL" بالا.
11- چهل سال به بالاها هر دو تا سه سال یکبار و مردان بالای پنجاه سال هر سال باید از نظر سرطان پروستات غربالگری شوند.
12- علائم ذیل می توانند نشانه بیماری پروستات و سرطان در این ناحیه باشند. این رفتارها را جدی بگیرید: تکرار ادرار، ضعف یا منقطع شدن جریان ادرار، باقی ماندن ادرار در مثانه، احساس درد یا سوزش در زمان تخلیه ادرار، درد دائمی کمر، لگن یا مفصل ران.
13- شغل شما ممکن است بیماری زا باشد. حتماً با پزشک متخصص طب کار مشورت کنید. اگر شغلی بر خود برگزیده اید که به ناچار با صنایع شیمیایی، رنگ، لاستیک، مواد نفتی، چرم و چاپ سروکار دارید بیشتر از بقیه در معرض سرطان مثانه هستید. پس بیشتر از بقیه با پزشک متخصص مشورت کنید.
14- استفاده از هورمون های آنابولیزان در صحنه رقابت ورزشی ممکن است منجر به ناباروری شود بدون آنکه در رقابت کمکی به شما کند.
15- ورزش در حفظ و تداوم سلامت بسیار مفید است، ورزش کردن را جز عادات زندگی خود سازید.
این نکته را هم فراموش نکنید با اولین علامت غیر طبیعی در جسم خود این فرصت را به پزشک خانوادگی خود بدهید شما را ویزیت کند. اقدام به موقع نصف درمان است.
16- نشانه های ذیل زنگ هشداری است که به شما خبر می دهد باید به پزشک مراجعه کنید: وجود خون در ادرار- فوریت در دفع ادرار – دفع مقادیر کم و مکرر ادرار- دفع دردناک ادرار- کاهش اشتها و وزن.
17- بزرگی پروستات اگر با علائم ذیل همراه باشد باید به متخصص اورولوژی مراجعه کنید تا از پیشرفت و بروز نارسایی کلیه جلوگیری شود: کاهش فشار و قطع و وصل شدن جریان ادرار- تاخیر در شروع ادرار- نیاز به تخلیه مکرر ادرار و احساس باقی ماندن ادرار در مثانه پس از ادرار کردن- تکرار ادرار در روز و شب – زور زدن هنگام ادرار کردن.
18- باید بدانید:بزرگی خوش خیم پروستات نشانه سرطان نیست ولی آمارها نشان می دهد این بزرگی می تواند همزمان با بدخیمی همراه شود. باید بدانید: اگر با کسانی که سابقه سرطان پروستات دارند فامیلی نسبی دارید خطر ابتلای شما به این بیماری بیشتر است.اگر این بزرگی خوش خیم را مشاهده کردید تحت معاینه پروستات و آزمایش PSA قرار گیرید تا مطمئن شوید مشکلی ندارید.
19- اگر خواهان طول عمر بیشتری هستید باید مراقب جسم خود باشید، مصرف دخانیات را کنار بگذارید، تغذیه مناسب را جدی بگیرید. از رفتارهای استرس زا پرهیز کنید و از همه مهم تر ورزش را فراموش نکنید.
20-اگر به دنبال راز سلامتی خود هستید این جمله را حفظ و عمل کنید: عدم استعمال دخانیات – حفظ وزن متعادل- ورزش روزانه- تغذیه سالم و متعادل- کنترل فشار خون، کلسترول و دیابت، مراجعه منظم به پزشک، قرار گرفتن در غربالگری بزرگی پروستات و سرطان پروستات به خصوص اگر چهل و پنج سال بیشتر دارید، کاهش استرس با ارتباط فعال با دوستان و خویشاوندان، عادت مراجعه به روانپزشک در صورت بروز خشم و افسردگی...
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 21 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 9:22 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
شاید بعد از مدتی گفتن " دوستت دارم " به همسرتان تکراری، لوس و بی معنی بیاید. اما اگر اینکار را با یک روش یا رفتار خلاقانه انجام بدهید شاید بتوانید احساس عشق را بین خودتان و همسرتان دوباره زنده کنید .
مثلاً چرا آن را روی زمین حک نمی کنید ، روی ماسه نمی نویسید یا برای نوشتن آن در مسیر ورودی از گچ استفاده نمی کنید ؟ می توانید حروف آن را با استفاده از میوه کاج یا سنگ نیز در فضای نشیمن منزلتان و یا اتاق خواب بنویسید .
به کسی که دوستش دارید فکر کنید و به علائق و شخصیت او . اگر او فردی خجالتی است پس باید کاری را انجام دهید که در معرض دید عموم واقع نشود . گفتن عبارت دوستت دارم آن هم در زمانیکه خیلی غیرمنتظره باشد می تواند بهترین سورپرایز باشد .

یواشکی یادداشتی را در ماشین ، ظرف ناهار ، زیر بالش، در جیبش و یا در کیفش بگذارید . برایش بنویسید که چقدر دوستش دارید و امروز بیشتر از هر روز دیگری دلتان برایش تنگ می شود و منتظر می مانید تا برگردد .
معمولا وقتی به روش هایی خلاقانه فکر می کنید که به وسیله ی آن می خواهید به معشوقتان بگویید که دوستش دارید غافلگیر کردن او فاکتور بسیار تعیین کننده و مهمی خواهد بود و به خدمت گرفتن آن کارها را آسانتر می کند .

یک کیک بپزید ، بدون هیچ مناسبتی ، و در روی آن برایش بنویسید دوستت دارم .یک بعدازظهر را با یکدیگر به صحبت درباره اولین باری که او را دیدید ، اولین هدیه ای که از او گرفتید و اولین باری که دلتان برایش تنگ شد بپردازید . بدون اینکه نگران هیچ اتفاقی باشید .برای گفتن " دوستت دارم " لازم نیست حتما کار خاص و پیچیده ای انجام بدهید اما می توانید کاری کنید که فقط مختص شما باشد و تا به حال کسی آن را انجام نداده باشد بدون اینکه هزینه ی زیادی صرف کنید

اگر می توانید برای گفتن دوستت دارم پیشقدم شوید و منتظر برگشت او به خانه نشوید. با یک دسته گل به آنجا بروید و همسرتان را برای یک جشن دونفره کوچک به یک رستوران دعوت کنید تا دوران نامزدیتان یک بار دیگر برایتان مرور شود .
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 21 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 8:32 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
نوبت بعد اگر خواستید تصمیم مهمی بگیرید، قبل از هر اقدامی ابتدا یك بطری آب بنوشید چون محققان در یك بررسی جدید ادعا كرده اند كه افراد با مثانه پر، بهتر می توانند تصمیم بگیرند.
به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، این محققان دریافته اند كه در یك لحظه، مكانیسم خودداری در مغز در تمام نقاط بدن یك حس خویشتن داری را القا می كند و به همین خاطر افراد در هنگام پر بودن مثانه چون در وضعیت كنترل قرار می گیرند، قادر هستند كه تصمیمات مهم تر و با ارزش تری را اتخاذ كنند و در نتیجه بهتر قضاوت نمایند.
به گزارش روزنامه دیلی تلگراف، این متخصصان در دانشگاه هلندی «تونت» وضعیت كنترل مثانه را با بخش های مشابه در مغز كه احساسات مربوط به پاداش و امیال را فعال می سازند، مرتبط می دانند.
این مطالعه همچنین نشان می دهد كه حتی فكر كردن به واژه های مربوط به ادرار كردن نیز می تواند همین تاثیر را ایجاد كند.
بنابراین تحقیق، مردم در كنترل انگیزش های خود برای لذت های كوتاه مدت تواناتر هستند و در عین حال هم گزینه هایی را انتخاب می كنند كه در مدت طولانی سود بیشتری برای آنها داشته باشند. به این ترتیب بخشی از مغز كه این سیگنال را می فرستد نه تنها برای كنترل مثانه بلكه برای خودداری و كنترل در تمام قسمت های دیگر فعال می شود.
بنابراین فعال شدن مكانیسم خودداری به شما كمك می كند كه در تصمیم گیری های خود امیال و پاداش های لحظه ای را انتخاب نكنید بلكه در عوض به پیامدهای سودمند و بلند مدت انتخاب خود بیندیشید.
منبع:فان پاتوق
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 21 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 8:21 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
1 قولنج شیرخواران:یكی از دلایل گریه نوزادان كولیك یا قولنج دوران شیرخوارگی است. اگرچه هنوز علت كولیك نوزادان مشخص نیست ولی مهم این است كه شیرخوار درد دارد و باید به او كمك كرد. حدود 20 درصد شیرخواران به كولیك مبتلا می شوند و هنوز معلوم نیست چرا هنگام غروب یا شب گریه می كنند. شیرخوار خیلی سخت آرام می شود. هنگام گریه پای خود را به سمت شكم می برد. گاهی اوقات بی قراری نوزاد باعث اذیت و ناراحتی شما می شود.
از همكاری و مساعدت دیگران غافل نشوید. نوزاد را به پدر یا مادر خود بسپارید. ماساژ دورانی شكم نوزاد با آرامش توسط پدر بسیار تسكین دهنده است. شاید یك موزیك یا یك فنجان چای و قهوه به شما آرامش بدهد تا انرژی خود را احیا كنید. هنوز داروی خاصی برای برطرف كردن كولیك شیرخواران معرفی نشده است اما تجویز روزی 2 قاشق چایخوری عرق نعناع توصیه می شود اگر داروی دیگری مصرف می كنید با پزشك خود مشورت كنید.
2 جیغ كشیدن :برخی معتقدند دلیلش احساس عجز و درماندگی در بیان كلمات است. وقتی كودك 18ماهه شما جیغ می كشد چشم درچشم او بیندازید. در آغوش اش بگیرید با كلمات محبت آمیز او را سرگرم كرده یا با او بازی كنید. اغلب كودكان با این كار آرام می شوند. گاهی در مسیر تكامل تكلم كودكان ممكن است اختلالات شنوایی نیز باعث جیغ كشیدن كودك شود، پس با شنوایی سنج صحبت كنید.
3 گرسنگی:شیرخواران معمولا یك ساعت بعد از تغذیه با شیر مادر ناآرامی می كنند. این ناآرامی ممكن است به خاطر گرسنگی باشد.
4 صداهای بیش از اندازه بلند:مانند تلفن، تلویزیون، نور خیره كننده، حضور در اجتماعات یا میهمانی ها آرامش شیرخوار را مختل می كند حتی محصورشدن بین كوهی از اسباب بازی نیز می تواند برای نوزاد ایجاد تنش كند.
5 شیرخواران تنش و مشاجره والدین را احساس می كنند.این موضوع باعث نگرانی و بی قراری آنها می شود. بهتر است مشاجرات خانوادگی به بعد از خواب او موكول شود.
6 قرار گرفتن بیش از اندازه در یك وضعیت ثابت روی صندلی یا گوشه ای از اتاق می تواند سبب خستگی و كسالت شیرخوار شود. او را حركت داده و نوازش كنید. گاهی اوقات شیرخواران عادت به گردش با اتومبیل دارند و در ماشین به خواب می روند و آرامش می گیرند. در این صورت اگر فرصت این كار را ندارید لااقل با او صحبت كنید. آواز و شعر بخوانید. كودكان از بودن در كنار شما لذت می برند.
7 درجه حرارت مناسب اتاق:شیرخواران 25 تا 26 درجه است. چنانچه شیرخوار پوشش نامناسب داشته باشد چون تنظیم درجه حرارت بدنش تكامل نیافته در مواقع گرما و سرما بی قراری می كند. با توجه به این نكته به آرامش كودك كمك كنید.
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 20 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 10:0 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
دکتر باربارادی آنجلیس در کتاب خود رازهایی درباره زنان بیان می کند که ده عادت ارتباطی مردها را عصبی می کند و اینگونه آغاز می کند که:
این ده عادت ارتباطی را که زن ها همیشه از آن شکایت دارند در زیر لیست کرده ام.این لیست را براساس تحقیقات و مصاحبه هایم با زوج ها، مقاله های تحقیقاتی که دریافت کرده ام و صحبت های هزاران زن که در سمینارهای مختلفم شرکت کرده و داستان هایی از زندگی خود را با من در میان گذاشته اند، ترتیب داده ام.
خانم های عزیز:مطالعه این مقاله برای خود شما نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.شاید در رابطه با ازدواج خود احساس خوشبختی چندانی نمی کنید یا مأیوس و سرخورده شده اید اما نمی دانید که چرا. شاید هنگامی که نامزد/همسرتان نیز ازشما می پرسد که چه چیزی آزارتان می دهد نتوانید به درستی به او توضیح دهید که به راستی از چه چیزی ناراحت یا نگران هستید. اطلاعات ارائه شده طی صفحات آتی به شما کمک خواهد کرد موارد و نواحی مشکل ساز رابطه خود را دقیقاً مشخص کنید و درباره ی آن ها با نامزد/همسرتان صحبت کنید تا بتوانید کمتر به نزاع بپردازید و بیشتر عشق بورزید.
مردان عزیز:اطلاعات ارائه شده در این مقاله برایتان گرانبها خواهند بود.موجب خواهد شد از دعوا، تنش، بداخلاقی و ترش رویی، مخالفت و نق زدن های بسیار جلوگیری کنید و حرکات و رفتارهایی از خود را که به طرزی ناخودآگاه موجب تولید تنش در رابطه تان شده است و احساسات بدی را در نامزد/همسرتان تولید می کند، شناسایی کنید.
پیش از هر چیز توجه داشته باشید که این لیست از موارد ده گانه بدین منظور طراحی نشده است تا از شما انتقاد کند.معتقدم که بیشتر مردها از این عادات ارتباطی خود حتی آگاه هم نیستند و به همین دلیل است که آموختن آن ها بسیار مهم و مفید می باشد.در اینجا هرگز مقصود و منظورم آن نیست که با این لیست تقصیر را به گردن شما بیاندازم.بگذارید به شما بگویم که در کتاب رازهایی درباره ی مردان که می بایست باید هر زنی بداند لیست مشابهی نیز از اینگونه عادات ارتباطی زن ها و اشتباهات آورده ام که زن ها در رابطه با مردان مرتکب می شوند.
هنگامی که این لیست را تهیه می کردم با خبرشدم که بسیاری از زن ها برای این عادت های ارتباطی نامزد/همسرشان اسم هایی وصفی بر روی آن ها گذاشته بودند که برایم بسیار جالب بود.برای نمونه یکی از زن هایی که به من مراجعه می کرد می گفت از آن جا که شوهرش احساساتش را درخود می ریزد و به اصطلاح آن ها را فرو می خورد و سپس ناگهان منفجر می شود و آنها را بیرون می ریزد او را «آقای آتشفشانی» نامیده بود!زن دیگری که نامزدش به یکباره ساکت و عبوس می شد و با او حرف نمی زد گفت که او و دوستان هم جنس آن خانم ـ البته بین خودشان!ـ هر بار که چنان رفتاری از نامزدش سر می زد اورا «آقای نامرئی» می نامند.
مثلاً می گفتند:حدس می زنی امروز صبح کی سرو کله اش پیدا شد؟ آقای نامرئی!»
ما زن ها به این دلیل از این اسامی و القاب نه چندان افتخارآمیز استفاده می کنیم تا با خشم و احساسات سرکوب شده خودـ هنگامی که نامزد/همسرمان این ده عادت ارتباطی ضعیف را از خود آشکار می سازندـ کنار بیاییم و آن ها را خالی کنیم.فکر کردم مفید باشد من هم از این ایده استفاد کنم تا شاید منظور خود را بهتر بیان کرده باشم. خواهید دید که هر یک از این عادات ارتباطی به شخصیتی نسبت داده شده اند که نام آن نماد ویژه ی آن رفتار بخصوص است. این ده عادت ارتباطی مردها که زن ها را عصبی می کند به همراه شخصیت های نمادین آن در لیست زیر آورده شده اند.البته امیدوارم تنها فقط هنگامی این لیست را به مرد زندگی تان نشان دهید که مطمئن باشید دیگر نمی خواهید او را ببینید!!
ده عادت ارتباطی مردها که زن ها را عصبی می کند:
01 مردهای که همه چیز را ناواضح و در پس پرده ای از ابهام باقی می گذارند:..... آقای اسرارآمیز
02 مردهایی که از حرف زدن طفره می روند:...... آقای لغزنده
03 مردهای که ساکت و عبوس می شوند: ...... آقای نامرئی
04 مردهایی که خواسته ها و نیازهایشان را به ما نمی گویند: ...... آقای مرموز
05 مردهایی که احساسات شان را فرو می خورند و به یکباره منفجر می شوند:...... آقای آتشفشان
06 مردهایی که وسط صحبت و مذاکره اتاق جلسه را ترک می کنند: ...... آقای گریزپا (فراری)
07 مردهایی که زیاد دستور می دهند: ...... آقای فرمان فرما
08 مردانی که احساسات ما را مسخره می کنند: ...... آقای نیش و کنایه زن
09 مردهایی که به منظور فرار کردن از چیزی ناخوشایند به دروغ متوسل می شوند: ...... آقا مرغه
10 مردانی که سریعاً ناراحت شده و به دنبال آن فوراً ازخود واکنش نشان می دهند:...... آقای ترقه
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 20 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 6:59 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
«آ» : «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.
«ا» : «اعتمادبه نفس» یک «سرمایه» است نه یک «کلمه»!
«ب» : برای «بهتر» شدن زندگی ات، «بهتر» فکر کن!
«پ» : چرک نویس های زندگی ات گاهی به «پاک نویس» احتیاج دارند!
«ت» : «تفاهم» درک کردن نیازهای طرف مقابل است نه دانستن نیازهای خود!
«ث» : «ثابت قدم بودن»، یکی از راه های «موفقیت» است.
«ج» : «جرأت» با داشتن «ترس» به وجود می آید.
«چ» : «چگونگی برخورد با مشکلات و ناکامی ها» مهم است، نه خود مشکلات و ناکامی ها!
«ح» : «حاصل» هر زحمتی رحمت است؛ مطمئن باش!
«خ» : «خداوند» دنیا را به تو نشان می دهد؛ تو خودت را به خداوند نشان بده!
«د» : «داشتن ها» همیشه به انسان کمک نمی کنند؛ گاه این نداشتن هاست که موجب خلق آثار می شوند.
«ذ» : «ذره ذره ی» زندگی ات را شکرگزار باش!
«ر» : «رهاشدن» از درد، ابتدای پذیرفتن درد است.
«ز» : «زشت یا زیبا»؛ این بستگی به نگاه تو دارد.
«ژ» : «ژولیدگی و آشفتگی ظاهری» می تواند دلیلی بر ژولیدگی و آشفتگی درونی نیز باشد؛ از پایه شروع کن تا به اصل برسی.
«س» : «سلامتی»، ثروتی ست که ثروت های دیگر را جذب می کند.
«ش» : «شکرگزاری» یعنی رسیدن به «شادکامی».
«ص» : «صادقانه» زندگی کن؛ صادقانه جواب بگیر.
«ض» : جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، منفعت است.
«ط» : «طاقت داشتن» در برابر سختی ها یعنی روزه داشتن تا هنگام افطار (سختی ها می روند و جسم و روح پیروز می شوند.)
«ظ» : «ظاهر» و باطن اگر به هم نزدیک شوند، آینه می شوی!
«ع» : «عشق» به زندگی ست نه عادت به زندگی.
«غ» : «غصه خوردن» هم چون سبزی نشسته است؛ غصه ها را بشور!
«ف» : «فاتح» فردای خود شدن، «امروز» را می طلبد.
«ق» : «قدرت» در دیدن معایب نیست؛ در گفتن محاسن است.
«ک» : «کمک کردن» به دیگران درحقیقت، یک نوع کنترل دردهای خودمان نیز هست.
«گ» : «گاهی» شعری زمزمه کن، عکس بگیر، مهمان دعوت کن، یادداشتی بنویس، گاهی از گِله و غصه دوری کن؛ ضرر نمی کنی!
«ل» : «لحظه های» قشنگ زندگی ات را تکرار کن!
«م» : «محبت» هم چون مادر، منتظر دعوت نمی ماند.
«ن» : «ناامیدی» از ندانستن است!
«و» : «وفای به عهد» اولین نشانه برای اعتماد دو قلب است.
«ه» : «هدیه ی» خداوند به انسان ،«عقل» اوست.
«ی» : «یاور» همیشه همراه، موبایل نیست؛ خداوند است!
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 20 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 12:40 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
دست خودم نیست نا خواسته همیشه ابروهایم گره خورده و اخم می کنم و از اینکه این خط اخم برای همیشه با من همراه شود نگرانم . چطور خط اخم ابروهایم را کنترل کنم؟
پاسخ :
اگر جزو افرادی هستید که عادت کرده اید در سنین کم حالت اخمو داشته و حتی برای دقت کردن در مسئله ای یا تلویزیون دیدن و حتی کار با کامپیوتر و هر چیز روزمره ی دیگر اخم کنید، بهتر است بدانید که شاید در سنی که هستید ابتدا زیاد این خط یا خطوط بین ابرو دیده نشود و اهمیتی نداشته باشد ولی تکرار و عادت به این کار به مرور در عمیق شدن این خطوط کمک کرده و یکباره شما را متوجه ی این امر خواهد کرد .
اولین قدم پیشگیری از آن است که بهترین راه استفاده از چسبهای مخصوص خط ابروست که به راحتی در داروخانه ها یافت می شود .
_ یک تکه از آن را مثلثی شکل جدا کرده و وسط ابروها بچسبانید .
_ زمان استفاده از این چسبها هر وقت از روز هم می تواند باشد حتی در محل کار و بیرون از منزل چرا که جز از فاصله ی خیلی نزدیک دیده نخواهد شد و کاملا شیشه ای و به رنگ پوست خواهد بود.
_ شاید استفاده از این چسبها تنها یکی دو هفته تا ترک این عادت لازم باشد و بعد از اینکه توانستید اخمتان را کنترل کنید دیگر نیاز نباشد.
_ اگر جزو کسانی هستید که بد خوابید و بی خوابیهای شبانه هم دارید حتما توصیه می شود شبها قبل از خواب نیز از این چسبها استفاده کنید.
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 20 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 12:32 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
آیا این حقیقت دارد که شانس در خانه ی آدم را می زند آن هم به تعداد و دفعات محدود؟ آیا این موضوع که در میان افراد جامعه به باوری نهادینه تبدیل شده است حقیقت دارد و برخی از اشخاص همیشه خوش شانس هستند؟ به نحوی که اگر دست به خاک بزنند، به طلا خواهند رسید؟
بی شک واقعیت این چنین نیست و در مقابل این افراد همیشه خوش بخت و خوش اقبال، وجود افراد نگون بختی که از آنان به عنوان بدشانس یاد می شود، توجیهی مانند خوش شانسی و البته در تقابل با آن منطقی به ذهن نمی رسد.
حقیقت این است که افرادی که جامعه به آنان لقب خوش شانس می دهد، اشخاصی هستند که موانع و عوامل بازدارنده در مسیر رسیدن به اهداف خود را از میان برمی دارند و البته در این راه از ناامید نمی شوند و برای نیل به موفقیت از هیچ تلاشی ولو دشوار، دور از دسترس و امکان فروگذار نمی کنند.
این برخورد آنان این تلاقی را در اذهان به وجود می آورد که موفقیت و پیروزی راحت تر و سهل تر از دیگران به سوی آنان می آید و دائماً موقعیت های خوب و اکازیون به سراغ آنان رهسپار است.
نباید از نظر دور داشت که آنان سخت و بیش از دیگر افراد جامعه کار می کنند و همت می ورزند و این لیاقت و شایستگی آنان نیست که بیشتر از دیگران است بلکه رفتار روزگار با آنان، نتیجه و دستاورد رفتار و تلاش این افراد است.
توجه به این مقوله ضروری است که باور عامیانه و سطحی نگرانه ی خوب و یا بد بودن پیشانی نوشت انسان ها از روز تولد، نیاز به تغییر و اصلاحی جامع و فوری دارد، تا با برچسب زدن و نامی مطلق نهادن بر روی شهروندانی که شاید بر اثر ارتکاب یک خطا و یا دست زدن به کاری سهل انگارانه و غلط آن هم به نحوی کاملاً سهوی، برای چندین بار متوالی به دیوار بسته برخورد کرده اند، آنان را در ادامه ی مسیر زندگی تبدیل به افرادی غیرقابل اعتماد و ضعیف النفس نسازد و روحیه ی لازم برای زندگی اجتماعی و امیدواری به آینده و سعی و تلاش را در آنان از بین نبرد.
برای ایجاد تغییرات اساسی و پایه ای در باورهای نادرست جامعه، نیازمند برنامه ای مدون، همتی ماندگار و عزمی جزم هستیم تا از این منظر کاری کنیم تمام افراد جامعه این موضوع را درک کنند که شانس هیچ نقشی در موفقیت ندارد و اتفاقات ناخوشایند برای همه ی انسان های ساکن بر روی کره ی خاکی زمین رخ می دهد و تنها تفاوت موجود در نوع و شیوه ی برخورد با مشکلات و معضلات است که برخی را پیروز و برخی را در تقابل با سختی های زندگی شکست خورده و مغبون معرفی می نماید.
دوری از ترس از مشکلات و شکست های احتمالی و نیمه کاره رها نساختن امور مختلف در زندگی شخصی و یا کاری افراد از دیگر عواملی است که برخی را خوش شانس می نمایاند و البته واقعیت این است که نه معجزه ای در کار است و نه سرنوشتی از قبل تعیین شده است، بلکه با بذل تلاش لازم و استفاده از خلاقیت فکری و بهره برداری از موقعیت های سازنده، می توان حتی از بستر شکست ها و ناکامی های زندگی، ابزاری برای رشد و شکوفایی ساخت و درصد موفقیت و کامیابی در زندگی را افزایش داد.
علاوه بر توجه به ضرورت تلاش انسان برای کسب شرایط بهینه ی زندگی، نباید از نظر دور داشت که به دست آوردن موقعیت های ایده آل در زمینه های مختلف از طریق بررسی و انتخاب پیشنهادات خوب و مناسب دیگران نیز صورت می گیرد، بنابراین باید همیشه با آمادگی، اتکا و اعتماد به نفس در خصوص مهارت و تخصص فردی و اجتماعی خود در جامعه ظاهر شد و از این طریق گام های مثبتی در راه دست یابی به آرزوها و اهداف خود برداشت.
در پایان ذکر این موضوع ضروری است که افراد موفق جامعه و به قول بسیاری از مردم، "خوش شانس"، همواره روی آنچه برنامه و هدف زندگی خود می نامند، با دقت کافی تمرکز می کنند و همراه سعی و تلاشی مجدانه به آنچه می خواهند، می رسند.
از این رو کسب موفقیت و برخورداری از شانس و یا اقبال برای این افراد تصادفی، اتفاقی و یا از پیش معین شده نیست، زیرا آنان علاوه بر استقبال توأم با شادمانی از رویدادهای خجسته و مطلوب، با آغوشی گشاده مسئولیت موارد نامطلوب و ناخوشایند زندگی خود را شجاعانه بر عهده می گیرند و از میان این مسائل نیز به خلق موقعیت هایی برای پیشرفت و ترقی می پردازند.
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 20 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 12:30 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
پژوهش انجام گرفته در Medical Journal British به چاپ رسید و برای نخستین بار ثابت کرد که خواب انسان را زیبا می کند. البته همواره مشاوران زیبایی به مشتریان خود توصیه می کردند که برای داشتن پوستی زیبا و صورتی شاداب به خواب خود اهمیت دهند اما این پژوهش به طور کاملا علمی بر این باور مهر تایید زد.پژوهش مذکور در سوئد انجام گرفت و محققان از صورت جوانان بین 18 تا 31 سال عکس بر داری کردند.اولین عکس بعد از یک خواب شبانه ی خوب و عمیق گرفته شد و عکس دوم بعد از یک شب بیخوابی به ثبت رسید. سپس محققان عکس ها را در اختیار ناظرانی قرار دادند که مسئولیت سنجش میزان جذابیت چهره ها را بر عهده داشتند. به این ترتیب مشخص شد عکس هایی که از نظر جذابیت افراد برگزیده شدند متعلق به افرادی هستند که خواب شبانه ی خوبی داشته اند. در حقیقت خواب گودی ها و کدری ها را رفع می کند و چهره را شاداب تر نشان می دهد.
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 20 / 1 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 12:29 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
یکی دیگر از نوع اعتیاد، اعتیاد به پرنوگرافی میباشد. پرنوگرافی با بهره گیری از تمایلات جنسی مردان در واقع کسب درآمد می کنـد. امـا ایـن پـــدیده سبب بی ارزش گشتن و تحقیر زنان در جامعه می گـردد. در زیر به دروغها و بدآموزیهایی که پورنوگرافی بر جامعه تحمیل میکند توجه کنید:
1- رابطه زن و مرد بر پایه رابطه جنسی بنا می شـود- خیر، رابطه سالم میان زن و مرد بر پایه تعهد، علاقه و اعتماد دو جانبه بنا باید گردد.
۲- زنان مادون بشریت می باشند. مـعمـولا در سـایـتـها و مـنـابـع پـــرنوگرافی از زنان با نامهای :همبازی، خرگوش و حیوان دست آموز یاد می شود.
۳- زنان یک نوع تفریح بشمار میـــروند. به زنان به دید یک نوع بازی و سرگرمی نگریسته میشود. هرچه تعداد شریک جنسی یک مرد بیشتر باشد، نشـانه مــوفق بودن و پیروزی وی قلمداد می گردد. چون دارای امتیاز بیشتری در بازی خواهد بود.
۴- زنـان دارایـی و مـایـملک شما هستند. به زنان به دید یک کالا می نـگرنـد. تصـویـر زن زیبایی که در کنار یک ماشین لوکس و زیبا ایستاده است را زیاد دیده اید. مـفـهـوم ایــن تبلیغ آن است که شما هرگاه ماشین مذکــور را خـــریـداری کنید هر دوی آنها یعنی هم مــاشــین و هم زن زیبا را خواهید داشت. پـرنوگرافی به ما می آمـوزد کــه زنــان قــابــل خریداری هستند. مصداق آن را در اجتماع زمانی که مـردی بــرای یک زن پول زیادی خرج میکند را میتوان یافت. مرد می پـنـدارد بـا پـــــول خرج کردن برای زن میتواند با وی رابطه جنسی برقرار کند.
۵- ارزش یک زن به جذابیت و زیبایی اندامهای اوست. از دید پرنو زنان با زیبایی متوسط نیز زشت و ناکامل می باشند. آنها تنها به جسم زن بها میدهند و اندیشه، شخصیت و آگاهی زن را نادیده می گیرند. مـعـمـولا زنان نـازیبا از جانب آنـها ســگ و یا خوک نامیده میشوند.
۶- زنان سزاور تحقیر میباشند. زنان در این پدیده مرتبا تحقیر شده و مـورد اهانت و ابراز نفرت قرار میگیرند.
۷- معمولا دختران زیبا در این پدیده لباسها و کفشهای کودکان را تــن میکنند و یا خرس عروسکی به دست می گیرند و این عقیده را القاء می کنند که کـودکـان و نــوجوانان نیز میتوانند رابطه جنسی داشته باشند و بزرگسالان میتوانند با آنـــها رابطه جنسی برقرار کنند.
۸- رابطه جنسی نامشروع یک نوع خوشگذرانی می باشد. و شما از یک رابطه جنسی که مخاطره آمیز، نامشروع و ماجراجویانه نباشد لذت چندانی نخواهید برد.
۹- روسپیگری افتخار آمیز وسعادتمندیست. مـعمولا تـصـاویـر دختـران و زنــان روسپی را خوشحال و مهیج نمایش می دهـنـد. امـا اغـــلب آنها دختران فراری میباشند که در دام بردگی جنسی گرفتار گشته اند. و یا سابقه تجاوز جنسی داشته و یا دچــار یک بیماری لاعلاج مقاربتی می بـاشند و معمولا اغـلب آنـها به مشروبات الکلی و مواد مخدر بــرای تحمل شرایط خود روی می آورند.
۱۰- زنان از آنکه مورد تعدی و تجاوز قرار گیرند لذت میبرند. حتی اگر دختری به پیشنهاد رابطه جنسی نه گفت، منظورش همان بله است. در فـیـلمـهای مستهجن ابـتـدا دخـتر امتناع می کند اما در نهایت راضی به برقراری رابطه می شود. و یـا در فیلمها زنان مورد شکنجه و یا تحقیر قرار میگیرند. این حرکت به مردان می آموزد که میتوانند برای تفریح و سرگرمی زنان را کتک زده و یا آزار دهند.
مراحل اعتیاد به رابطه جنسی :
۱- اشتغال فکری مداوم: تـفـکـرات، تـجـسـمات و خـیـالبــــافی های پیوسته در مورد موقعیتها، منظره ها و فعالیتهای جنسی.
۲- ارجحیت بخشیدن: یک فعالیت و یا موقعیت جنسی مرجح مـعـمـولا الـگـو و بـصورت رفتار کلیشه ای در می آید.
۳-وسواس: اقدام به فعالیت جنـسی مـرجـح بـدون تـــوجه به عواقب منفی و تمایل به متوقف ساختن آن.
۴- احساس ندامت: احساس گناه و شرم بر سر نـاتـوانـی در کنـترل رفتار خود.
درمان اعتیاد جنسی شامل آموزش نحوه ارضاء تمایلات جنسی بطور سالم و طبیعـی، مشاوره فردی، بازسازی روابط از هم گسسته فرد و آمــوزش تکنیکهای غلبه بر استرس میباشد. اما گام نخست درمان پذیرش فرد به اعتیاد و تمایل فرد به ترک آن میباشد

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 19 / 1 / 1390برچسب:زندگي,بخشيدن,زنان,مردان,موفقيت,عشق,زندگي همراه عشق,خوش لباس,مغز,قلب, :: 4:10 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
هرچند انگیزه بسیاری از زنان شاغل کاملا شخصی نیست، بلکه در خدمت رفاه و رشد فکری خانواده است، اما آنها در پاره ای موارد، با قدرنشناسی همسر و شریک زندگی خود روبرو می شوند و اثرات مثبت اشتغال آنان در موارد بسیاری نادیده گرفته می شود.
مریم رامشت، در این زمینه گفت: در بعضی خانواده ها این نگرانی ایجاد می شود که زن با کسب درآمد، الگوی رفتاری دیگری را در پیش می گیرد. این پیشداوری ذهنی باعث مخالفت مرد با کار زن می شود، البته باید این موضوع را پذیرفت که به هر حال استقلال نظر و تفکر زن خانه دار با شاغل شدن او تغییر می کند. اما در کل به دلیل دیدگاه سنتی جامعه که کار اصلی زن را در خانه می داند، حتی برخی مردان که از نظر مالی و به دلیل مشکلات اقتصادی به درآمد همسر نیازمند هستند، با کار کردن زن مخالفت مستقیم یا غیرمستقیم می کنند.
این روان شناس ادامه می دهد: زنی که برای کمک به درآمد خانه کار می کند، وقتی با چنین دیدگاهی روبرو می شود، نوعی حالت تعارض حس می کند. بنابراین با استفاده از مکانیسم های جبرانی، به جای این که فکر کند او هم احتیاج به استراحت دارد، دائم مشغول به کار می شود و تمام کارهای خانه را به تنهایی انجام می دهد و برای جلوگیری از مخالفت همسرش، از او کمک نمی خواهد. بدین گونه به نظر می رسد به طور غیرمستقیم خود را تنبیه می کند.
دکتر رامشت نخستین راهکار حل این مشکل را، بحث و مذاکره می داند و می گوید: زنان باید با جرات و اعتماد به نفس با همسر خود صحبت کنند و با این کار به همسر شناخت دهند تا متوجه وضعیت خاص او بشود و نقش نهاد حمایتی را برای او ایفا کند. یک گفت وگوی مسالمت آمیز مبتنی بر استدلال و تحلیل، بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
او دومین راهکار را باور توانایی های زنان توسط خود آنها می داند:
زنان باید با کنار گذاشتن حس وابستگی روحی و ذهنی، خودشان را باور کنند و به عنوان همسر و مادر در خانه، غیر از منشا اثر مالی، منشا اثر رفتاری هم باشند. آنها باید خود را باور کنند اما هرگز این موضوع را به رخ دیگران نکشند.
رامشت سومین راهکار را تغییر رفتار می داند: سومین مساله، تغییر رفتاری است که القای منفی می کند. گاهی زن نشان می دهد همسر وابسته به اوست. این موضوع باعث ایجاد حالت تدافعی در شوهر می شود که به پایه های زندگی خانواده لطمه خواهد زد.
او در مورد راهکار چهارم می گوید: زن باید عشق و محبت را بدون واسطه ابراز کند. اگر مردی ببیند محبت همسرش با وجود این که در بیرون از خانه کار می کند، تغییری نکرده است، به مرور متوجه این موضوع می شود که او هم باید به طور متقابل محبت و همکاری داشته باشد تا زندگی شیرین تری را تجربه کنند . در ضمن زنان می توانند با تقسیم کارهای منزل بین بچه ها و کمک گرفتن از همسر و فرزندان، نحوه صحیح زندگی را به کودکان خود آموزش دهند و با استفاده از فرصت های به وجود آمده، تجدید قوا کنند. به این ترتیب زن می تواند ضمن ایفای نقش در خانواده و جامعه، از تضاد این نقش ها جلوگیری و موفقیت خویش را تضمین کند.

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 19 / 1 / 1390برچسب:زندگي,بخشيدن,زنان,مردان,موفقيت,عشق,زندگي همراه عشق,خوش لباس,مغز,قلب, :: 4:7 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی

افرادی که عاشق می شوند این حس عجیب و ناشناخته را بیشتر در قلب و شاید در شکم خود احساس کنند اما حقیقت این است که احساس عشق توسط 12 بخش ویژه از مغز و پیش از اینکه حتی فرد درباره این حس چیزی بداند ایجاد می شود.
به گزارش مهر، استفانی اورتگ استادیار روانشناسی و عصب شناسی دانشگاه سیراکاس در نیویورک معتقد است مغز انسان پیش از اینکه خود فرد آگاه شود عاشق شدن وی را احساس می کند. این به آن دلیل است که انسان نمی تواند فعال شدن بخشهایی ویژه از مغز خود را مشابه زمانی که بالا رفتن تپش قلب و یا حس دلشوره شدید خود را احساس می کند درک کند. در این شرایط مغز تنها سیگنالی به بدن ارسال کرده و به بدن اعلام می کند: اینجا اتفاقی در حال وقوع است.
در واقع احساساتی که در بدن برانگیخته می شوند نیز بر روی مغز تاثیر گذاشته و یک چرخه دائمی از عشق در فرد به وجود می آورد. به بیان دیگر، شاید حس عشق ابتدا از مغز آغاز شود اما این احساس مشابه یک مسیر دو طرفه میان بدن و مغز برای همیشه برقرار است.
اورتگ با اسکن مغز افرادی که عاشق شده اند موفق به کشف 12 منطقه مغزی شده که در این دوران به شدت فعال شده و به همکاری یکدیگر به تولید دوپامین، اکسیتوسین، ادرنالین و واسوپرسین می پردازند، عوامل شیمیایی که با ایجاد احساس خوشی و اعتماد در ارتباطند.
مناطق فعال مغز فردی که عاشق شده است
به گفته وی شبکه بسیار ویژه ای در مغز وجود دارد که در هنگام ایجاد احساس عشق در فرد، سه سیستم اصلی در این شبکه فعال می شوند از جمله این سیستمها سیستم احساسی و سیستم انگیزشی هستند.
سیستم انگیزشی بخشی از مغز است که در افراد معتاد نیز فعال است اما اورتگ معتقد است عشق چیزی فراتر از احساسات یا حس اعتیاد است، این احساس یک فرایند پیچیده مغزی است که به شکلی می توان آن را عقلانی نیز خواند.
تحقیقات پیشین نشان داده بودند مناطق شناختی مغزی که به واسطه عشق تحریک می شوند با تجسم فرد از خودش در ارتباط است، بخشی از مغز که اختلال در آن منجر به ایجاد بیماری هایی از قبیل آنورکسیا می شود. در این بیماری فرد به دلیل اختلالی که از تصویر خود دارد خود را همواره چاق دیده و به دلیل نخوردن غذا دچار سو تغذیه شدید می شود.
بر اساس گزارش ان بی سی، محققان بر این باورند با درمان و بهبود دادن این بخش از مغز می توان روابط سالم تر و پایدارتری را میان انسانها را به وجود آورد.
ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 19 / 1 / 1390برچسب:زندگي,بخشيدن,زنان,مردان,موفقيت,عشق,زندگي همراه عشق,خوش لباس,مغز,قلب, :: 4:5 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
مرد به همسرش رسیده و بعد از سلام و احوال پرسی به همسرش می گوید:
حاضری؟ بریم، دیر شد..
زن در حالی که از شدت عصبانیت به همسرش خیره شده بود گفت: دیر که اومدی تازه با این لباسهای کثیف و نامرتب، مهمونی هم می خوای بری؟ بیا تو لباسهایت را عوض کن! از بس عوضشون نکردی بو گرفتن.
مرد با قیافه ای حق به جانب می گوید: این لباسها خیلی هم تمیز هستند تازه شنبه عوضشون کردم.
زن: شنبه! امروز سه شنبه است. اعصاب منو خرد نکن، پیرهنت کهنه و چرکه، جوراباتم بو می ده، موهای سرت هم که روی موتور به هم ریخته...... تا لباست رو عوض نکنی باهات هیچ جا نمیام، آبرومو می بری. اونوقت مردم میگن زنش شلخته و بی فکره که سر و وضع شوهرش اینجوریه!
مرد با طعنه می گوید: اشکال نداره من عقب عقب می یام تا مردم نفهمند من و تو زن و شوهریم شما خوش تیپ باش، کافیه...
زن در حالی که از شدت عصبانیت به همسرش خیره شده بود گفت: دیر که اومدی تازه با این لباسهای کثیف و نامرتب، مهمونی هم می خوای بری؟
این درگیری شاید مشاجره رایج بسیاری از زن و شوهرها باشد. از یک سو زنان همیشه به تمیزی و مرتب بودن لباس و سر و وضع اعضای خانواده خود حساس هستند و از طرف دیگر به نظر می رسد که مردان زندگی را راحت تر می گیرند و خیلی دوست ندارند که در قید و بند این مسایل باشند و به همین دلیل در برابر سخت گیری های زنانه جبهه گیری می کنند و حاضر نیستند که به حساسیتهای همسرشان پاسخ مثبت دهند.
درست است که یکی از عوامل ضروری برای رشد دادن عشق و صمیمیت در روابط زن و شوهر ها گفتن حقیقت است، اما وقت شناسی نیز به همان اندازه مهم است. شما برای آنکه عشقی ماندگار و با دوام داشته باشید، بایستی در زمان مناسب و به روشی که همسرتان از آن آزرده نگردد و به او آسیبی نرسانید، با او صحبت کنید.
زن
هنگامی که مرد احساس کند که قدر و ارزش او درک می شود، راحت تر به همسرش گوش داده و با مهربانی به احساسات و نقطه نظرات او توجه کرده و پاسخ می دهد. اگر مرد احساس کند که همسرش قدر و ارزش او را درک نمی کند، به جای اینکه صحبتهای همسرش را بشنود، گویا احساس می کند همسرش می خواهد به او بگوید:" تو به اندازه آنچه که من دوست دارم، خوب نیستی".
البته در این شکی نیست که زن و مرد از هم متفاوتند ولی مهم تر آن است که این تفاوتها را بپذیریم و ارتباطمان را حفظ کنیم و یاد بگیریم به این تفاوتها احترام بگذاریم. برای مثال زنها در زندگی سه چیز می خواهند . این سه چیز عبارتند از: نظر خواهی، درک و احترام. نظر خواهی با سوال کردن ممکن می شود. درک با در نظر گرفتن نیازهای زن امکان پذیر است و احترام هم وقتی رعایت می شود که گذشت کرده و در برابر خواست و نظر زن تسلیم شویم. درمقابل مردان نیز خواهان سه چیز هستند: قدردانی، مقبولیت(یعنی زن به شوهرش اجازه دهد که ناقص باشد و دایما در صدد عیب جویی از او برنیاید) و اعتماد.
در مورد این سه ویژگی که در هر یک از زنان و مردان نام بردیم، سعی داریم که در این مقاله نظر خواهی(در زنان) و مقبولیت(درمردان) را مورد بررسی قرار دهیم.
البته در ظاهر به نظر می رسد که این دو ویژگی در برابر هم قرار گرفته و همین مساله باعث اختلاف زنان و مردان است. در حالی که این چنین نیست و با اندکی شناخت شرایط و صفات یکدیگر راحت تر می توان با آنها مواجه شده و برای درک بیشتر این مساله سعی داریم یکی از معضلات رایج زندگی زناشویی را مورد بررسی قرار دهیم. این معضل مساله طرز لباس پوشیدن مردان و عیب جویی دایمی زنان است.
درست است که یکی از عوامل ضروری برای رشد دادن عشق و صمیمیت در روابط زن و شوهر ها گفتن حقیقت است، اما وقت شناسی نیز به همان اندازه مهم است
برای مثال زنان دوست دارند همواره در مورد ظاهر و طرز لباس پوشیدن همسرشان اظهار نظر کنند و همسرشان نیز به این نظرات اهمیت دهد در حالی که مردان دوست دارند همسرشان آنها را همان طور که هست پذیرفته و دایما بر سر طرز لباس پوشیدن و .. مورد مواخذه قرار ندهد.
بنا بر ادعای زنان، مردها(البته نه همه آنها) فکر می کنند که لباسهایشان همیشه تمیز است و نیاز به شستن ندارد، اگر یک هفته هم یک پیراهن را استفاده کنند باز هم تمیز است. با لباس محل کارشان به مهمانی می روند(البته اگر مراقبشان نباشی)، جورابهایشان کثیف نمی شود، کفشهایشان واکس نمی خواهد، در لباس پوشیدن تنوع ندارند و ...
از طرف دیگر آقایان معتقدند که خانمها همیشه دنبال یک ایراد در ظاهرشان هستند، بیش از حد وسواس به خرج می دهند و با عیب گیری هایشان آسایش را از آنها گرفته اند و هزاران مشکل دیگر.
در این شکی نیست که زن و مرد از هم متفاوتند ولی مهم تر آن است که این تفاوتها را بپذیریم و ارتباطمان را حفظ کنیم و یاد بگیریم به این تفاوتها احترام بگذاریم
در ادامه این یادداشت پیشنهاداتی برای شما خانمها داریم که ضمن احترام گذاشتن به نظر و عقیده همسرتان، او را ترغیب به خوش لباسی و در اصطلاح زنانه خوش تیپی کنید:
- اگر لباسهایی از همسرتان کهنه و قدیمی و رنگ و رو رفته شده است، هیچگاه آنها را بدون اجازه همسرتان دور نریزید. در هر حال این لباسها جز وسایل شخصی همسرتان هستند و شما نمی توانید بی اجازه برای دور انداختن آنها اقدام کنید. در مقابل سعی کنید چند تا از بدترین لباسهای همسرتان را انتخاب کرده و رنگ و رورفتگی، چرک مردگی یقه و نامرتب بودن آنها را به همسرتان نشان داده و برای او توضیح دهید که این لباسها دیگر مناسب پوشیدن او نیست.
- یک صندوقچه و یا سبد تهیه کنید و لباسهای نامناسب همسرتان و حتی خودتان را در آن قرار دهید. بعد از مدتی که این سبد پر شد با نظر و صلاحدید همسرتان این لباسها را دور بریزید.
زن و مرد
- از بین خریدهای زیادی که برای خودتان و یافرزندانتان انجام می دهید، سهمی هم برای همسرتان قایل شوید. همیشه لازم نیست که او برای خرید لباس با شما همراه باشد بلکه در عدم حضور ایشان نیز می توانید خودتان با توجه به سلیقه ای که از همسرتان سراغ دارید برای او لباسهای مناسب تهیه کنید. اگر هم خواهان ایجاد تغییر و تنوع در طرز لباس پوشیدن همسرتان هستید، لازم است که این تغییرات را آرام آرام ایجاد کنید نه اینکه به یکباره و یک دفعه سعی در تغییر پوشش همسرتان داشته باشید.
- برای مناسبتهای خاص، روز تولد، سالگرد ازدواج و ... همسرتان(به جای هر هدیه دیگری) برایش لباس تهیه کنید حتی اگر فرزندان شما هم قصد تهیه هدیه داشتند آنها را ترغیب و راهنمایی کنید که لباسی مناسب برای پدرشان تهیه کنند.
- لباسهای جدیدی را که برای همسرتان تهیه می کنید جایگزین لباسهای قدیمی تر کنید. اگر شوهرتان به پیراهن سفید ( و یا هر نوع لباس دیگری) علاقه ای خاص دارد، پیراهن سفید قدیمی او را با پیراهن سفید جدید که برای او تهیه کرده اید تعویض کنید.
- اگر ملاحظه می کنید که همسرتان به تمیزی لباسهایش زیاد توجه نمی کند، مراقب باشید که خودتان به تمیزی آنها توجه کرده و همیشه مراقب باشید که لباسهای تمیز و اتو کشیده را خودتان جایگزین لباسهای نامرتب و کثیف بکنید.
- کفشها را فراموش نکنید. هر چقدر هم مواظب تمیزی لباسهای همسرتان باشید، اگر به تمیزی و واکس کفشهای او اهمیت ندهید باز هم جایی از کار لنگ می زند.
- و نکته آخر اینکه وقتی همسرتان برای رفتن به یک مهمانی، لباسهای مرتب و تمیزخود را پوشید، به او عنوان کنید که چقدر جذاب تر به نظرآمده و شما چقدر ظاهر جدیدش را دوست دارید و از توجه او به خاطر اهمیت به ظاهر و کیفیت لباس پوشیدنش، تشکر کنید.
گروهی از متخصصان روانشناسی در اسپانیا با بررسی تفاوت های میان دو جنس در نسل های مختلف در مورد موضوع بخشش نشان دادند که زنان آسان تر و بهتر از مردان می توانند دیگران را ببخشند.
به گزارش روزنامه دیلی میل، این متخصصان معتقدند که والدین آسان تر از فرزندان می توانند بار یک مصیبت را از روی شانه های خود بردارند و در میان بزرگسالان، زنان بهتر از مردان می توانند با آسیب های روحی کنار بیایند و کسانی را که این مصیبت را بر ایشان وارد کرده اند، ببخشند.
بخشش یک صفت عالی و حتی یک توانایی شخصیتی است که در همه افراد به یک اندازه وجود ندارد و موضوع تربیت از سوی خانواده نقش مهمی در این زمینه ایفا می کند.مهمترین عامل برای بخشیدن، حس همدردی است.زنان بیش از مردان حس همدردی دارند و بنابراین از توانایی بالاتری در تشخیص افکار و احساسات دیگران برخوردار هستند و در این گونه موارد واکنش مناسب تری از خود نشان می دهند.
نتایج این تحقیقات بر اساس سنجش توانایی بخشیدن دیگران نشان می دهد که عبور از احساسات منفی از قبیل نفرین کردن، خشم، عصبانیت و تنفر مستلزم یک عمل داوطلبانه است که باید به انسان آموخته شود و اولین و موثرترین آموزگار در این زمینه والدین و مناسب ترین محل یاد گرفتن این صفت مثبت خانواده است.
در این بررسی ها، روانشناسان اسپانیایی روی 140 نفر شامل والدین بین 45 تا 60 ساله و فرزندان آنها تحقیق و آزمایش انجام دادند.
دانش روانشناسی در سال های اخیر به دنبال شناسایی روش هایی موثر برای یادگیری بخشش و توجه به آن به عنوان اصلی مهم در زندگی مثل خوردن غذای سالم و مراقبت از خود بوده است.
این روانشناسان موفق شدند دریابند که محیط های خانوادگی نقش مهمی را در انتقال ارزش های اخلاقی ایفا می کنند.همچنین فرزندان می توانند این ارزش های آموخته شده در خانواده را در مدرسه نیز به دیگران بیاموزند.
این متخصصان همچنین فاکتورهایی را شناسایی کردند كه می توانند بخشیدن را آسان تر کنند...

برای آقایان مرتب و خوش لباسی که بخواهند همیشه شیک و تمیز به نظر برسند توجه به این سه نکته میتواند مفید باشد:
1- رنگ جوراب تان باید همرنگ شلوار یا تیره تر از آن باشد.
2- رنگ کمربندتان باید با رنگ کفش شما یکسان باشد.
3- کت و شلوار خاکستری و سرمه ای با کفش مشکی و کت و شلوار قهوه ای و زیتونی با کفش قهوه ای «ست» است
4- جنس رويه كفش بسيار مهم است. بهترين رويه براي كفش، همان رويه چرم طبيعی است. چرم طبيعی، به علت دارا بودن منافذ طبيعی در بافتش، امكان تبادل هوا ميان بيرون و داخل كفش را فراهم می كند. رويه مصنوعی به علت عدم تبادل هوا، باعث بوی بد پا و عرق كردن بيش از حد آن می شود.

|
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
درعصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار !
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو !
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ،
... ... کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام !
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو !
حریر غمش را کنار بزن ! مرا می یابی... :(
تبادل لینک هوشمند  ابتدا ما را با عنوان زندگی همراه عشق و آدرس 2nyabaeshg.mahtarin.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.
|