ژاپنیها دو دهه است که اختلالی روانی به نام هیکیکوموری را تجربه میکنند. حالا، به دنبال بحران چندماه اخیر، بسیاری از این بیماران ناشناخته نیازمند کمک هستند و اوضاع ژاپن دشوارتر میشود.
در اوایل دهه 1990 / 1370، گونه خاصی از انزواطلبی در بین جوانان ژاپنی رواج پیدا کرد. در آن زمان آنها ترجیح میدادند برای ماهها در خانههای خود بمانند. بررسیها نشان داد که حدود یک میلیون ژاپنی به اختلالی که در زبان ژاپنی هیکیکوموری نامیده شده بود، مبتلا شدند. البته مطابق معمول، بسیاری بر این عقیده بودند که رقم واقعی خیلی بیشتر از رقم اعلام شده است.
مبتلایان به هیکیکوموری علایم اضطراب، افسردگی و الگوهای خواب آشفته را نشان میدهند. تعریف رسمی این اختلال، خانهنشینی کامل را هم شامل میشود، اما بسیاری از روانپزشکان و محققین ژاپنی برای این اختلال طیفی را تعریف کردند که از خانهنشینی کامل تا بیرون رفتن هر روز اما نداشتن هیچ دوست یا شغلی را شامل میشد.
بیماران ترجیح میدهند در طول روز بخوابند و شبها تلویزیون تماشا کنند، با بازیهای رایانهای مشغول شوند یا کتابهای مصور بخوانند. آنها اغلب ترجیح میدهند در اتاق خواب خود تنها غذا بخورند و به مقدار فراوان چت اینترنتی دارند، اما به ندرت وارد روابط چهره به چهره میشوند.
در موارد بسیار نادر، این افراد ممکن است به خودکشی و حتی قتل دیگری دست بزنند. به گفته محققین، این افراد فقط وقتی هیچ گزینه دیگری ندارند به سراغ درمان میروند، وقتی مثلا خانهشان فروخته شده، والدینشان فوت کردهاند و دیگر هیچ پولی برایشان باقی نمانده است.
حالا زلزله، سونامی و بحرانهای بعد از آن، ممکن است برای اولین بار مبتلایان به این اختلال در ژاپن را وادار به کمک گرفتن نماید. برای ژاپن، این یک مشکل بزرگ و منحصر به فرد خواهد بود. عامل این اختلال مشخص نیست، اما مظنون شماره یک، ضربههای ناگهانی در زندگی است. بنابراین ممکن است بحرانهای اخیر ژاپن و ضربههایی چون از دست دادن عزیزان، بیکاری، از دست دادن خانه و حتی شهر، باعث ابتلای بسیاری جوانان دیگر به هیکیکوموری در ژاپن گردد.
البته هنوز هیچ گزارشی در این زمینه منتشر نشده، اما دو عامل در فرهنگ ژاپنی میتواند نگرانکننده باشد: یکی این که ژاپنیها ابتلا به بیماری روانی را ننگ میدانند و ترجیح میدهند خود را پنهان کنند تا این که به دنبال درمان بروند. دوم این که در فرهنگ ژاپن، استراحت کردن، درمان همه بیماریهای روانی دانسته میشود و افراد تصمیم میگیرند مدتها در خانه استراحت کنند تا شاید بهبود یابند.
برخی محققین بر این باروند که ابتلا به هیکیکوموری نوعی واکنش به تاکید فرهنگی ژاپن بر سرعت، کارآمدی و وقتشناسی است. برخی دیگر، تفاوت نگرش نسبت به یافتن شغل در دو نسل را عامل مهمی میدانند. تا قبل از دهه 1990 / 1370، ژاپنیها با روند ثابتی تحصیلات خود را به پایان میرسانند، برای مصاحبه میرفتند و شغلی برای همه عمر پیدا میکردند.
اما از دهه 1990 به بعد، اوضاع تغییر کرده و بسیاری از جوانان در مصاحبههای بسیاری شرکت میکنند اما کار دایمی پیدا نمیکنند و مورد سرزنش والدینی قرار میگیرند که شرایط را با زمان خود مقایسه میکنند و باعث احساس شرمساری در فرزند خود میشوند.
علیرغم توجه فراوان رسانهها و نشریات، مطالعات علمی کمی در مورد هیکیکوموری وجود دارد. در حالی که این اختلال میتواند عامل مهمی در هر تلاشی که برای کمک به مردم ژاپن انجام خواهد شد، باشد. نباید فراموش کرد که حتی قبل از این بحرانها، ژاپن از کشورهایی بود که بالاترین آمار خودکشی را در بین کشورهای جهان داشت.
وجود مبتلایان هیکیکوموری که برای اولین بار به دنبال کمک میآیند و احتمال ابتلای تعداد فراوانی به این بیماری بعد از وقایع اخیر، ژاپن را در موقعیتی قرار خواهد داد که هیچ کشور دیگری در این شرایط تجربه نخواهد کرد و کاملا مخصوص به ژاپن است.