|
ماسيمو موراتي، رئيس باشگاه اينتر در صحبتهايي اعلام کرد که در آينده اي نزديک و در صورتي که شرايط مساعد باشد، ممکن است براي بازگرداندن زلاتان ايبراهيموويچ وارد عمل شود.
این ستاره سوئدی از شرایطش در میلان راضی است. ایبرا در سال 2009 با قراردادی جنجالی، اینتر را به مقصد بارسلونا ترک کرد ولی دوره حضور او در تیم کاتالان ناامید کننده بود تا با قراردادی قرضی به میلان پیوسته و به ایتالیا بازگردد.
ستاره سابق باشگاه آژاکس در ترکیب میلان بسیار خوش درخشید و توانست 21 گل به ثمر رسانده و 14 پاس گل دهد و نقش پررنگی در قهرمانی میلان در رقابتهای این فصل داشته باشد تا این تیم برای اولین بار بعد از سال 2004 قهرمانی در سری آ را تجربه کند
در این میان ماسیمو موراتی، رئیس باشگاه اینتر در این رابطه گفت:« اگر دست من بود همین امروز زلاتان را برمی گرداندم. با وجود تمام مسائل، او یکی از بازیکنانی است که به تیم کمک می کند تا به قهرمانی برسد.»
اینتر بعد از فصلی پرتلاطم، رقابتهای این فصل را در رده دوم جدول سری آ به پایان خواهد برد. مارکو برانکا، یکی از مدیران اینتر هم در این رابطه گفت:« درتابستان تغییر زیادی نخواهیم داشت؛ چون تنها کافی است تا رختکن تیم را با طراوت کنیم.»
اولین حسود تاریخ كه قابیل بود كه كارش به قتل برادر كشید. حال برای فرونشاندن آتش حسادت در خود و جلوگیری از تبدیل آن به یك عادت و رذیله اخلاقی چه باید كرد؟
همه میدانند كه حسادت صفتی ناپسند است. با این حال همه ما در میان اطرافیان و آشنایان افرادی را سراغ داریم كه به حسادت شهرهاند و خودمان هم در برخی امور زندگی از حسادت در امان نمیمانیم. البته حساب حسادت را باید با آنچه در ادبیات، رشك نامیده میشود از هم جدا كرد. رشك به معنی حسرت بردن نسبت به دیگری است و در پی آن تلاش و ایجاد انگیزه برای ارتقای خود و دستیابی به آنچه نداریم و دیگری دارد. در قرآن كریم ذكر میشود كه مومنان در بهشت نسبت به مومنان دیگری كه جایگاهی بالاتر از آنان دارند رشك میبرند.
در حقیقت رشك مانند حسادت جنبه تخریبی ندارد و به كسی كه نسبت به او رشك برده میشود آسیبی نمیرساند. از این منظر رشك میتواند برای پیشرفت در زندگی خصوصیتی مفید و كاربردی باشد. حتما شنیدهاید كه برخی میگویند بدون حسادت كردن به جایی نمیرسیدند و درجا میزدند. منظور این افراد رشك بردن است و به اشتباه به جای آن واژه حسادت را به كار میبرند.
اولین حسود تاریخ كه قابیل بود كه كارش به قتل برادر كشید. حال برای فرونشاندن آتش حسادت در خود و جلوگیری از تبدیل آن به یك عادت و رذیله اخلاقی چه باید كرد؟
بلندنظر باشید
تنگنظری ریشه حسادت است. این كه فردی از پیشرفت مادی و معنوی دیگری و برخورداری وی از نعمات زندگی ناراحت و آزرده شود چه معنایی جز تنگنظری میتواند داشته باشد. دیگران ممكن است بنا به قضاوت ما به حق یا ناحق از ثروت و دارایی، ارزشهای اجتماعی و... نظیر خوشنامی و شهرت برخوردار باشند. حال باید اندیشید تغییر وضعیت آنان یا احتمالا تلاش برای خدشهدار كردن شرایط آنان یا بدگویی پشتسرشان چه سودی به حال ما دارد و چه منفعتی برایمان به ارمغان میآورد. حسودها گمان میكنند اگر دیگران پیشرفت نكنند یا از نعمات برخوردار نباشند آنان زندگی بهتری خواهند داشت!
خوشبین باشید
پیشرفت دیگران باید بیش از آنكه مایه بیاعتنایی یا حسادت ما باشد باعث خوشحالیمان شود. برای مثال اگر در میان افراد فامیل فردی از نظر اقتصادی و شغلی موفق باشد این امكان را برای سایر آشنایان پدید میآورد كه آنان نیز پیشرفت كنند. یك كارخانهدار یا كارآفرین میتواند جوانان فامیل را از بیكاری نجات دهد و یك مدیر موفق و خوشنام میتواند به آشنایانش برای پیمودن مسیر پیشرفت كمك كند. اگر خاندانی موفق داشته باشید كه دستشان به دهانشان میرسد و میتوانند زیر بال و پر شما را هم بگیرند باعث خوشحالیتان است یا اگر اطرافیانی فقیر با وضعیت نابسامان داشته باشید كه از شما پول قرض بخواهند یا زحمتتان بدهند كه ضامن فلان وامشان شوید.
مقایسه نكنید
از قدیم گفتهاند دست بالای دست بسیار است. آن كه به او حسادت میكنیم خود نسبت به دیگران حسادتهای رنگارنگی دارد و شرایط امروز ما نیز برای بسیاری مایه حسادت و حسرت است. اگر قرار باشد شرایط خود را با دیگری كه از ما بالاتر است، مقایسه كنیم و حسرت خوردن و حسادت ورزیدن در اینباره را روا بدانیم باید كار و زندگی را تعطیل كنیم و بنشینیم صبح تا شب غصه بخوریم و بدگویی كنیم. البته اگر كارمان به جاهای باریك نكشد.
اعتماد به نفس خود را تقویت كنید
عزت نفس در مقابل حقارت قرار میگیرد كه ریشه اغلب حسادتهاست. افراد ضعیف كه برای شخصیت خود و موجودیتشان ارزشی قائل نیستند تا این درجه پایین میآیند كه به خاطر چیزی به دیگری حسادت كنند. صاحبان اعتماد به نفس به جای حسادت بیهوده شرایط خود را میپذیرند، برای ارتقای خود تلاش میكنند و با صبوری مسیر ترقی را میپیمایند.
برای شخصیت خود ارزش قائل باشید
دیگران حسادت را میشناسند و آن را در میان رفتار و گفتار شما تشخیص میدهند. همانطور كه شما این توانایی را دارید كه حسادت دیگران را تشخیص بدهید. درك حسادت شما شخصیتتان را نزد دیگران خرد میكند و قضاوت منفی آنان را بر میانگیزد.حسادت مانند هر رذیله اخلاقی دیگری فرصتهای ناشی از اعتماد دیگران نسبت به شما را از بین میبرد. حتی ممكن است افرادی كه سوءنیت دارند با شناخت این صفت یا احتمال بروز آن و در حقیقت شناسایی این نقطه ضعف شما را برای مقاصد خود به كار گیرند. حسادت همانقدر مایه پلیدی و فساد است كه دروغ، غیبت و سایر رذایل اخلاقی.
از روح خود محافظت كنید
از قدیم گفتهاند حسود نیاسود! حسودان به بیماری روحی مزمنی گرفتارند كه آرامش درونی آنان را ذره ذره میخورد و آنان را مضطرب میكند. استرس درونی ناشی از حسادت بتدریج زمینه سایر انحرافات روحی و روانی را پدید میآورد. كسانی كه بر حسادت غلبه نكنند و تسلیم آن شوند در بلندمدت با انواع عقدههای روانی مواجه میشوند كه برای فرار از آنها راهی نمییابند. حسودها در معرض لغزشها هستند و چهبسا آرامش و سعادت خود را به پای حسادتشان بریزند.
آیا می دانید شایع ترین بیماری روانی نزد کودکان چه بیماری است و به چه دلیل رخ می دهد؟
دانشیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: بیش فعالی شایعترین بیماری روانی در بین کودکان به شمار می رود و در آینده کودک نیز تأثیر گذار است.
دکتر عبداللهیان اظهار داشت: عدم تمرکز بر روی مسائل درسی و نوشتن تکالیف، سخت گوش کردن به مدت طولانی و نشستن سرکلاس، تنوع طلب و پرجنب و جوش از علائم بیش فعالی است و کودکان بیش فعال با اینکه هوش خوبی دارند ممکن است پیشرفت درسی خوبی نداشته باشند.
وی افزود: کودکان بیش فعال نمیتوانند روی یک هدف خاص متمرکز شوند، بدون این که به آینده رفتارشان فکر کنند دست به عمل میزنند و بسیار پر تحرک تر از بچههای معمولیاند، خیلی زود از کاری خسته میشوند و در نوشتن و رنگ کردن نقاشیها مشکل دارند، اغلب اشتباهات زیادی میکنند که ناشی از بیتوجهی و کم دقتی آنهاست.
عبداللهیان، مسائل وراثتی و ضربه به مغز را از جمله دلایل بروز بیش فعالی در کودکان برشمرد و گفت: کودکی که میتواند با رشد عادی به فرد مفیدی در جامعه تبدیل شود ممکن است در اثر بی توجهی و درمان نشدن به یک شخصیت ضد اجتماع و منزوی تبدیل شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد افزود: در این بیماری شیوه درمان مبتنی بر درمان دارویی برای افزایش توجه و تمرکز کودکان در کنار استفاده از روشهای روان شناختی و آموزش والدین است.
وی بر اهمیت نحوه برخورد و رفتار والدین با این کودکان تاکید کرد و گفت: اساس کار داروها افزایش انتقال دهنده عصبی به نام دوپامین است که در بخشهای قدامی مغز موجب افزایش تمرکز و حواس میشود.
عبداللهیان خاطر نشان کرد: 50 درصد کودکان بیش فعال علایم بیش فعالی را در بزرگسالی هم دارند و علایم این بیماری در بزرگسالی به صورت شخصیتهای عجول، عصبی، کم تحمل و تنوع طلب بروز میکند، اما معمولا با افزایش سن این حالات کاهش مییابد.
هنگامی كه فرد انگشت خود را بر دكمه فشار می دهد، یك پمپ هوا یك كمیسه هوا را در اطراف تیوبی اطراف انگشت باد میكند. یك سنسور فشار هنگامی كه میزان فشار را مناسب ارزیابی كرد، پمپ را متوقف كرده و فرد میتواند وضعیت خود را از طریق نرمافزار كامپیوتری بررسی كند.
با ابتكار محققان، امكان اندازه گیری و كنترل فشار خون به وسیله ماوس كامپیوتر فراهم شد.
به گزارش ایسنا، پس از فشار دكمه، دستگاه، اطلاعات را برای تحلیل به كامپیوتر فرستاده یا به طور خودكار برای پزشك فرد ایمیل میكند.
ماوس ام.دی شركت Calhealth یك یو.اس.بی ماوس نوری به مراه یك دستگاه فشارخون است.
هنگامی كه فرد انگشت خود را بر دكمه فشار می دهد، یك پمپ هوا یك كمیسه هوا را در اطراف تیوبی اطراف انگشت باد میكند. یك سنسور فشار هنگامی كه میزان فشار را مناسب ارزیابی كرد، پمپ را متوقف كرده و فرد میتواند وضعیت خود را از طریق نرمافزار كامپیوتری بررسی كند.
برای خروج هوای ایربگ نیز یك دریچه تعبیه شده كه پس از هر بار آزمایش هوا را خارج میكند.
این درحالیاستكه هنوز در مورد صحت دستگاههای انگشتی تردیدهایی وجود دارد.
انجمن قلب آمریكا استفاده از دستگاههای دستبند مانند كه دور بازو قرار میگیرد را توصیه میكند چرا كه پاسخهای سایر انواع مانیتورینگ آنچنان مورد اطمینان نیستند.
۹۸۳۰۰۰۳۰+
مشترک گرامی بخش اس ام اس شما فعال است
لطفا خسیس نباشید و به دوستان خود اس ام اس بزنید !
( ایرانسل )
LLLLLLLΓ\
‘-o—-o–’
این اتوبوس فقط خوشکلاروسوار میکنه بیزحمت بروکنار !
سلام ، واست کارت شارژ خریدم ، زحمت خراشیدنش با خودت!
|||||||||||||||||||||||||
یه سیب زمینی شوهرش میمیره بند نمیندازه میشه کیوی !!
بخند بچه !
غضنفر اینا از قرنها پیش با فناوری نانو آشنا بودند !
نانو خیار ، نانو گوجه ، نانو رب ، نانو هندوانه
نانو خربزه ، نانو ماست ، نانو آبدوغ ، نانو بادمجان !
و همچنان پیشرفت ادامه دارد !
حیف نون بعد از دعوا و جر و بحث با خانمش:
اگه بخاطر یارانه ها نبود تا الان میکشتمت !
آرزوی ریاضی:
عرض سلام+طول عمر +ارتفاع سلامتی
برای مساحت وجود نازنینت !
فقط ایرانی ها هستند که مهمون دعوت می کنن
و بعد از اینکه مهموناشون رفتن میگن :آخِیش !!!
هیچوقت حرفایی رو که مردم موقع عصبانیت بهت می زنن فراموش نکن
چون حقیقته !!
معلم: ۱۰ تا سیب داریم من ۹ تاشو میخورم، چند تا سیب میمونه؟
بچه: همون یکی رو هم وردار بخور بدبخت سیب نخورده !
امسال سال عجیبیه :
۲ رقم آخر سال تولدت رو ، با سن خودت جمع کن ، میشه ۹۰ !
این جریان عجیب هر ۸۲۳ سال یک بار اتفاق میافته !
یه سوال دارم
این عربها “چ” ندارن، چه طوری عطسه میکنن!؟
قبض آب غضنفر زیاد میاد
به بچه هاش میگه ، فردا که رفتم پرینت آب رو گرفتم
معلوم میشه کی هی میره دستشویی !!
پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم
پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است
پسر: آهان اگر اینطور است ، قبول است
***************************
پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید:
پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم
بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که
ازدواج کند
پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی
است
بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است
************************
بالاخره پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رود
پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم
مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم!
پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!
مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد
***********************
و معامله به این ترتیب انجام می شود ................
و نتیجه ی اخلاقی........ کاملا مشخص!
ازدواج اگر در چهارچوب درستی نباشد، به جای اینکه آرامشدهنده باشد آرامش را برهم میزند و یا به جای اینکه با کسی رابطه صمیمانهای پیدا کنیم، ممکن است همیشه با او زندگی کنیم، اما کاملا تنها باشیم. بنابراین، باید در زمان انتخاب همسر چند تناسب کلیدی را در نظر بگیرید که در صورت وجود نداشتن هر کدام از آنها، ازدواجتان با خطر از بین رفتن رو به رو می شود.
تناسب خانوادگی
شما در بستر خانواده تان شکل میگیرید. چهارچوب هر خانواده هم با خانواده دیگر فرق میکند؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی و تربیتیای که دارد در فرد تأثیر متفاوتی میگذارد. تا جایی که جان واتسون- پدر روانشناسی- میگوید: پنجاه نوزاد به من بدهید و بگویید چه شخصیتهایی لازم دارید؛ دانشمند، پلیس، قاضی، دزد و... چه میخواهید؟! من مطابق سفارش شما بیست سال بعد این افراد را تحویل میدهم. در واقع او میخواهد بگوید که تربیت، نقش بسیار پررنگتری از زمینههای دیگر مثل ژنتیک دارد.
اما با وجود نقش مهمی که خانواده در شکلگیری شخصیت فرد ایفا میکند، این مسئله در ازدواج های امروزی خیلی وقت ها با فرضیه «من قرار است با خودش زندگی کنم، نه خانواده اش!» نادیده گرفته میشود. گاهی حتی دختر و پسر، همدیگر را خارج از بسته خانوادگی میبینند. مثلا در دانشگاه با هم آشنا میشوند، در حالی که نمیدانند طرف مقابلشان محصول چه خانوادهای است!
اما وقتی کسی میگوید که ما از نظر خانوادگی بههم میخوریم، آیا به طور خاص، بستر فرهنگی و شیوههای تربیتی رایج در خانواده را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهاست؟ گاهی دو نفر با هم ازدواج میکنند و از نظر فرهنگی و خانوادگی به هم شبیه هستند، اما شیوههای تربیتی آنها متفاوت است!
مثلا در خانواده پسر، زن جایگاه و ارزشی ندارد. مادر پسر،سی سال است که زندگی کرده ولی هیچچیز متعلق به او نیست و وظیفهای جز بچه داری و پخت و پز و رُفت و روب نداشته است. پسری که نگاهش به زن اینگونه شکل گرفته اگر با دختری ازدواج کند که در ساختار خانوادهاش مادر محور بوده و تعیین تکلیف میکرده است در زندگی به مشکل برمی خورند. پس این دو، تناسب خانوادگی ندارند هرچند از نظر سطح تحصیلات و وضعیت مالی شبیه و در یک طبقه باشند.
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچکس نمیآیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج میکنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمیکند مگر براساس شناخت. بهعنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج میکند و میگوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد
تناسب فرهنگی
عشقفرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف میکند. فرهنگ به ما میگوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید صورت گیرد؟ از آنجا که فرهنگها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق میکند. بهعنوان مثال، بایدها و نبایدها در فرهنگ آذریها بسیار متفاوتتر از بایدها و نبایدهای فرهنگ شمالیهاست؛ حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.
انسان در فرهنگ خود به طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح که بیدار میشویم این فرهنگ ماست که میگوید چطور بیدار شویم و با خانواده چگونه رفتار کنیم، چطور حرف بزنیم و چگونه غذا بخوریم و... هیچکاری نیست که به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراین، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصلههای فرهنگی زیاد، زندگی این دو را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
حال اگر 2 نفر همه خصوصیاتشان با هم همخوانی داشته باشد ولی تناسب فرهنگی نداشته باشند چگونه برخورد کنند؟ اینجاست که باید از فرهنگ یکدیگر آگاه شوند و آن را بپذیرند؛ این مهم است؛ نه اینکه آن را مسخره کرده و بگویند چه بیخود! اگر این آگاهی و پذیرش باشد، به گونهای همفرهنگ میشوند.
تناسب اعتقادی
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچکس نمیآیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج میکنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمیکند مگر براساس شناخت. بهعنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج میکند و میگوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد.
حجابی که به خاطر پسر میآید، روزی که دختر خاطر پسر را نخواهد و کوچکترین اختلافی پیش آید، برداشته میشود. عمل به دستورات دینی بدون پشتوانه اعتقاد فردی تقریبا غیرممکن است. اگر فردی بیاعتقاد است، باید ابتدا با مطالعه و تحقیق به اعتقاد محکمی برسد، نه اینکه به خاطر دیگری اعتقاد ظاهری پیدا کند.
طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسانها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی میدهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار میشوند
تناسب اقتصادی- اجتماعی
تناسب اقتصادیطبقه اقتصادی- اجتماعی، یک نوع نگرش به زندگی ایجاد میکند. وقتی دونفر از لحاظ طبقه اقتصادی- اجتماعی با هم فاصله زیادی دارند، نگرش به زندگی و رفتارشان با هم متفاوت است.
گاهی آدمهایی متعلق به طبقه اقتصادی- اجتماعی بالا نیستند ولی با فعالیتهای اقتصادی- اجتماعی به این طبقه میرسند و صاحب خانه، ماشین و... میشوند. اما مردم در یک برخورد یا یک نگاه به آنها میگویند تازه به دوران رسیده! و این، نوع رفتار و نگرش آنهاست که مردم را متوجه این موضوع میکند.
طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسانها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی میدهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار میشوند.
تناسب شخصیتی
هر انسانی شخصیت ویژه خود را دارد. اگر دو نفر که ازدواج میکنند، تفاوتهای شخصیتی زیادی داشته باشند در رابطه خود دچار مشکلات زیادی میشوند. فرض کنید فردی از نظر شخصیتی برونگراست و راحت ابراز احساسات و عواطف میکند و بیشتر دوست دارد در جمع باشد؛ این فرد با کسی ازدواج میکند که انسانی درونگراست و ابراز احساسات برایش سخت است، حضور در جمع برایش خوشایند نیست و ارتباط برقرار کردن با افراد برایش دشوار است.
این دو در طولانیمدت دچار مشکل میشوند؛با هم هستند ولی احساس تنهایی میکنند. جالب اینجاست که در ابتدا به خاطر خصوصیات متضادی که دارند، خیلی جذب همدیگر میشوند ولی به تدریج از هم فاصله میگیرند چون با هم تناسب ندارند و نمیتوانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند.
تناسب تحصیلی
این تناسب هم نقش مؤثری دارد. اما چون تحصیلات اکتسابی است (یعنی اگر امروز نیست فردا میتواند باشد)، جزء مسائلی است که میگوییم اگر همه شرایط را دارند و بالقوه میتوانند ادامه تحصیل دهند، در این ازدواج مشکلی پیش نمیآید.
اگر دختر فوقلیسانس و پسر لیسانس است، اشکالی ندارد ولی اصولا بهتر است که هر دو همسطح باشند. گاهی دو نفر از مقطع لیسانس با هم آشنا میشوند و ازدواج میکنند. پسر دکترا میگیرد ولی دختر در همان مقطع مانده است. کمکم از هم فاصله میگیرند و فضای فکری آنها بسیار متفاوت میشود. این تغییر در جایگاه ها می تواند زنگ خطری برای زندگی آنها باشد!
رضایت والدین
این جا دیگر بحثی از تناسب های شما و همسرتان نیست و ماجرا مربوط به تناسب عروس و داماد با خانواده ها می شود! از آنجا که عدم رضایت والدین تا سالهای بسیار طولانی و حتی تا آخر زندگی تأثیر خود را دارد، خوب است که دو نفری که میخواهند ازدواج کنند، حتما خانوادههایشان راضی باشند و اگر نیستند باید آنها را متقاعد کرد.
باید دلایل مخالفت را دانست چرا که اغلب تجربه آنها باعث میشود که دلایل درستی را مطرح کنند و نباید عدم رضایت را سرسری گرفت و باز هم اگر برخلاف همه تلاشها راضی نشدند، بهتر است تا گرفتن رضایت صبر کنند یا به ازدواج دیگری فکرکنند.
سر الکس فرگوسن، مربی منچستریونایتد پس از پیروزی دو بر یک تیمش مقابل چلسی به تماشاگران تعظیم کرد.
فرگوسن در آستانه رسیدن به دوازدهمین قهرمانی خود با یونایتد است؛ عنوانی که برای اولین بار در سال 1993 آن را به دست آورد و آنها تنها یک امتیاز از دو دیدار باقیمانده با بلکبرن و بلکپول میخواهند.
یونایتد میتواند فصل را با دو جام به پایان ببرد، البته اگر بارسلونا را در فینال لیگ قهرمانان در 28 می ببرد.
فرگوسن درباره تعظیمی که به هواداران کرد گفت: «این نشانی از تشکر من از آنها بود. آنها در نهایت شکوه و وقار بودند، به ویژه در 10 یا 15 دقیقه پایانی دیدار.
آنها تماشاگرانی رویایی هستند.»
فرگوسن درباره بازی گفت: «به نظرم درخشان ظاهر شدیم. شروعی فوقالعاده داشتیم و حقیقتا عالی کار کردیم.
نمایش تیمی ما خوب بود. هنگامی که توپ را روی گل آنها از دست دادیم، کمی عصبی شدیم اما طرفداران بسیار به ما کمک کردند.
ما به فرصتسازی ادامه دادیم و وین رونی میتوانست امروز شش گل بزند.»
طرفداران هم از فرگوسن تشکر کردند. یونایتد در 18 دیدار لیگ برتر در اولدترافورد در این فصل 17 بازی را برده. آنها در آستانه گرفتن رکورد لیورپول و تبدیل شدن به پرافتخارترین تیم لیگ انگلیس هم هستند.
هنگامی که فرگوسن در سال 1986 به یونایتد پیوست آنها هفت قهرمانی داشتند و لیورپول 16 قهرمانی. فرگوسن وعده داده بود و گفته بود: «لیورپول را از روی تخت سلطنت به کنار میاندازیم.»
او حالا میگوید: «تبدیل شدن به موفقترین تیم این کشور در زمینه قهرمانی رویایی است.
هنگامی که به این جا آمدم اگر چهار یا پنج سال میماندم خوشحال میشدم. گذاشتن پایههای باشگاه طول کشید، اما هنگامی که اولین قهرمانی را کسب کردیم، در باز شد و ما بهتر شدیم و بهتر شدیم و بهتر شدیم.»
شاید هنوز هم هستند کسانی که باور نکنند این نقاشی های ساده و بازیگوشانه ای که کودکان شان می کشند، الزاماً بازی با خطوط و رنگ ها نیست. یا راهی برای آن که سرشان گرم شود و احیاناً والدین شان ذوق کنند و دایما بچه ها را راهنمایی کنند که «مامان! اینو آبی کن، اونو قهوه ای!»
سال هاست که روان پزشکان بر اهمیت نقاشی آزادانه کودکان در آشکارسازی درونیات و ذهن شان تأکید کرده اند. این که اشکال و رنگ ها و ترکیب خطوط و دوایر در این نقاشی های به ظاهر ساده و سرسری نشانگان پیچیده ای هستند که می تواند میزان و منشأ آسیب های روانی اطفال را هم آشکار کند.
کودک نیازمند گفت وگو است اما چون تسلط کافی گفتاری و الفبایی ندارد، آگاهانه و به طور غیر مستقیم از طریق نقاشی، ویژگی های شخصیتی، ناکامی ها، فشارها و تمایلات درونی خود را آشکار می کند. در واقع نقاشی مانند خواب و رویا به او فرصت می دهد تا اطلاعات و اعمالی را که از دنیای بیرون کسب کرده از هم جدا و سپس آنها را دوباره تنظیم کند.
اشکال و رنگ ها و ترکیب خطوط و دوایر در این نقاشی های به ظاهر ساده و سرسری نشانگان پیچیده ای هستند که می تواند میزان و منشأ آسیب های روانی اطفال را هم آشکار کند.
هارلو معتقد است که نقاشی و بازی برای کودک وسیله اصلی سیاحت، خودآگاهی و به گذشته نگریستن است. نقاشی کودکان از سه چهار سالگی معنا پیدا می کند و می تواند هوش و عواطف و موقعیت و ارتباطات او را در زندگی نشان دهد. او در سنین 3 تا 6 سالگی بیشتر تحت تأثیر فشارهای درونی است، بنابراین علاقه وافری به استفاده از رنگ دارد و آن را بر شکل ظاهری ترجیح می دهد.
به تدریج که سنش بالاتر می رود، از وابستگی اش به رنگ کم شده و به شکل ها علاقه افزون تری نشان می دهد. کودک برای استفاده از رنگ ها فقط تحت تأثیر احساسات و عواطف خود قرار دارد و مثلاً ممکن است چمن را بنفش بکشد، چون هم می خواهد چمن را نشان دهد و هم از رنگ بنفش خوشش می آید.
والدین و مربیان نباید اصرار داشته باشند تا نگرش کودک را در برابر رنگ با واقعیات منطبق کنند و بگذارند هر چه دوست دارد بکشد. کوچک ترها بیشتر قرمز و نارنجی و صورت را می پسندند و در کل به رنگ های زنده تر گرایش بیشتری دارند؛ اما بزرگ تر که می شوند رنگ های گروه آبی، گرم و تند استفاده می کنند و فقط کودکانی که در خانه تحت نظارت شدید هستند، رنگ های سرد را انتخاب می کنند که علت اصلی آن به مشکلات عاطفی و روانی باز می گردد.
فقدان رنگ در تمام یا قسمتی از نقاشی نشانگر خلأ عاطفی و گاهی دلیل بر گرایش های ضداجتماعی است. کودکان «سازگار»، در نقاشی های شان به طور متوسط از پنج رنگ مختلف استفاده می کنند و کودکان گوشه گیر یا آنها که ارتباط با دنیای خارج را دوست ندارند، از یک یا دو رنگ بیشتر بهره نمی برند.
موضوعاتی که در نقاشی کودکان بیشتر دیده می شوند، آدم، خانه، درخت، خورشید، ماه، حیوانات و خانواده است. تمام جزئیات رفتاری و این که چه می کشند (یا نمی کشند) و با چه رنگ و اندازه ای، همه شان تعابیری دارد که به فهم بیشتر از کودک کمک می کند. عده ای عقیده دارند که نقاشی آدمک، خانواده و درخت، سه تست روان شناسی مفصل و معتبر برای اطفال محسوب می شود.
شکل آدمی که کودک می کشد، پیش از هر چیز شکل خود یا درکی که از بدن و تمایلاتش دارد را بیان می کند و حتی گودیناف، نقاشی آدمک کامل و درست را نشانه پختگی فکری کودکان می داند. جزییات فراوانی در تحلیل نقاشی آدمک هست که شاید در مطلب مجزایی در باره آن بنویسم. در باره سه جزء درخت (ریشه، ساقه و برگ) و چگونگی کشیدن آنها نیز جزییات فراوانی مطرح است که هر کدام نشانه ای از درونیات کودک است.
ماژیک
نقاش خانه و خانواده از همه مهم تر است. خورشید نماد مادر یا زندگی است و خانه نماد پدر. البته عده ای از روان شناسان اطفال، خورشید را نماد پدر یا به طور کلی والدین می دانند. اگر خورشید پشت ابر تیره یا کوه باشد یا کم رنگ باشد، یعنی والدین وجودشان گرم و پر مهر نیست و اگر خورشید را قرمز پررنگ یا سیاه بکشند به معنای ترسی شدید از پدر (یا گاهی مادر) است.
ماه بیشتر نشانه نیستی است و بسیاری از کودکان آن را در نقاشی هایی که از قبر و قبرستان می کشند به کار می گیرند. چراغ یعنی عشق و محبت در زندگی و اگر آن را خاموش بکشد، نشانه ای از مرگ مادر است. رودخانه جریان زندگی است و دودکش نماد عاطفه در خانواده. اگر خانه سقف نداشت یعنی پدر نقش حمایت کننده را در خانه ندارد و پنجره و رنگ آن نماد ارتباط ذهنی کودک با جهان خارج است.
در ورودی خانه نماد رفت و آمدهای خانوادگی است و اگر کوچک باشد یعنی خانواده کم رفت و آمد است و بالعکس. خانه بدون در ورودی در پنج تا هشت سالگی نشانه خجالتی بودن و وابستگی شدید به مادر است و بعد از هشت سالگی نشانگر احساس خود کوچک بینی و تنهایی است و در نوجوانی شرم حیای زیاده از حد و احساسات گرایی رقیق و سطحی را نشان می دهد. مدت زمانی که برای ترسیم هر یک از اشخاص اجزای نقاشی صرف می کند و دقتی که در مورد جزئیات به کار بسته می شود نیز دارای اهمیتی است.
یا تمایل و حساسیتی که در بازگشت به بخش معینی از نقاشی خود نشان می دهد. همچنین این نکته که نقاشی در چه قسمتی از کاغذ و با چه شخصی آغاز شده است. ناحیه پایین صفحه، ناحیه غرایز بنیادی است و کودکان خسته و روان آزرده و افسرده بیشتر به این بخش گرایش دارند. بالای صفحه مطلوب و آرمان گراها و رؤیاپردازهاست و ناحیه ای برای گسترش تخیلات.
چپ جایگاه گذشته است و در راست صفحه، آینده نقاشی می شود. اگر کودک خود را پایین تر یا کوچک تر از دیگران بکشد، نشانه اضطراب گناه کاری است و چه بسا تا حدی افراطی باشد که اصلاً خودش را از نقاشی حذف کند... جزییات و شرح زیاد است و به پایین ستون نزدیک شده ایم!...
حرف آخر این که کودک بهتر از هر کسی می داند قصد بیان چه چیزی را داشته. یادتان باشد که همواره پس از تمجید نقاشی اش از او بخواهید که نقاشی اش را برای تان تعریف کند. و البته فراموش نکنید که کودک تان درجزیره یا سیاره خودش نشسته، روی نوک بالاترین درخت و بی اعتنا به همه کسانی که دور و برش هستند. پس لطفاً در حال نقاشی مزاحمش نشوید و بگذارید کارش را بکند!
1–شوهرهایی که تعصب بی جا را با غیرت اشتباه گرفته اند.
خانمش را چون یکی شی می پندارد. به نام دوستی و عشق، او را با توهمات خود زندانی کرده و قوانین ممنوعیت را برای همسر خود وضع می کند. مثلا: جواب دادن به تلفن ممنوع؛ رفتن به خانه پدر و مادر ممنوع؛ سرزدن به دوستان ممنوع؛ درس خواندن و دانشگاه رفتن ممنوع؛ داشتن شغل ممنوع؛ اردو و مسافرت ممنوع؛ استفاده از رایانه و اینترنت ممنوع؛ خندیدن با صدای بلند در محیط خانواده و محارم ممنوع؛ تعریف و توضیح در مورد آقایان ممنوع؛ رفتن کنار پنجره ممنوع؛ نامه نوشتن ممنوع؛ بیرون رفتن از منزل ممنوع .
2 – شوهرهای سلطه جو، زورگو و کنترل کننده؟!
چنین شوهرانی حق انتخاب را به کلی از همسرشان می گیرند و این حق انتخاب را فقط برای خود به رسمیت می شناسند. از تصمیم های مهم و کلی تا جزئی ترین مسائل باید زیر نظر آنها و به فرمان آنها باشد. به عنوان مثال بعضی از اعمال و مستبدانه این آقایان عبارتست از:
تصمیم در انتخاب محل زندگی به تنهایی؛ تصمیم گیری در مورد فرزند داشتن؛ تصمیم در مورد رفت و آمد و میهمانی رفتن، تصمیم در ارتباط یا قطع رابطه با بعضی از فامیل یا دوستان از روی دل خودشون؛ تصمیم گیری در مورد شغل خانم، تصمیم گیری در مورد رشته تحصیلی و محل تحصیل همسرشان بدون توجه به نظر او؛ انتخاب رنگ پرده ؛ انتخاب نوع مبل؛ انتخاب رنگ و نوع فرش؛ انتخاب ظروف و لوازم منزل، در اختیار گرفتن و به نام زدن سند شش دانگ ریموت تلویزیون و ویدئو، انتخاب و تماشای برنامه های دلپسند خود از تلویزیون بدون توجه به خانواده و همسرشان؛ انتخاب نوع و رنگ لباس داخل منزل خانمشان؛ دستور به خانمشان در مورد چگونه فکر کردن، چگونه حرف زدن، چگونه احساس کردن و چگونه رفتار کردن. ( خانواده سخت گیر در تربیت)
3 – شوهران بی مسئولیت؟!
این شوهران فراموش کرده اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده اند و ازدواج کرده اند. خانواده تشکیل داده اند و صاحب فرزند شده اند. لذا در تصمیم گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به وظایف و مسئولیت های منزل خود را عقب کشیده اند و چون حبابی خود را رها کرده اند.
هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه ها و دل مشغولی های خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می کنند. بدون توجه به به مسئولیت هایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرتها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود هستند.
آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره آمده منزلشان اگر وقت کنند حضور می یابند و رنجهایشان را به خانواده می ریزند و لذتهایشان را بیرون از خانواده تقسیم می کنند. این افراد گاهی تصور می کنند با دادن پول زیاد به خانواده می توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی استشن ، با یک رایانه و اینترنت و ...، سعی می کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می کنند. (خانواده سهل گیر در تربیت)
4 – شوهران بی احساس و سخت کوش:
برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول. این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می کنند. به بهانه های مختلف مثل داشتن اقساط، تعویض منزل یا خودرو، فراهم آوردن رفاه ، تامین آینده زندگی، مسئولیت کاری ، و ...، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و حتی تعطیلات، به دنبال کار و اضافه کاری و تجارت و مدیریت و ... هستند. گاهی بهانه های انسان دوستانه و خدمت به خلق را پیش می کشند و گاهی تعهدات کاری را دستاویز قرار می دهند. اینها از منزل ، همسر و فرزندان خود، ابتدا به صورت فیزیکی دور می شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله می گیرند. این آقایان به همه مردم خدمت می رسانند و با آنها هستند به غیر از همسر و خانواده.
مردان دیگری را نیز می توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده اند. آنها هم احساسی ، همدلی ، همدردی با همسر را نیاموخته اند. حرف زدن برای آنها سخت تر از بلند کردن خودرو توسط قویترین مردان است. برای پاسخ یک کلمه ای به یک سئوال ، خانمشان باید کلی به به آنها التماس کند، وقتی آنها یک جمله 3 کلمه ای به زبان می آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و آن روز را همه سال جشن می گیرند و سالگرد زبان گشایی آقا را غنیمت می شمارند.
اگر خانمشان با آنها صحت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان ، نمی کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن اتم و آزاد سازی انرژی هسته ای هست. ولی متاسفانه این انرژی آزاد کردن را حق خود نمی دانند تا این اتم را بشکافند و گوش شنوا برای حرفها و احساسات خانمشان داشته باشند. این مردان مهارت های گوش دادن، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای هم حسی یاد نگرفته اند یا تمرین نکرده اند و یا انگیزه ای برای انجامش ندارند.
برای این آقایان، سخن محبت آمیز و عاشقانه، نوازش محبوبانه و نگاه دلبرانه به خانمشان، افسانه ای خیالی و بی فایده است. همسر این آقایان با حسرت به زوجهایی که در پارکی نشسته اند و در گوش هم نجوا می کنند می نگرند. یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه ، یک نوازش ، و یک همدلی و هم حسی به گاه نگرانی و بیماری؛ از آرزوهای هرگز برآورده نشده ، خانم این دسته از آقایان است.
5 – شوهران وابسته و غیر مستقل؟!
این آقایان به علت اینکه از بچگی تحت چتر حمایتی شدید پدر و مادر خود قرار داشته اند و همیشه والدینشان برای آنها تصمیم گرفته اند، وابسته ، ترسو و دمدمی مزاج و بچه صفت تربیت شده اند. آنها همین طور که بزرگ شده اند به جای اینکه روز به روز مستقل تر شوند، روز به روز وابسته تر شده اند. هنگام ازدواج نیز نمی خواهند در این وضعیت تغییری ایجاد کنند.
هنوز هم دستورات و تصمیم گیری های مهم زندگی زناشویی را از والدین خود اخذ می کنند. معمولا پدر و مادر این آقایان سخت گیر و مقرراتی هستند و شاید کمک مالی زیادی هم به زندگی اینها کرده باشند. مرزهای خانواده توسط این شوهران گسسته شده و مسائل محرمانه و خصوصی خانواده به راحتی به بیرون از خانواده منتقل می شود و افراد دیگر هم به خود اجازه می دهند در مسائل خانوادگی اینگونه شوهران دخالت کنند.
6 – شوهران کمالگرا و خسیس:
این آقایان شخصیت وسواسی دارند. معیارهای نانوشته ای در ذهن خود ترسیم می کنند و آن را وحی منزل و تخلف ناپذیر تصور می کنند. به جزئیات زندگی زیاد کار دارند و گیر می دهند. برای هر چیز کوچکی در خانواده نظر می دهند. همیشه ترس از آینده دارند، اعتماد به نفس پائین ، و ایده آلی خواهی از مشخصات دیگر اینهاست. با خسیس بودن و پس انداز افراطی سعی در آرامش خاطر خود دارند.
همواره امروز را فدای فردا می کنند. و فردای آنها که باعث نگرانیشان بود، هرگز نمی آید. حسرت تفریح ، مسافرت ، لباس نو، میهمانی را به سادگی و با بهانه های مختلف، بر دل زن و بچه خود می گذارند. توقع زیادی از همسرشان دارند ، انتظار بی عیب و نقص بودن خانم خود را داشته و نقاط مثبت همسرشان را نمی بینند.
از جمله مهارتهای لازم برای مصون ماندن نوجوانان و جوانان در مقابل رفتارهای پرخطر نظیر موادمخدر و روانگردانها، مهارت جرأتمندی و ابراز وجود است...
جرأتمندی مهارتی است كه به فرد اجازه میدهد تا بدون بهرهگیری از هرگونه خشونت، پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران، بتواند ضمن احترام به حقوق دیگران در قالبی بسیار معقول، آرام، آزادانه، با اعتماد به نفس كامل، نسبت به ابراز مستقیم و صادقانه افكار، احساسات، خواستهها و ارزشهای خود درباره یك موقعیت مبادرت کند و از حقوق خود دفاع کند. بدون اینكه به شأن فردی و اجتماعیاش لطمهای وارد شود.
افراد جرأتمند:
1 . به آسانی میتوانند آنچه درونشان است، صادقانه بیان کرده و ابراز عقیده کنند بدون اینكه آسیب و لطمهای به روابط آنها با دیگران وارد شود.
2 . بدون هرگونه رودربایستی و تهدید از دیگران تقاضا میكنند تا رفتار نامطلوبشان را تغییر دهند.
3 . در صورتی كه دیگران از آنها تقاضا و درخواست غیرمنطقی از جمله مصرف سیگار، موادمخدر، روانگردان، الكل، روابط سوءجنسی و... داشته باشند، خود را ارزان نمیفروشند، بلكه با قاطعیت و صراحت جواب رد میدهند و توان «نه گفتن» آنها بالاست. به عبارتی نگران ناراحت شدن دیگران نیستند.
4 . به راحتی احساسات مثبت و منفی خود را ابراز میکنند و دغدغهای در این خصوص ندارند، به گونهای كه احساس گناه نمیكنند زیرا كاملا میدانند كه وظیفه آنها خوشنود نگه داشتن همه دوستانشان نیست.
5 . از توان كافی برای برقراری ارتباط و تعاملات اجتماعی برخوردار هستند.
6 . صریح هستند یعنی در مواقع لزوم دیدگاه خود را به صورت ساده، قابل فهم، مستقیم، مختصر و بدون هرگونه واسطه بیان میكنند.
7 . در صورت نیاز تصمیمات قبلی خود را تغییر میدهند بهگونهای كه اگر به تقاضای دوستشان قبلا پاسخ مثبت دادهاند، اما امروز اگر مصلحت نباشد، به راحتی «نه» میگویند.
8 . نسبت به خود احساس خوبی دارند و برای خود احترام قایلاند.
9 . در موقعیتهای مختلف روزانه تسلط كافی دارند. بر این اساس تصمیمات منطقی میگیرند.
10 . برای دیگران نیز احترام و ارزش قائلاند.
1 1 . به طور مستمر عملكرد خود را ارزیابی میكنند.
12 . در صورت عصبانیت، خشم خود را ابراز و دلیل آن را به طرف مقابل بیان میكنند.
13 . در صورت نیاز و ابهام از دیگران سوال میكنند.
14 . در زمان سخن گفتن با قدرت و صلابت صحبت میكنند.
برای دستیابی به مهارت جرأتمندی و ابراز وجود، ضرورت دارد والدین عزیز از دوران كودكی نكات لازم را به فرزندان خود آموزش دهند تا آنها بتوانند در ایام نوجوانی با تسلط بر این مهارت از آسیبپذیری مصون بمانند.
منچستريونايتد با پيروزي مقابل چلسي در آستانه قهرماني ليگ برتر انگليس قرار گرفتند.
در ادامه اين هفته از مسابقات ليگ برتر انگليس ديدار حساس تيمهاي منچستر يونايتد و چلسي در ورزشگاه اولدترافورد برگزار شد که در پايان شياطين سرخ موفق شدند با نتيجه 2 بر يک به برتري برسند تا در آستانه قهرماني رقابتهاي ليگ برتر قرار بگيرند.
خاوير هرناندز در ثانيه 36 و نمانيا ويديچ در دقيقه 23 براي منچستر و فرانک لمپارد در دقيقه 69 براي چلسي گل زدند.
شاگردان فرگوسن در شرايطي که در 2 هفته پاياني حتي يک امتياز هم کسب کنند قهرمان ليگ برتر خواهند شد.
خوشحالي زايدالوصف فرگوسن در پايان بازي مشخص کرد که قهرماني منچستر مسجل شده است
فرانک لمپارد پس از نوري شاهين مي تواند دومين خريد زودهنگام قوهاي سپيد شناخته شود.
کهکشانيها علاقمند به خدمت گرفتن هافبک چلسي هستند و براي به خدمت گرفتن او حاضرند تا کاکا را به لندنيها واگذار کنند.
رئال مادريد در فصل جاري ليگا به احتمال فراوان نميتواند به قهرمانيهاي پي در پي بارسا پايان بدهد و از همين رو در نظر دارد، با تقويت بازيکنانش سال آينده را قدرتمندانه تر آغاز کند. قوهاي سپيد پس از نوري شاهين، مهاجم بوروسيادورتموند به فرانک لمپارد فکر مي کنند. اين بازيکن انگليسي در مادريد مي تواند زير نظر مربي سال هاي پيش خود کار کند. آقاي خاص مي تواند با جابهجايي لمپارد و کاکا به خواسته اش نيز دست پيدا کند.
اين مربي پرتغالي در دوران حضورش در اينتر همواره براي به خدمت گرفتن لمپارد علاقمند نشان مي داد ولي در نهايت نتوانست او را به ميلان ببرد. روزنامه انگليسي "ميرر" از تلاش دوباره مورينيو نوشت. بر اين اساس مادريديها با واگذاري کاکا به چلسي مي توانند، بخشي از 45 ميليون يوروي احتمالي مورد درخواست چلسي را کاهش دهند. اگر چه ماندن بازيکن 32 ساله لندني ها در استمفورد بريج قطعي به نظر مي رسد، ولي شايد لندني ها با واگذاري او بتوانند هزينه هاي جاري شان را کاهش دهند. لمپارد از جمله بازيکنان چلسي است که دستمزد بالايي را دريافت مي کند. فروش او مي تواند بازيکن جديدي را به لندن روانه کند بدون آن که بر دستمزد پرداختي چلسي افزوده شود.
دست دادن محكم:
فردی كه دستش را دراز كرده و سپس دستانش را به طریقی می چرخاند كه دستش بالا و كف دستش پایین قرار می گیرد، سعی در توفق و برتری جویی دارد. این نوع دست دادن اغلب اوقات در موقعیت های سیاسی و دیپلماتیك كاربرد دارد.
دست دادن بسیار محكم:
نشانگر شور و اشتیاق و سلطه گری است. بی تردید میتوان فهمید چه كسی اینجا فرمان میدهد.
دست دادن شل:
فردی كه تنها انگشتان دستش را دراز میكند و یا دستهایش مانند ماهی شل است، می گوید: مایل نیستم به من دست بزنید، من صمیمیت را دوست ندارم. همچنین آن نشانه ضعف، انقیاد و مطیع و تسلیم بودن نیز میباشد. هر گاه آقایی در یك موقعیت كاری از این دست دادن استفاده میكند امكان دارد چنین برساند كه قصد دارد مخفیانه اعمال نفوذ در موقعیت نماید.
دست دادن با هر دو دست:
هرگاه از دست چپ برای در برگرفتن و پوشاندن دستهای فشرده شده استفاده گردد، دست دادن دستكش وار نامیده شده و راستی و صمیمیت زیاد را می رساند مانند یك در آغوش گرفتن كوچك و ظریف.
حركت انگشت:
ضربه آهسته، مضراب زدن و یا ریتم یكنواختی را با انگشتان نواختن، دلالت بر بی تابی و ناشكیبایی دارد. یك حركت نمادین گریز میباشد. انگشتان عمل راه رفتن را گرچه بدن بی حركت است انجام میدهند.
دستهای پنهان:
این ژست مرموز و آب زیر كاهانه است. فرد میگوید: مایل به گفتگو با شما نمیباشم. خصوصا در مورد دستهایی كه عمیقا در جیب ها فرو شده باشد جایی كه برای تماس و گرفتن دست و یا هر گونه رابطه صمیمانه وجود نخواهد داشت.
دستها به روی زانو:
وقتی كف دستها به طرف بالا باشد، شخص گشاده رو و پذیرا می باشد. وقتی كف دستها پایین باشد ممكن است پای فریبكاری و تعرض در میان باشد.
مناره كردن انگشتان:
هنگامی كه فردی انگشتان خود را به هم فشرده و چانه و دهان را روی سر انگشتان قرار میدهد نشانگر تفكر عمیق است. مانند زمانی كه شخص به امید شنیدن جواب می باشد. همچنین حایلی است برای محافظت كردن از قفسه سینه، پایین صورت و دهان.
مشت پوشیده شده با دست باز:
فرد در این حالت خشمگین است اما می كوشد كه آرام بماند. به اصطلاح خود را كنترل كند.اما مراقب این فرد باشید چون امكان دارد هر موضوع كوچكی منجر به آن گردد كه كنترلش را از دست بدهد.
پرتاب دست:
شخصی كه می خواهد عقایدش را به اجبار تحمیل كند ممكن است دستش را بطرف شنونده و جلو پرتاب كند. درحالت پرخاشگرانه خفیفتر تنها از انگشتان استفاده میگردد.
قلاب كردن دستها پشت سر:
این یك ژست متكبرانه میباشد. خصوصا زمانی كه فرد به عقب تكیه داده باشد. او میگوید: من آنقدر بر شما سلطه دارم كه نیاز به دفاع كردن از خودم ندارم.
بازی كردن با حلقه ازدواج:
این علامت عصبی بودن و نشانگر آن است كه مشكلی در ارتباط وجود دارد. خصوصا زمانی كه فرد همزمان در مورد همسرش در حال صحبت كردن میباشد.
تكان بیقرار دستها:
این تلاش بدن برای رهایی می باشد. هورمون آدرنالین در حال ترشح شدن است اما فرد نمی داند چگونه رهایی یابد. كلنجار رفتن با سر آستین پیراهن و یا جواهر آلات روی مچ به دیگران میگوید كه: شما احتیاج به توجه دارید. در كافه این عمل جایز و مناسب است اما در جلسات كاری منحرف كننده و موجب حواس پرتی میگردد.
دست زدن به كراوات:
این رفتار مردانه می گوید:می خواهم تاثیر خوبی از خودم بجا بگذارم. این روش اوست كه می خواهد به شما بفهماند شدیدا" در تلاش است تا خوشنودتان سازد.
دست كشیدن در میان موها:
وقتی افراد نمی دانند چه چیز باید بگویند اغلب اوقات دستشان را میان موها می كشند. ناظری كه قادر است زبان بدن را متوجه شود آگاه است كه فرد در مورد كاری كه می خواهد انجام دهد و یا چیزی كه میخواهد بگوید تردید دارد.
وقتی زندگی بر وفق مرادتان است امید داشتن کار سختی نیست. اما وقتی این روزگار مشکلاتی را بر سر راهتان قرار میدهد هم میتوانید امیدوار باشید. خوشبختانه، امیدی که خداوند به ما ارزانی میکند بیش از یک احساس ساده است: امید واقعیت وجود خداوند در کنار شماست. این امید را میتوانید در هر موقعیتی احساس کنید—حتی وقتی سلامتیتان به خطر میافتد، کارتان را از دست میدهید، همسرتان ترکتان میکند یا هر مشکل دیگری برایتان اتفاق میافتد. میخواهیم به شما نشان دهیم چطور میتوانید همیشه امیدوار باشید.
بیهوده زندگی نکنید، مشتاق باشید.
اجازه ندهید موقعیتهای سخت و پیچیده کاری کند که نتوانید از هر لحظه زندگیتام لذت ببرید. بدانید که حتی زمانهایی که زندگی سخت میشود، خیلی بیشتر از فقط تحمل کردن آن موقعیت از دستتان برمیآید. وقتی به یاد میآورید که زندگی نعمتی از جانب خداست، میتوانید حتی در سختترین شرایط تا آخرین حد از زندگیتان لذت ببرید. از خدا بخواهید که کمکتان کند حضورش را حس کنید و وقتی او را نزدیک خود حس کردید از این احساس زیبا لذت ببرید. دعا کنید خداوند ذهنتان را آزاد کند تا افکار و احساسات مثبت پیدا کنید و بتوانید از زندگی حتی در شرایط سخت لذت ببرید.
اعتماد کنید.
وقتی اتفاقی در زندگیتان میافتد، با شکایت کردن نزد خداوند یا اعتراض به او واکنش ندهید. درعوض، به خدا اعتماد کنید و بدانید که او حتی در اتفاقات بد نیز خیر و صلاح شما را میخواهد. به یاد داشته باشید که خداوند کامل است، بنابراین از هر اشتباهی مبراست و هر تصمیمی که میگیرد در جهت نیک است. اگر اجازه داده است اتفاق بدی برای شما بیفتد، بدانید که حتماً دلیلی پشت آن است.
از مشکلاتتان درس بگیرید.
خداوند به شما اجازه میدهد موقعیتهای سخت را تجربه کنید تا بتوانید یاد بگیرید عمیقتر به او عشق بورزید و اعتماد کنید، بالغتر شوید و شخصیتتان محکمترشود. به خاطر داشته باشید که خداوند بیشتر مشتاق روحانیت شماست تا خوشبختی موقتیتان زیراکه روحانیت به شما کمک میکند یاد بگیرید چه چیز به نفع شماست. از خدا بخواهید کمکتان کند همه چیز را از دیدگاه او بتوانید ببینید. اجازه بدهید مشکلاتتان به شما هر چه که خدا میخواهد را یاد بدهد. وقتی مشکلات برایتان اتفاق میافتد سعی کنید به آنچه که ببشتر اهمیت دارد—ارزشهای معنوی—فکر کنید تا بتوانید در این فرایند قویتر شوید.
درمقابل وسوسه گناه مقاومت کنید.
برای فرار کردن از درد و رنج موقعیتهای سخت به کارهای گناه آلود روی نیاورید. اینکار فقط درد و رنجتان را بیشتر میکند. درعوض، دعا کنید خداوند به شما قدرتی دهد تا دربرابر این وسوسه ها مقاومت کنید.
وقتی دیگران نظاره تان میکنند، آنها را به ایمان دعوت کنید.
وقتی درگیر موقعیتهای سخت میشوید، دیگران نگاهتان میکنند تا ببینند چطور با این موقعیتها برخورد میکنید. اگر با حفظ ایمان به این موقعیتها واکنش دهید، آنها هم به سمت خداوند کشیده میشوند چراکه به آنها نشان میدهید ایمان واقعی در عمل چه شکلی دارد. پس به جای شکایت درمورد مشکلاتتان یا به خطر انداختن ارزشهایتان، از خداوند بخواهید نور رحمتش را بر زندگیتان بیندازد و شخصیتتان را طوری نشان دهد که دیگران بفهمند رابطه با خداوند چه شکل و صورتی میتواند داشته باشد.
چیزی را بخواهید که خداوند برایتان میخواهد.
اشتباه نکنید، تصور نکنید اگر هر چه که از خدا میخواهید را به شما نمیدهد پس خداوند نگران و مراقب شما نیست. بدانید که خداوند آنقدر دوستتان دارد که هر چه لازم داشته باشید را به شما میدهد، حتی اگر آن چیزی نباشد که خودتان میخواهید.
به خاطر داشته باشید که به خاطر دیدگاه محدودی که درمقایسه با دیدگاه نامحدود خداوند، نسبت به زندگی دارید، گاهی چیزهایی طلب میکنید که به ظاهر خوب میرسد اما ممکن است به ضررتان باشد. به این واقعیت اعتماد کنید که خداوند میداند به چه نیاز دارید تا زندگی فوقالعاده داشته باشید. از خدا بخواهید امیالتان را درجهت میل و خواسته خود قرار دهد.
بر ترستان غلبه کنید.
مهم نیست که در چه موقعیتی گیر کرده باشید، نباید بترسید چراکه خداوند همیشه با شما خواهد بود و همیشه خیر و صلاح شما را مد نظر خواهد داشت. هر زمان که ترس وارد زندگیتان شد، به خدا روی بیاورید و از او کمک بخواهید تا موقعیتتان را بهبود بخشد.
بهشت را در خاطر داشته باشید.
همه آنچه که پس از این دنیا در بهشت منتظر شماست را به یاد داشته باشید. بگذارید انتظار لذتهایی که در بهشت از آن شما خواهد بود، برای غلبه بر مشکلات زندگی به شما انگیزه و ایمان دهد. وقتی به بهشت فکر میکنید، ذهنتان را به آنچه که واقعاً اهمیت دارد متمرکز کنید و اجازه ندهید چیزی باعث شود نتوانید بیشترین بهره را از زندگی ببرید.
ناامید نشوید.
هر زمان که احساس کردید امیدتان را از دست میدهید، از خدا بخواهید امیدی تازه به شما بدهد تا بتوانید با ایمان کامل به مسیرتان ادامه دهید و با موقعیتهای سخت زندگی برخورد کنید. مطمئن باشید که خداوند پاداش صبر و تحمل شما را خواهد داد. هر زمان که نیاز به امید بیشتر داشتید، روی او حساب کنید.
بودن درکنار افرادی شاد و مثبت واقعاً زیبا نیست؟ فوایدی که از بودن کنار افراد مثبت اندیش عایدمان میشود کاملاً ملموس هستند. در زیر به شما نشان میدهیم که رفتار چطور بر سلامت ما تاثیر میگذارد.
کلینیک مایو در دهه شصت بر روی تعدادی بیمار تحقیقاتی انجام داد. این بیماران 30 سال مورد بررسی و تحقیق قرار گرفتند تا مشخص شود آیا داشتن رویکردی مثبت به زندگی تغییری ایجاد میکند یا خیر.
یافته های این تحقیق بسیار جالب توجه هستند. کسانیکه بالاترین میزان خوش بینی را دارند تا 20 درصد احتمال زنده ماندنشان بالاتر بوده است. اگر بخواهیم صادقانه قضاوت کنیم، به جز میزان کالری که روزانه مصرف میشود عوامل کمی هستند که با گذشت زمان چنین نتایجی در بر خواهند داشت.
تا دیروز با عقل سلیم جور درمی آمد اما امروز با واقعیات علمی همراه شده است. افراد خوشبین شادتر هستند و کمتر دچار افسردگی میشوند. داشتن نگرش منفی میتواند با کاهش واکنش ایمنی بدن، بیماری های قلبی و سرطان در ارتباط باشد.
در زیر راه هایی را به شما معرفی میکنیم که کمک میکند خوشبینی را وارد زندگیتان کنید:
قدرشناسی را تمرین کنید.
هر روز صبح روزتان را با یک تشکر ویژه از خداوند برای همه نعمت هایی که در زندگی به شما داده شروع کنید. قدرشناسی حس امید و شادکامی را وارد زندگیتان میکند.
این یک مشکل نیست، یک چالش است.
به سختیهای زندگی دوباره فکر کنید و آنها را به شکل چالشهایی ببینید که باید از پس آن برآیید. وقتی با خوشبینی به زندگی نگاه کنید، هر مانعی را میتوانید پشت سر بگذارید.
با افراد مثبت اندیش نشست و برخاست کنید.
همه آدمها تحت تاثیر اطرافیانشان هستند. خوشبینی پدیدهای مسری است. درست مثل منفی بافی. پس در انتخاب اطرافیانتان بیشتر دقت کنید.
شبها دعای سپاسگذاری بخوانید.
وقتی میخواهید بخوابید به همه آن چیزهایی که شادتان میکند فکر کنید. حتی برای اتفاقات کوچکی که آن روز برایتان رخ داده شکرگذار خداوند و افرادی باشید که مسبب آن بوده اند.
تحقیقات زیادی نشان میدهد که افراد خوشبین بیشتر با ویزیت دکتر، رژیمهای پزشکی، رژیم غذایی و ورزش سازگار میشوند. افراد خوشبین در صورت نیاز آزمایشات جسمی و واسیناسیون خود را به موقع انجام میدهند.
خوشبین بودن یعنی به فرصتهایی که هر روز ممکن است در خود داشته باشید امید داشته باشید.
اما چطور میتوانید اینطور باشید؟
دوستانی خوشبین و مثبت اندیش پیدا کنید، آنهایی که همیشه نیمه پُر لیوان را میبینند. دوستانتان را ستون نگرش مثبت خود قرار دهید. درمورد ایجاد احساسات مثبت در رابطه با همسرتان گفتگو کنید. وقتی زندگی را شادتر ببینید، بدنتان هم سالمتر خواهد بود.
ايکر کاسياس، دروازه بان رئال مادريد، با حضور در پيروزي 6-2 شب گذشته تيمش مقابل سويا، رکورد دار حضور در رقابت هاي لاليگا در بين بازيکنان فعال در اين ليگ شد.
این ملی پوش اسپانیایی چهار صد و نوزدهمین بازی در لالیگا را شب گذشته انجام داد و به این ترتیب از سرخیو، هافبک کهنه کار لوانته پیشی گرفت.
این بازیکن 29 ساله اولین بازی اش برای رئال را در سپتامبر 1999 در سن مامس مقابل بیلبائو انجام داد و از آن زمان در هر فصل به طور میانگین 25 بار برای کهکشانی ها به میدان رفت.
کاسیاس همچنین رکورد بازی در 99 دیدار پیاپی را دارد که در فاصله هفته اول فصل 09-2008 تا هفته بیست و سوم فصل جاری است.
او هنوز تا رسیدن به رکورد بیشترین بازی در لالیگا هنوز فاصله زیادی دارد. این رکورد در حال حاضر با 622 بازی در اختیار آندونی سوبی ساره تا، دروازه بان سابق و مدیر ورزشی فعلی بارسلوناست.
شب در اعماق سياهي ها
مه چو در هاله ي راز آيد
در شب مهتاب بگذر از دل مرداب ها
وندر آن آئينه ،عكس ماه تنها را ببين...
آرزوي من اينست در شبي پر از رؤيا
پيش ماه و تو باشم لحظه اي لب دريا...
"گراهام کلولی” مشاور ارشد شرکت امنیت نرم افزار "سوفوس” می گوید هر روز حملات سایبری جدیدی رخ می دهند و می توان روزانه در حدود ۹۰ هزار کد مخرب را در لابراتوارها ردیابی کرد، یعنی یک کد در هر ثانیه به گفته وی انگیزه اصلی برای همه این حملات پول است، هکرها رمز عبور ایمیل کاربران را می خواهند تا بتوانند هویت کاربران را ربوده و حساب بانکی آنها را خالی کنند.
رایجترین رمزهای عبور واژه هایی هستند که می توان آنها را درون واژه نامه یافت، از قبیل "رمز عبور”، ” رومیزی” و یا حتی نام باشگاه های فوتبال. کلولی این رمزهای عبور را بسیار بی ارزش و ناکارامد می داند زیرا به گفته وی هکرها معمولا حملات واژه نامه ای انجام می دهند و حساب ایمیل کاربران را با تمامی واژه های موجود در واژه نامه ها می سنجند تا زمانی که رمز عبور نهایی یافته شود.
هرگز از واژه های رایج و معمولی استفاده نکنید! کلولی برای پرهیز کردن از انتخاب چنین واژه هایی روشی ساده را توصیه می کند تا کاربران بتوانند از ایمن بودن رمزهای عبور خود اطمینان حاصل کرده و به راحتی آن را به یاد بیاورند اما نفوذ به آن برای هکرها دشوار باشد. از نظر وی بهترین رمز عبور برای یک کاربر "F&WL۲HH&E۴D” یا چیزی مشابه آن است.
شاید این رمز عبارتی به نظر بیاید که گیج کننده بوده و امکان به یاد سپردن آن وجود نداشته باشد اما کلولی می گوید این بهترین رمز عبور برای محافظت از حریم خصوصی کاربران در اینترنت است. این رمز عبور در واقع یک جمله است: "Fred And Wilma Like To Have Ham And Eggs For Dinner” ( فرد و ویلیام می خواهند برای شام گوشت و تخم مرغ بخورند) در صورتی که بخواهید می توانید از نسخه فارسی این جمله نیز به عنوان رمز عبور استفاده کنید.
کلولی معتقد است می توان برای هر وب سایت از رمز عبور متفاوتی استفاده کرد به این شکل هکرها نمی توانند به سادگی به رمزهای عبور کاربران دسترسی پیدا کنند و کاربر تنها کافی است یکی از رمزهای عبور خود را به خاطر بسپارد تا بتواند تمامی آنها را در ذهن نگه دارد.
کلولی همچنین بر اهمیت به روز رسانی نرم افزاریهای ویروس کش بر روی رایانه ها تاکید می کند زیرا ضعف این نرم افزارها می تواند توانایی هکرها در ربودن رمزهای عبور در حین تایپ شدن آنها توسط کاربر را افزایش دهد. به گفته وی هکرها به نرم افزارهایی به نام "جاسوس افزار” شهرت داشته و می توانند با استفاده از آن هر تک کلیدی که بر روی صفحه کلید فشرده می شود را ردیابی کنند.
جدید ترین حمله سایبری که کلولی درگیر کنترل و مهار آن شده بود حمله ای بود که با مرگ اسامه بن لادن در ارتباط بود. به گفته وی همه جهان بر روی کشته شدن بن لادن متمرکز شده بودند مردم به اینترنت رفته و به جستجوی تصاویر ویدیویی و یا عکسهایی از مرگ بن لادن می گشتند، در حالی که هکرها از این موقعیت سو استفاده کرده و به انتشار تصاویر آلوده و تقلبی اقدام کردند.
به این شکل جستجوی این محتوی در اینترنت کاربران را وارد وب سایتهایی می کرد که با هدف آلوده کردن رایانه آنها طراحی شده بود.
بر اساس گزارش سی ان ان، کلولی معتقد است همزمان با افزایش یافتن راهکارهای هکرها برای به سرقت بردن اطلاعات شخصی کاربران، کاربران نیز باید بیاموزند تا به جنگجویان سایبری تبدیل شوند، این کار را می توانید با انتخاب یک جمله به عنوان رمز عبور خود آغاز کنید!
|
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
درعصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار !
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو !
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ،
... ... کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام !
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو !
حریر غمش را کنار بزن ! مرا می یابی... :(
تبادل لینک هوشمند ابتدا ما را با عنوان زندگی همراه عشق و آدرس 2nyabaeshg.mahtarin.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.
|